شفقنا زندگی- “ادب مرد به ز دولت اوست” شاید این جمله را بارها شنیده باشید. این جمله نشان دهنده اهمیت ادب در فرهنگ ایرانی است که تاکید می کند ادب فرد از هر چیز مهم تر است؛ اما امروزه به دلایل گوناگون مانند ایجاد فاصله بین افراد، از بین رفتن صمیمیت هاو از طرفی نزدیک شدن فرهنگ ها که همان پدیده تداخل فرهنگی است؛ شاهد نوعی بی ادبی و یا بد اخلاقی در جامعه هستیم که البته برای همه آزار دهنده است اما شاید به دلیل گرفتاری هایمان از آن می گذریم. اما مساله ای که در این میان مغفول می ماند آن است که چه بر سر نسل جدیدی می آید که در تلاطم این وضعیت گیر افتاده؛ چرا که از شبکه های مجازی و راه های ارتباطی فراوانی که وجود دارد نمی توان به اصول این موضوع پی برد و آموخت که چگونه باید ادب در جامعه رعایت شود از طرفی گویا معنای ادب در نسل جدید تغییر کرده است.
حجت الاسلام رضا قاسمی، استاد حوزه و دانشگاه در گفت وگو با خبرنگار شفقنا زندگی شرط لازم برای ظهور ادب در جامعه اسلامی را ایجاد بسترهای مناسب در اخلاقیات فردی دانست و گفت: ادب اجتماعی زمانی بهبود می یابد که این بستر در اخلاقیات فردی افراد تغییر کند.
در ادامه متن مصاحبه با حجت الاسلام قاسمی با شفقنا زندگی را می خوانیم:
* از نظر اسلام برای رسیدن به ادب اجتماعی جه بسترهایی باید فراهم شود؟
قاسمی: در ابتدا باید گفت برای پیاده کردن ادب در جامعه نیازمند ایجاد بستر اخلاقی هستیم. مثلا در جامعه ای که برای رسیدن به پول استفاده از ابزارهای غیراخلاقی مانند دروغ رایج است به التبع نمی توانیم انتظار نتیجه مثبت در رفتارهای اجتماعی را داشته باشیم؛ در آیات و روایات ما آماده است که اگر تمام خصایص بد درخانه ای جمع شود آن چیز که باب تمام شرها را باز می کند دروغ است. بنابراین وقتی بستر اخلاقی در فرد ایجاد نشود، نمود آن در جامعه هم امکان پذیر نیست. رذیله اخلاقی مانند دروغ می تواند از خانواده به عنوان کوچک ترین سلول اجتماعی شروع شود و خود را در کسب و کار و شرایط اجتماعی فرد نشان دهد.
بنابراین در بحث آداب اجتماعی برگشت می کنیم به بحث اخلاقیات فردی؛ به این معنی که اخلاقیات فردی پایه و زیربنای آداب اجتماعی است . اگر از دیدگاه اسلام خواستار یک جامعه مودب باشیم به این معنی که حقوق متقابل افرادرعایت شود و حقوق فرد مظلوم در برابر ظالم گرفته شود باید پایه های اخلاقی را در جامعه اصلاح کنیم. به طور مثال وقتی فردی در سلام کردن پیش قدم می شود نشان دهنده این است که فرد در خصوصیات رفتاری خود فرد متواضعی است؛ بنابراین ما باید اخلاقیات فردی را در جامعه گسترش دهیم تا آداب اجتماعی هم درست شود.
* اخلاقیات فردی چگونه و از چه طریقی شکل می گیرد؟
قاسمی: این اخلاقیات فردی توسط دو دسته در هر فرد شکل می گیرد. عوامل تاثیرگذار در درجه اول خانواده و معلمان هستندو نتیجه در این است آن کودک تاثیری را درجامعه می گذارد که همه از آن بهره می برند.
* بایدها و نبایدهایی که اسلام در اداب اجتماعی برای افراد تعیین نموده چیست؟
قاسمی: از دو حیث درون دینی و برون دینی می توان به این مساله نگاه کرد. در غرب هم به مساله آداب اجتماعی توجه شده ولی عموما آنها به این مساله به عنوان توافق اجتماعی نگاه می کنند به این معنا که یک خصیصه رفتاری زمانی به عنوان آداب اجتماعی تلقی می شود که در آن توافق اجتماعی حاصل شده باشد.
این نگاه در غرب در مورد آسیب های اجتماعی و اخلاقی هم همین گونه است. به این صورت مسایلی که در جای دیگر امکان دارد ضد ادب اجتماعی و یا ناهنجاری تلقی شود جزء آدب اجتماعی خود می دانند و دلیلشان هم این است که در این مورد توافق جمعی حاصل شده است.
بنابراین در نگاه برون دینی آن چیزی ادب اجتماعی را مشخص می کند که توافق اجتماعی آن را بپذیرد؛ یعنی عرفیات و معیارهای سنتی، میثاق های اجتماعی که امکان عوض شدن این عرفیات را هم فراهم می کند و نحوه پیدایش و کارکردهایی را برای آن تعریف می کنند و حتی مجالس قانونی هم آنها را تایید می کند.
در نگاه درون دینی، به نظر می رسد دین با پذیرش اخلاقیات اجتماعی آنها را تقویت کرده و این طور نبوده که اسلام اخلاقیات را بیاورد بلکه انسان از هر دینی به دلیل فطرت پاک انسانی یک سری از مسایل اخلاقی را درک می کند مانند احترام به بزرگترها؛ اسلام این خصایص و اخلاقیات را تقویت کرد و در بعضی از مسایل به طور خاص وارد شد.
در بررسی های قرآنی هم دیده می شود که از واحد کوچکی مانند خانواده شروع می کند و توصیه های فراوانی را برای خانواده تعیین می کند و بعد در حیطه سایر افراد اشاراتی را دارد مثلا در طبقه بندی های بعدی، قرآن به ذوالقربی اشاره دارد و بعد به همسایه تاکید می کند بنابراین توصیه های قرآن نسبت به پدر و مادر ، همسایه و خویشاوندان نشان از این موضوع دارد و به طور کلی هنجارها و آداب اجتماعی تقویت شده است .
* خصایصی که قرآن در جهت بهبود آداب اجتماعی از آن نام می برد چیست؟
قاسمی: یکی از ناهنجاری های موجود در جامعه بحث اختلاف افکنی است که قرآن افراد را از این رذیله اخلاق دور می کند و می گوید” همگی به ریسمان خدا چنگ بزنید و متفرق نشوید” و در ادامه بیان می کند “شما دشمن هم بودید خدا بین قلب های شما الفت برقرار کرد که برابری و برادری را کسب کردید.” یعنی آنچه موجب همبستگی و برابری بین افراد در جامعه اسلامی می شود تمسک به “حبل الله” است و این حبل الله از تفرقه اجتماعی جلوگیری می کند.
یکی دیگر از خصایصی که قرآن به آن اشاره دارد این است که افراد را از آزار و اذیت یکدیگر بر حذر می کند و این مساله ای را به اندازه ای مهم می داند که تاکید می کند اگر صدقه ای را با منت به کسی بدهید و آن فرد اذیت شود صدقه باطل است یعنی این آزار اجتماعی را خداوند به هیچ عنوان نمی پذیرد؛ اگر این ادب اجتماعی که قرآن برای ما تعریف کرده است در جامعه ما وجود داشت در حال حاضر شاهد بسیاری از تهدیدات و یا آزارهای افراد نسبت به هم نبودیم. همان طور که قرآن تاکید می کند کسی که دیگران را اذیت می کند ایمان به خدا و روز قیامت ندارد قرآن مثال می زند کسی که در صدقه دادن به برادر خود آزاری می رساند مانند سنگی است که بذری بر روی آن نشسته و باران تندی این سنگ را می شویدو گیاهی بر روی آن نمی روید یعنی این شخص قلبش مانند سنگ می شود و قلب هدایت پذیری ندارد.
یکی دیگر از مباحثی که قرآن در مساله هنجارهای اجتماعی به آن اشاره می کند مساله “مسخره کردن” است که شدیدا آن را منع می کند و اشاره می کند هیچ گروهی دیگری را کسی نکند و حتی گوشزد می کند” ای کسانی که ایمان آورده اید دین خودتان را به مسخره و بازی نگیرید و با کسانی که اهل تمسخر هستند ارتباط نداشته باشید” این توصیه قرآن هم به این دلیل است که اگر فخر فروشی و خود بزرگ بینی که مصداق های تمسخر هستند درجامعه ترویج پیدا کنند، دیگر مظلوم نمی تواند حق خود را بگیرد و دیگر امیدی به آن جامعه نیست.
مساله افترا به معنی تهمت زدن هم یکی از این مسایل مهم است که قرآن آن را همیشه منع می کند و این را جز آداب اجتماعی جامعه مسلمانان می داند و قوانینی را برای آنکه این عمل به کسی نسبت داده نشود تعیین کرده که به راحتی این امر ممکن نباشد مانند اینکه چهار مردعادل شهادت دهند که غالبا پیدا نمی شود .مباحثی مانند تبعیض، تجسس در زندگی افراد، تحقیر، دشنام، عیب جویی و غیره از دیگر مواردی هستند که قرآن به جهت ارتقاء ادب اجتماعی و روابط صحیح بین فردی اعضای جامعه آنها را منع کرده و توصیه های فراوانی را داشته.
* توصیه های قرآن برای حفظ حرمت بین اعضای جامعه چگونه تعریف شده است؟
قاسمی: قرآن بحث احترام به افراد را در حیطه های مختلف تاکید کرده و این مساله را حتی در اعتقادات هم بیان می کند و می فرماید:” آنهایی را که خدای شما را قبول ندارند دشنام ندهید که آنها هم از نادانی به خدای شما دشنام می دهند.”
احترام به بزرگان در ابعاد مختلف تعیین شده و یکی از نمونه های آن این است که اگر در مجلسی بزرگی از اهل علم وارد شد به او احترام کنید و جایی مناسب برای او تعیین کنید و یا احترام به معلم که بسیار بر آن تاکید شده و نمونه این احترام در قرآن زمانی دیده می شود که خصر نبی معلم حضرت موسی(ع) می شود و نحوه برخورد بین این دو نفر قوانین را شفاف نشان می دهد.
قرآن تاکید می کند که با یکدیگر رفتاری برادرانه و همراه با تلین و نرمی را داشته باشید و احسان به دیگران را به واسطه احترام به یکدیگر حفظ کنید. به طور مثال اجازه خواستن از صاحب خانه قبل از ورود به خانه نوعی احترام به دیگران است وقرآن این موضوع را در سوره نور بیان می کند. نرمی و پایین آوردن صدا در معاشرت ها هم یکی دیگر از این نمونه هاست و حتی خداوند این موضوع را به حضرت موسی(ع) هم تاکید می کند که اگر می خواهی حرفت بر فرعون تاثیرگذار باشد با کلامی نرم با او صحبت کن که شاید تاثیرگذار باشد. نکته مهم این است که در این جا خداوند آداب برخورد با دشمن را هم آموزش می دهد البته در قرآن این امور از بحث ها در نصیحت های لقمان به فرزندش به طور کامل آمده است.
به طور کلی توصیه های قرآن در مورد مهمانی دادن، پذیرفتن مهمانی، سلام کردن و بهترین جواب را برای سلام آماده کردن، تواضع، خوب صحبت کردن، وفای به عهد، مشورت، عف، احترام متقابل به جنس مخالف دلالت بر جنبه احترام بر افراد رادارد.
* آیا قرآن در مورد احترام به زنان و همسران و نوع برخورد با آنها هم اشاراتی دارد؟
قاسمی: قرآن یک سری از ویژگی هایی را در سوره نساء بیان می کند که در ارتباطات دو طرفه است. به طور نمونه بیان می کند اگر مردی زنی را طلاق داد مرد حق ندارد این کار را با بدی انجام دهد و باید او را با خوبی و خوشی نگه دارد و یا او را رها کند و حق اذیت و آزار را ندارد. این رفتار قرآن نشان دهنده این موضوع است که حتی بین دو فردی که اختلاف بین آنها ایجاد شده و روابط محبتی بین آنها از بین رفته است هیچ کدام از طرفین حق آزار یکدیگر و یا بی احترامی به همدیگر را ندارند .
* در واقع خداوند کلیدی را برای انسان قرار داده است تا به وسیله آن بتوان به قوانین گفته شده بهتر عمل نمود؟
قاسمی: بله و آن ایمان واقعی است. اگر فردی ایمان واقعی به خداوند داشته باشد جنبه های اخلاقی و رفتاری او هم ارتقا پیدا می کند به طورنمونه اگر موضوع ایمان و تقوا را مد نظر قرار دهیم بازخورد آن صداقت، درستکاری، احترام به دیگران خواهد بود.
گفت وگو از فاطمه طاهری- شفقنا زندگی
انتهای پیام