شفقنا زندگی- مصرف گرایی موضوعی است که این روزها به واسطه مدرن شدن و پیشرفت های تکنولوژی بیشتر به چشم می خورد.
یک جامعه شناس معتقد است در میان پدیده نوکیسگی و پدیده مصرف مبالغه آمیز و نمایشی و مصرف گرایی می توان رابطه معنا داری را مشاهده کرد. به عبارت دیگر زمانی که «داشتن» و «مالکیت» و انباشت سرمایه در چندین نسل پی در پی در یک گروه اجتماعی نهادی می شود، به تدریج امکان دارد از مصرف گرایی لااقل به صورت نسبی دست بکشند.
دکتر ناصر فکوهی، استاد انسان شناسی دانشگاه تهران و مدیر موسسه انسان شناسی و فرهنگ می گوید: هر اندازه بتوانیم میانگین جامعه را برای همه افراد بیشتر و بهتر کنیم و حجم طبقه متوسط را بزرگتر کنیم می توانیم مطمئن باشیم که افراد در زندگی روزمره خود رفتاری منطقی تر و دور تر از مصرف گرایی خواهند داشت و برعکس هر اندازه رفاه عمومی را فدای سرمایه داری خصوصی مالی کنیم و فقط به این توهم دچار باشیم که اگر اقلیتی ثروتمند باشند با مصرف خود دیگران را نیز بهره ور می کنند، نظام اجتماعی را بیشتر تخریب خواهیم کرد و رفتارهای فرد گرایانه ومصرفی در معنای آسیب زای آن را بیشتر می کنیم.
مشروح گفت و گوی شفقنا زندگی با دکتر فکوهی را می خوانید:
– آیا داشتن مال و ثروت الزاما افراد را به سمت مصرف گرایی می کشاند؟
نمی توان از یک الزام و ضرورت سخن گفت اما عموما، در نظام های سرمایه داری که امروز در جهان با آنها روبرو هستیم و در تاریخ سرمایه داری از قرن نوزدهم تا امروز، رابطه ای تقریبا همیشگی میان میزان انباشت سرمایه و بالا رفتن مصرف وجود داشته است. اما بالا رفتن مصرف را نمی توان لزوما مصرف گرایی تعریف کرد. مصرف گرایی را به نظر من باید در برابر مفهوم جدیدی که در سال های اخیر در برابرش ابداع شده است، یعنی «مصرف پایدار» قرار داد، یعنی مفهومی که لزوما مصرف را زیر سئوال نمی برد و به اینکه یک انباشت سرمایه کمابیش عقلانی کنشگر را به سوی مصرف بیشتری برای دست یافتن به رفاه بیشتری برساند اعتراضی ندارد، اما، مرز را آنجا می داند که میزان یا محتوای مصرف ِ یک نسل، ضربانی به طبیعت و یا به محیط اجتماعی بزنند که نسل های بعدی دیگر نتوانند از همان کیفیت یا کمیت برخوردار باشند یا دچار آسیب های دیگری شوند. این امر قاعدتا، باید مصرف را به سوی کاهش یافتن و منطقی شدن پیش ببرد اما این امر خودکار نیست و نیاز به نوعی افزایش فرهنگ و عقلانیت و مدنیت شهری و اجتماعی دارد.
نکته ای هم هست و آن اینکه میان پدیده نوکیسگی و پدیده مصرف مبالغه آمیز و نمایشی و مصرف گرایی می توان رابطه معنا داری را مشاهده کرد. به عبارت دیگر زمانی که «داشتن» و «مالکیت» و انباشت سرمایه در چندین نسل پی در پی در یک گروه اجتماعی نهادی می شود، به تدریج امکان دارد از مصرف گرایی لااقل به صورت نسبی دست بکشند. اما بلافاصله باید اضافه کرد بسیاری از افراد به دلیل نوکیسگی و نمایش دادن مصرف گرا نیستند بلکه سرمایه داری جدید اصولا راهی پیش پای آنها به جز این نمی گذارد، زیرا دائما و با سرعتی بسار زیاد محصولات جدیدی را عرضه می کند و محصولات پیشین به ناچار پیش از آنکه عمر نسبی شان فرا رسیده باشد به دور انداخته می شوند. برآوردهای مختلف نشان می دهند در بسیاری از محصولات ساخته شده، عمر مصرف در حدی نزدیک به ۵۰ یا ۶۰ درصد عمر بالقوه آنها متوقف شده و مصرف کننده به سوی محصول جدید می رود. این امر در زبان محیط زیست یعنی فاجعه ای که با فشار بر طبیعت به وجود می آید.
– چه جوامعی بیشتر مصرف گرا هستند؟
جوامعی که پدیده نوکیسگی در آنها به سرعت رشد کرده باشد، در خطر بسیار بیشتری نسبت به مصرف گرا شدن هستند. نمونه این قضیه را ما در کشورهای نفت خیز، در کشورهای بلوک شرق پس از سقوط کمونیسم و در برخی از اقشار و گروه های برون آمده از سرمایه های تجاری در کشورهای توسعه یافته (مثلا جوانان بورس باز) مشاهده کرده ایم. اما در شرایط کنونی سرمایه داری در جهان که سرمایه داری مالی و پولی اولویت مطلق را در دست خود دارد هیچ جامعه ای را نمی توان یافت که خطر مصرف گرایی یعنی مصرف بیش از حد نیاز و مصرف کردن صرفا برای مصرف کردن بر اساس نیاز های کاذب در آن دیده نشود.
– برای مقابله با مصرف گرایی در یک جامعه چه بایست کرد؟
بدون شک راه های از قبیل سیاست های «خودکفایی» و «جایگزینی واردات» و اصولا سیاست های مهندسی اقتصادی در این زمینه ها نمی توانند موثر باشند؛ سیاست های آموزشی صِرف، نیز بی تاثیر اند به خصوص اگر شکل کاملا نصیحت وار داشته باشند. آنچه می تواند موثر باشد، بالا بردن حس نوع دوستی و بالا بردن عواطف و حس دغدغه نسبت به سرنوشت مردم دیگر و طبیعت است که باید آن را نوعی مدنیت جدید نامید. اگر مردم طبیعت را واقعا درونی کنند و دوست داشته باشند، اگر نسبت به وضعیت سایرین چه مردم هم وطن خود و چه مردم سایر کشورهای به خصوص فقیر حس نوع دوستی و همبستگی داشته باشند شاید بتوان آنها را قانع کرد که در سبک زندگی خود نیز تغییراتی در جهت دور شدن از مصرف گرایی بدهند. اما اگر با سقوط اخلاقی جامعه و فردگرایی های آمیخته شده با بی خبری و بی احساس شدن نسبت به دیگران و به طور کلی به این فکر نزدیک شویم که «هرکسی باید گلیم خودش را خودش از آب بکشد» یا درون یک داروینیسم اجتماعی و رقابت مثل یک جنگل با یکدیگر بشویم، بدون شک نمی توانیم با مصرف گرایی و رشد آن مبارزه کنیم.
– مصرف گرایی چه پیامدهایی را در زندگی های شخصی و اجتماعی افراد دارد؟
مصرف گرایی نوعی تخیل «لذت» و «رفاه» را جایگزین لذت و رفاه واقعی می کند. مثالی بزنم اگر افراد تمام عمر خود به سختی آنقدر کار کنند که نه بتوانند از جوانی خود لذت ببرند و نه از بودن با کسانی که دوستشان دارند، نه بتوانند معنی لذت بردن از طبیعت را بچشند ، نه طعم فراغت و حتی نداشتن هیچ دغدغه را و همه این ها را فدای آن کنند که دائما ثروت بیشتری ذخیره کنند تا برای «روز مبادا» ذخیره کنند. این روز مبادا هم ممکن است چیزی جز شکنجه ای که به بسیاری از افراد ثروتمند پیش از مرگشان داده می شود، یعنی احساس بی حاصل بودن و از دست دادن عمر و از آن بدتر شکنجه شدن روی تخت های بیمارستانی و ابزاری شدن برای آنکه پزشکی از آنها درآمد به دست بیاورد و حتی اجازه مردن نیز به آنها ندهد، به شدت پشیمان خواهند شد، اما دیگر چاره ای جز در حسرت مردن را نخواهند داشت. مصرف گرایی، طبیعت را نابود می کند و می تواند انسانیت را به شدت تهدید کند. انسان ها تحت تاثیر این گرایش، به شدت با یکدیگر دشمنی کرده و همه احساس های نوع دوستی ، عواطف و همبستگی ها، همه اخلاق و نظام های ارزشی خود را از دست می دهند و تبدیل به هیولاهایی می شوند که جز به دیگران و سرانجام جز به خودشان نمی توانند کاری جز ضربه زدن بکنند. شرارت روزمره بدین ترتیب است که زاده می شود و حتی می تواند به نوی خودآزاری (سادیسم) مزمن تبدیل شود، یعنی لذت بردن از رنج و در دیگران و وقتی در شرایط بحران اقتصادی که افرادی به نان شب خود نیاز دارند دیگران آنقدر درآمد دارند که صرف مصارف لوکس کنند در این رابطه نوعی «هرزه گرایی» و وقاحت و دگر آزاری وجود دارد که هم به جامعه ضربه می زند و هم به خود آن افراد.
– چرا دیده می شود برخی افراد پولدار قسمتی از مال خود را به راحتی می بخشند ولی عده ای نه، ریشه این موضوع در کجاست؟
مساله بخشش و احسان همیشه در فرهنگ های بشری وجود داشته است و به باور بسیاری از کردار شناسان جانوری از خصوصیات طبیعی بسیاری از موجودات زنده است به عبارتی این ها احتمالا در ذات و خصلت های درونی ما جای دارند. اما سرمایه داری و نظام های ضد ارزش آن و مصرف گرایی افراطی این احساس ها را از بین می برند. برای این کار البته باید اغلب سنت ها و میراث فرهنگی یک کشور را نیز نابود کنند. وگرنه برای نمونه در فرهنگ ما همواره بر این گونه رفتارها تاکید شده است. به نظر من کسانی که خود را از تاثیر پذیرفتن از فرهنگ سرمایه داری مدرن تا حدی محفوظ نگه داشته اند می توانند هموراه این خصوصیات مثبت را در خود تقویت کنند و البته اگر نظام های سیاسی نیز مدیریت درستی داشته باشند این احساسات را به سوی درستی هدایت کرده و آنها را نهادی کرده و در بازتوزیع عقلانی و مورد نیاز یک جامعه به کار می برند. در غیر این صورت به رغم وجود این احساسات لزوما ما به نتیجه ای در ایجاد یک جامعه اخلاقی و مدنی نمی رسیم.
– آیا چشم و هم چشمی پیامد داشتن مال و ثروت است؟ یا مخصوص افراد دیگر هم هست؟
نه لزوما بسیاری از افراد ثروتمند هستند که توانسته این احساس های بیمار و آسیب زده را در خود کنترل کنند، دستکم به صورت نسبی. من فکر می کنم یکی از عوامل بسیار مهم آن است که ثروت چگونه و در چه ضرب آهنگی به دست آمده باشد، هر اندازه این سرعت بیشتر و زمان حاصل آمدن آن کوتاه تر و زحمتی که کشیده شده کمتر باشد، بدون شک ما به موقعیت هایی می رسیم که در آن اساس هایی از آن دست که بر شمردید بیشتر خواهند شد. و برعکس.
– چرا بعضی افراد ثروتمند (خارج از ایران هم بیشتر دیده می شود) از وسایل نقلیه عمومی استفاده می کنند و این را برای خود تنزل درجایگاه خود نمی دانند ولی در ایران کم تر دیده می شود ؟ به نوعی در ایران ثروت برابر با خودنمایی بیشتر است؟
این به مدیریت صحیح اجتماعی و سیاسی باز می گردد. در اغلب نظام های سرمایه داری اجتماعی و نه سرمایه داری مالی و پولی متاخر و بی ضابطه تلاش می شود که نظام های شهری و رفاه برای حداکثر مردم فراهم شود کیفیت آنها بالا برده شود. هر اندازه بتوانیم میانگین جامعه را برای همه افراد بیشتر و بهتر کنیم و حجم طبقه متوسط را بزرگتر کنیم می توانیم مطمئن باشیم که افراد در زندگی روزمره خود رفتاری منطقی تر و دور تر از مصرف گرایی خواهند داشت و برعکس هر اندازه رفاه عمومی را فدای سرمایه داری خصوصی مالی کنیم و فقط به این توهم دچار باشیم که اگر اقلیتی ثروتمند باشند با مصرف خود دیگران را نیز بهره ور می کنند، نظام اجتماعی را بیشتر تخریب خواهیم کرد و رفتارهای فرد گرایانه ومصرفی در معنای آسیب زای آن را بیشتر می کنیم.
انتهای پیام