شفقنا زندگی- الیزا ذوالقدر: یکی از لوازم آرایشی اش تعرف می کند و دیگری از روسری هایش. یکی دعوتت می کند به امتحان هنذزفری و دیگری به یادت می اوری که گرسنه ای و با یک دونات تازه که تاریخ مصرفی طولانی دارد می توانی رفع مشکل کنی. فرقی هم ندارد که چه تعداد افراد در یک واگن در حال فشار آوردن به یکدیگر برای رسیدن به مقصد هستند. دستفروشان در هر شرایطی و زیر تابلوهایی که شهروندان را به خرید نکردن از آنها دعوت می کند واگن ها را طی می کنند و اجناس خود را به فروش می رسانند. خرید از دستفروشان مترو تبدیل به امری عادی در میان شهروندان تهرانی استفاده کننده از مترو شده است. اما در میان همه این هیاهو هنوز هم مسوولان در تلاش برای جمع آوری دستفروشان و زیبا کردن چهره شهری هستند که داغ فقر بر پیشانی دارد. خبرنگار شفقنا زندگی برای بررسی این بیماری مزمن شهری و خطرات و عوارض ناشی از آن که می تواند دامنگیر شهروندان شود با دکتر سعید معدنی جامعه شناس و استاد دانشگاه گفتگویی داشته که در پی می آید:
*به باور برخی از کارشناسان حضور دستفروشان در معابر و خیابان های شهری می تواند مولد و افزایش دهنده انواع آسیب های اجتماعی در شهر باشد. آیا چنین نگرانی هایی بجاست؟
معدنی: دستفروشی آسیب هایی را متوجه جامعه می کند که بیشتر آنها از بعد اقتصادی قابل بررسی است. یکی از این آسیبها هم که بارها به آن اشاره شده و مورد توجه قرار می گیرد کاهش فروش نهادهای رسمی است. دستفروشان با توجه به اینکه مجبور به پرداخت اجاره مغازه، عوارض، مالیات، پول آب و برق و مواردی از این دست نیستند می توانند اجناس خود را با قیمتی پایین تر از مغازه ها و مراکز فروش رسمی در اختیار مردم قرار دهند و به این ترتیب کانال های رسمی عرضه کالا آسیب می بینند. این افراد اجناسی را از مرزها و یا مراکز عمده فروشی در شهرها می آورند و با قیمت و سود کمی به فروش می رسانند. به همین دلیل یکی از دلایل مهم مبارزه با دستفروشی نیز ضررهایی است که به مغازه داران وارد می شود. مغازه داری که مجبور به پرداخت انواع و اقسام عوارض به شهرداری است در مقابل این انتظار را دارد که از سوی شهرداری حمایت شود. یکی از این حمایت ها نیز جمع آوری کانال های غیر رسمی فروش اجناس در سطح شهر است. از سوی دیگر حضور دستفروشان در پیاده راهها علاوه بر زشت کردن چهره شهر باعث ایجاد مزاحمت برای رفت و آمد مردم می شود. پیاده رو جایی برای قدم زدن شهروندان و آرامش در فضای شهری است. در حالی که وجود بساط دستفروشان و سروصدای آنها این آرامش و نظم را کاملا به هم می زند. ضمن اینکه نمی توان منکر شد که می توان در این بازار و در لابلای این خرید و فروش ها افراد سودجویی را نیز پیدا کرد که به خرید و فروش مواد مخدر و یا موارد خلاف قانون از این دست می پردازند.
*شورای شهر تهران در مصوبه جدیدی که برای برخورد با دستفروشان داشته این کار را به عنوان شبه تکدی گری و هم ردیف با تکدی گری معرفی کرده است. آیا می توان تکدی گری و دستفروشی را در یک مجموعه قرار داد و با هر دو به یک صورت برخورد کرد؟
معدنی: اینکه تکدی گری و دستفروشی را هم ردیف بدانیم و یا دستفروشی را به عنوان شبه تکدی گری معرفی کنیم در واقع پاک کردن صورت مساله است. کسی که به دستفروشی روی می آورد برای فرار از تکدی گری است که به این کار پرداخته است. او این روحیه و اعتقاد ندارد و معتقد است که دستفروشی تکدی گری نیست. اینکه تکدی گری و دستفروشی را در کنارهم قرار دهیم نوعی توهین به جامعه است. در جامعه ای که نمی تواند برای مردم خود زمینه اشتغال سالم را فراهم آورد و ممر اقتصادی ایجاد کند هر کسی باید ممری برای درآمد بیابد. در این شرایط یکی از راحتترین و کم هزینه ترین کارها دستفروشی است تا بتواند از قبل آن زندگی خود و خانواده اش را بچرخاند. اشتباهی که در این میان رخ داده این است که فکر می کنند دستفروشی پدیده ای نو است. در حالی که این کار قدمتی دیرینه دارد و در جاهایی مانند روستاها تامین کالاهای اساسی مردم و فروش محصولات تولید شده در روستا با دستفروشان و دوره گردانی بوده که تولیدات روستایی را به شهر می بردند و کالاهای شهری را برای مردم روستا می آوردند. با ظهور شهرنشینی دستفروشی از بین نرفت و حتی در دوره هایی مانند دوره قبل از انقلاب هم که رونق اقتصادی وجود داشت و میزان اشتغال بالا بود باز هم شاهد دستفروشی بودیم. دستفروشی به هیچ وجه از بین نمی رود و این موضوع در همه کشورها هم وجود دارد. کسانی که توانایی مالی برای اجاره یا خرید مغازه ندارند ممکن است به دستفروشی روی آورند. هرچند همه این افراد می دانند که مارک دستفروشی برای کلاس هیچ کس خوب نیست. هیچ پدری حاضر نیست که بگوید فرزندش دستفروش است. به همین دلیل می توان گفت که روی آوردن به چنین کاری از روی ناچاری است. بنابراین لازم است نگاه شهرداری یا هر نهاد مسوول دیگری در این زمینه عوض شود. حتی با رونق اشتغال باز هم دستفروشی از بین نمی رود و ممکن است افرادی این شغل رابرای رفع نیازهای خود انتخاب کنند. بنابراین نگاه مسوولان باید به این موضوع عوض شود و به آن به عنوان پدیده ای که همیشه وجود دارد بنگرند و سپس از تجربه سایر کشورها برای رفع این مشکل استفاده کنند.
*آیا دستفروشی را می توان به عنوان یک شغل تعریف کرد و در قالب تشکیلات صنفی بر روی آنها نظارت کرد؟
معدنی: می توان چنین کاری کرد هرچند دستفروشی بیشتر یک شغل سیار است و نمی توان نظارت کافی بر آنها اعمال کرد. البته ما دو نوع دستفروش را هم اکنون می توانیم در سطح شهر ببنیم. یکی دستفروشان سیار هستند که در جاهایی مانند مترو و خیابان می چرخند. اما گروه دیگری هم هستند که ثابت هستند و اهالی محل آنها را می شناسند و حتی سفارش آوردن جنس به آنها می دهند. دستفروشان ثابت را می توان ساماندهی کرد. با تشکیل یک امور صنفی و و دریافت حداقل عوارض جاهای مشخصی در زمان های خاص برای آنها فراهم کرد. کارهایی از این دست قبلا هم انجام شده و هم اکنون نیز در حال انجام است. می توان این اقدامات را افزایش داد و دستفروشان را به جاهای خاصی هدایت کرد. تجربه کشورهایی مانند هند نیز نشان می دهد که می توان با ساماندهی دستفروشان و گرفتن حداقلی از عوارض این افراد را در شرایط بهتری قرار داد. با چنین اقدامی این افراد احساس می کنند که عنصر بیهوده ای نیستند و به آنها شخصیت داده می شود. به این ترتیب می توان عزت نفس آنها را بالا برد. با این کار می توان بخشی از معضلات ناشی از حضور دستفروشان در سطح شهر را کاهش داد. هرچند مشکل صد در صد قابل حل نیست.
* تبلیغات شهری و آگاهی بخشی به شهروندان در خصوص عدم خرید از دستفروشان که مدتی است در ایستگاه های مترو هم شاهد آن هستیم می تواند بر فرهنگ سازی عمومی و کاهش دستفروشان تاثیرگذار باشد؟
معدنی: بله تبلیغات هم می تواند بر روی عدم خرید از دستفروشان و به ویژه دستفروشان سیار موثر باشد. تبلیغاتی مانند آسیب زا بودن کالاها و درجه دو بودن آنها که در یک دوره چند ماهه در مترو شاهد بودیم تا حدودی بر روی مردم اثرگذار بود و باعث کاهش استقبال مردم از دستفروشان و خرید از آنها شده بود. در این مدت زمان دستفروشان کاهش چشمگیری در مترو داشتند. بنابراین آگاهی مردم و افزایش اطلاع رسانی در مورد آسیب هایی که دستفروشان می توانند به اقتصاد و سلامت افراد جامعه بزنند یکی از بهترین راههای برخورد با دستفروشان است. اما در عین حال باید توجه داشت که بدترین نوع برخورد برخورد مستقیم، انتظامی و پلیسی است زیرا مردم احساس می کنند که حکومت ناتوان از ایجاد اشتغال است و می خواهد که با زور مشکل را حل کند. غالبا هم عامه مردم طرفدار دستفروشان هستند تا پلیس و به همین دلیل برخوردهای اینچنینی بازدهی لازم را ندارد.
*مشکلات اقتصادی مردم را به این سمت می کشاند که به دنبال خرید کالاهایی با قیمت پایین تر باشند. حتی اگر این جنس درجه دو و بی کیفیت باشد. در چنین شرایطی و بدون رفع علت خرید از دستفروشان که همان مشکل اقتصادی بخش بزرگی از جامعه است تبلیغات تا چه حد موثر است؟
معدنی: در مصاحبه ای یکی از دستفروشان که از بانه عطر و ادکلن می آورد گفته بود که در عرض سه چهار روز در تهران بیشتراز دو میلیون تومان فروش دارم. یعنی افراد زیادی هستند که از این دست کالاها و عطرهایی که از شهرهای مرزی با قیمتی بسیار پایین تر به تهران می آیدمی خرند. باید توجه کرد که از یک سو عدم ایجاد اشتغال برای دستفروشان در شهرهای خودشان و از سوی دیگر پایین بودن درآمد آحاد جامعه سبب شده که مردم کالاهای مورد نیاز خود را از جاهایی که ارزانتر است تهیه کنند. این دو عامل در کنار یکدیگر باعث تداوم حیات دستفروش می شود.
*برخوردهای خشن و ضربتی که در مقاطعی برای برخورد با دستفروشان در دستور کار قرار می گیرد می تواند عاملی برای گسست اجتماعی در جامعه شود؟
معدنی: این دست برخوردها شاید برای مدت زمان بسیار کوتاه و موقتی باعث کاهش دستفروشان شود اما در دفعات بعد و با پایان این برخوردها با آسیب های بیشتری همراه می شود. از یک سو خود دستفروشان احساس می کنند سیستم به آنها ظلم کرده و از سوی دیگر جامعه نیز این برخوردها را نمی پسندد و احساس می کند که حکومت در حالی که از ایجاد شغل ناتوان است با این موضوعات و مشکلات برخورد سلبی می کند.
*به نظر نمی رسد دستفروشانی که به این شغل روی آوردند به ویژه در تهران چندان هم از اقشار پایین جامعه باشند. حتی شاید بتوان گفت که این کار تبدیل به یک شغل رسمی حداقل در متروی تهران و به ویزه برای خانم های جوان شده است. این تغییر نگاه از گذشته تاکنون به دستفروشی را چگونه می توان تبیین کرد؟
معدنی: در ابتدا باید بررسی شود که واقعا چقدر از افرادی که به دستفروشی روی می آورند از اقشار پایین و نیازمند هستند. اما قدر مسلم افرادی که این کار را می کنند ترجیح می دهند که اطرافیان و آشنایانشان ندانند که این افراد دستفروشی می کنند. در بیشتر این افراد نیاز مالی و احتیاج به درآمد بیشتر باعث روی آوردن آنها به این کار شده است. تا جایی که بررسی شده دستفروشان افراد جوانی هستند که از شهرستان ها به تهران آمدند. به ویژه در میان آنها افرادی از مناطق مرزی غربی کشور زیاد است که کالاهایی از شهرهای مرزی می آورند و با سودهای کلان به فروش می رسانند. اشتغال در شهرستان ها در حد صفر است بنابراین جوانی که هیچ ممر درآمدی در شهرستان ندارد به خود می گوید به تهران می آیم و بدون اینکه در این محیط کسی مرا بشناسد کالاهای خود را با سود زیادی به فروش می رسانم. به همین دلیل دستفروشی زمینه مناسبی برای اشتغال شده است. اما می توان با تبلیغاتی مانند آسیب زدن به اقتصاد، سودآوری برای قاچاقچیان و بیکاری بسیاری از افراد جامعه و مغازه داران از یک سو و ممنوعیت دستفروشی صرفا در داخل مترو، این مکان را از دستفروشان خالی کرد. چنانچه این اتفاق بیفتد تا حدود زیادی از تعداد دستفروشان کاسته می شود و می توان سایر دستفروشان را در سطح شهر سامان داد.
*در سال گذشته بحثی در مورد ثبت نام و ساماندهی دستفروشان مترو و قرار دادن غرفه هایی در اختیار آنها مطرح شد. این کار تا چه حد کمک کننده است؟
معدنی: بعید است چنین کارهایی کمک کننده باشد. زیرا مردمی که از مترو استفاده می کنند معمولا عجله دارند و به سرعت از ایستگاه ها خارج می شوند. دستفروش زمانی می تواند جنس خود را بفروشد که در واگن ها که مردم مدت زمان بیشتری حضور دارند جنس هایش را عرضه کند. باید دستفروشان را به طور کامل از مترو خارج کنند و بیرون از ایستگاه ها فضایی برای آنها فراهم کنند تا مردم که از ایستگاهها خارج می شوند و افرادی که از مترو هم استفاده نمی کنند بتوانند از آنها خرید کنند. وگرنه غرفه های مترو محدود و نسبتا گران است و یک جوان که برای پیدا کردن ممری برای گذران زندگی از شهرستان به تهران آمده نمی تواند از پس هزینه های غرفه های مترو برآید. بنابراین کارهایی از این دست نمی تواند کارساز باشد.