شفقنا زندگی-الیزا ذوالقدر: نگاه پر سرزنشش را از روی نوجوان بر نمی دارد. نه ظاهر نوجوان نشانی از باورها و سنت های مورد قبولش دارد و نه افکارش را می فهمد و درک می کند. دو غریبه اند در زیر یک سقف که برای رسیدن به تفاهمی پایدار می جنگند. پدر و مادر و نوجوانی که امروز ورای باورها و درک آنها از زندگی، رفتار می کند دو قطب یک جامعه ملتهب نیستند. آنها دو روی یکی سکه اند که اگر یکی گذشته اش را به یاد آورد خود را در آینه نوجوانش می بیند. گو اینکه نوجوان امروز بی پرواتر از قبل دنیا را می نگرد و همین بی پروایی در جاهایی باعث محکومیتش به بی اعتنایی به سنت ها و باورهای جامعه می شود. دنیا را از دریچه چشم یک نوجوان دیدن کار چندان راحتی نیست. آن هم نوجوانی که دنیا را بیشتر از صفحه تبلت و گوشی های همراه می بیند تا با ارتباطات واقعی.
برای شناخت بیشتر افکار و باورهای نسلی که در دهه ۷۰ و ۸۰ به دنیا آمده و پرورش یافته اند خبرنگار شفقنا زندگی با دکتر مهرانگیز لطیفی جامعه شناس و استاد دانشگاه گفتگویی داشته که در پی می آید:
*به باور بسیاری از پدر و مادرها کودکان و نوجوانان امروز با دوران آنها تفاوت زیادی دارند. این تغییرات تا چه حد تحت تاثیر شرایط اجتماعی دو دهه اخیر در کشور است که باعث شکل گیری چنین تفاوتی بین نوجوانان دهه ۷۰ و ۸۰ با نوجوانان متولد دهه ۵۰ و ۶۰ شده است؟
دکتر لطیفی: بچه های دهه ۵۰ و ۶۰ در سال هایی رشد و پرورش یافتند که جنگ، کشور را درگیر کرده بود و محدودیت های ارتباطی در سطح کلان باعث شکل گیری نگاه سنتی و مذهبی تر و در عین حال مطالبات محدودتری شده بود. اما در هه های ۷۰ و ۸۰ و با اوج گیری تمایل خانواده ها به تک فرزندی نگاه بچه ها هم به زندگی تغییر کرد. دیوارهای اعتقادی و نظم گذشته، استحکام خود را از دست داد و پس لرزه های این تغییرات را در نوع نگاه جوانان و نوجوانان متولد این دهه ها شاهد هستیم. البته این لزوما به معنای یک اتفاق بد نیست. این تنها نشان می دهد که عموم جوانها به لحاظ فکری از برنامه ریزان جامعه و صاحبان قدرت سبقت گرفتند و مطالبات آنها تغییر کرده است. این تفاوت دیدگاه ها باعث شکل گیری نوعی شکاف نسلی حتی بین والدین جوان با فرزندان خود شده است. همه این موضوعات در کنار هم باعث شکل گیری یک هویت مستقل برای نوجوانان و جوانان شده است. ضمن اینکه والدین نیز از فضاهای گذشته فاصله گرفتند. از سوی دیگر شبکه های اجتماعی یکی از مولفه های هویت جوانان و شکل گیری مطالبات آنها شده است. هرچند نمی توان گفت که جوانان دهه ۷۰ و ۸۰ صد درصد یک هویت مستقل از والدین و متولدان دهه ۵۰ و ۶۰ دارند. اما به دلیل کاهش تعداد فرزندان، والدین احساس نگرانی بسیار بیشتری نسبت به گذشته دارند. در حالی که ممکن است همین اتفاقات در دهه های ۵۰ و ۶۰هم به نوعی رخ داده باشد و نگرانی های زیادی هم ایجاد نکرده باشد.
*به پیشی گرفتن جوانان از مسوولان و برنامه ریزان اشاره کردید. شکل گیری این هویت نسبتا مستقل و پیشی گرفتن جوانان از مسوولان کشور تا چه حد در سطح جامعه و قوانین حاکم بر آن موثر بوده است؟
دکتر لطیفی: این تغییر هویت ها و باورها در بسیای از موارد بر قوانین و عرف اجتماع هم تاثیر گذاشته است. به ویژه این موضوع در زمینه مسایل مربوط به دختران بیشتر به چشم می خورد. به طور مثال بسیاری از چیزهایی که برای متولدان دهه های ۵۰ و ۶۰ یک باور و سنت بود امروزه معنا و ارزش خود را از دست داده است. در واقع نوعی بازنگری و تغییرو تحول در دیدگاه های نسل جدید شکل گرفته که می خواهد صدای خود را به گوش جامعه، والدین، مسوولان و برنامه ریزان کشور برساند. صدای این تغییرات در همه موارد شنیده می شود هرچند در بسیاری از موارد تلاش می کنیم این صدا را ناشنیده بگیریم. زیرا شنیدن آن چندان به نفع ما نیست.
*منظورتان از این “ما”چه کسانی است؟
دکتر لطیفی: واقعیت این است که هم والدین به عنوان نسل بالغ، هم صاحبان قدرت و هم برنامه ریزان کشور صدای جوانان را می شنوند اما به دلیل همان شکاف نسلی و باورهای گذشته تمایلی به شنیدن صدای این هویت تازه از سوی جوان امروز ندارند.
*ناشنیده گرفتن صدای نسل امروز نمی تواند باعث آسیب دیدن جامعه و باورهای سنتی شود؟
دکتر لطیفی: قطعا این گوش نسپردن به صدای جوان امروز آسیب های اجتماعی و بزهکاری هایی را در پی دارد که در آینده نمی دانیم باید با آن چه کنیم. مقایسه جوان امروز با جوان های دهه های گذشته بدترین اتفاقی است که می تواند رخ دهد. اینکه جوان گذشته اینگونه به باورهای سنتی احترام می گذاشت و جوان امروز این باورها را نمی پذیرد و یا ما اینطور بودیم اما جوانان امروزی طور دیگری هستند دردی از ما دوا نمی کند. امروز دیگر نمی توان باورهای دینی و اخلاقی خام را جلوی جوان گذاشت. باید این باورها را با توجه به سلایق و علایق نسل جوان آراست و با بازنگری درست در آن، آن را به خورد جوان داد. قرار نیست این باورها را تغییر دهیم اما اگر می خواهیم فرزندمان فرزند زمان خود باشد باید باورهای سنتی و مذهبی را در قالب امروزی به او منتقل کنیم. برای اینکه این شکاف بیش از این نشود باید صدای جوان امروز را شنید و مطالباتش را نادیده نگرفت وگرنه با آسیب هایی مانند فرار مغزها و سرخوردگی های اجتماعی مواجه می شویم.
*ریشه های شکل گیری چنین هویتی در جوانان و نوجوانان امروزی چیست؟
دکتر لطیفی: این هویت مستقل شکل گرفته که بخشی از آن هم بر خلاف باورهای ماست ریشه در بیکاری جوانان دارد. بیکاری نه به معنای نداشتن شغل بلکه به این معنا که اشتغالات فکری چندانی ندارند. در آسیب های شبکه های اجتماعی می بینیم که بخش زیادی از افرادی که وقت بیشتری در شبکه های اجتماعی می گذرانند کار فکری چندانی ندارند و به این گونه ارتباطات تمایل پیدا می کنند. در عین حال متغیرهای دیگر مانند نوع نگاه خانواده، رابطه پدر و مادر، مسائل اقتصادی و بسیاری از مسائل دیگر می تواند در شکل دهی به هویت جوان موثر باشد. بنابراین اگر می خواهیم باورهای سنتی ما باقی بماند و انسجام اجتماعی حفظ شود باید در سطح کلان و نه فقط در خانواده در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های کشور نوعی بازنگری و اصلاحات صورت گیرد تا این شکاف نسلی در جاهایی که می تواند مخرب باشد کاهش یابد.
*چه الگوهایی در زندگی جوان امروزی باورها و هویت جدید او را شکل داده است؟
دکتر لطیفی: باید بپذیریم که خود ما هم به عنوان والدین و نسل قبلی تغییر کرده ایم و باورهای جدیدی در ما شکل گرفته که چندان به باورهای قبلی شباهت ندارد. اتفاقات سیاسی و اجتماعی که در سطح جامعه رخ داده است باورهای ما را دچار چالش می کند. این چالش ها باورهای جوانان را نیز دچار خدشه می کند و باعث می شود جوان امروزی با دلزدگی از الگوهایی که تاکنون به او معرفی شده به دنبال الگوهای جدید با مختصاتی باشد که مشکلات و بی اخلاقی های الگوهای قبلی را نداشته باشد. مشکلات اقتصادی و تورم موجود در جامعه نیز بر باورهای جوانان اثرگذار است. تورمی که به اختلافات خانوادگی دامن می زند و والدین به جای توجه به فرزندان خود بیشترین زمان خود را به کسب درآمد اختصاص دهند. به این ترتیب از تربیت فرزندان غافل می شوند و بچه ها در ارتباط با کودکان دیگر و ارتباطات مجازی و شبکه های اجتماعی از حیطه نظارت تربیتی والدین خارج می شوند و هویت مستقلی برای آنها ایجاد می شود. از سوی دیگر بسیاری از والدین به جبر روزگار پدر و مادر شدند و هیچ اطلاعی از ملزومات ایفای چنین نقشی ندارند. بسیاری از ما آموزش های صحیحی ندیده ایم و نمی دانیم چگونه اخلاق مداری را به فرزندانمان انتقال دهیم. ما در جامعه دچار نوعی خودخواهی مدرن شدیم. مثلا اگر بخواهیم بحث آموزش را دنبال کنیم این وسط افرادی هستند که می خواهند از همین موضوع هم سوء استفاده کنند. اصلاح جوان نیازمند اصلاح من پدر و مادر است. اگر من باور و اعتقاد مذهبی دارم برای انتقال آن باید اخلاق و منش و گفتمان و رفتارم در ارتباط مستقیم با باور من باشد. تنها در این صورت است که می توانم باور اخلاقی و مذهبی خود را به فرزند جوان و نوجوانم منتقل کنم. فرزندان ما محصول رفتارهای ما و محیطمان است. تا این تغییرات و بازنگری در اخلاق و رفتار در مسوولان و تصمیم گیران و جامعه و خانواده ایجاد نشود نمی توان آن را در جوانان ایجاد کرد.
*به نظر می رسد بچه های امروز نگاه منفعت گرایانه ای نسبت به نسل پیش از خود دارند. دلیل این امر چیست؟
دکتر لطیفی: این یکی از ویژگی های جامعه شهری است که هر کس تنها منافع خود را می بیند و خودخواه می شود. حتی در رشد جمعیت هم می توان این را دید. در نسل امروز به دلیل موقعیت های اجتماعی مان یا عدم مسوولیت پذیری و خودخواهی هایمان به تک فرزندی گرایش بیشتری داریم. از سوی دیگر تمام سرمایه خود را بر روی همین یک فرزند می گذاریم و همین موجب می شود که او مهارت های زندگی را به درستی نیاموزد و تنها خود را ببیند. همه اینها به فردگرایی خودخواهانه در جامعه دامن می زند. شبکه های اجتماعی هم یکی از متغیرهای اصلی است که باعث می شود افراد ارتباط کمتری با محیط واقعی خود داشته باشند و بیشتر درگیر ارتباطات مجازی و فضاهایی شوند که هویت ثانوی آنها را می سازد.
*آموزش های رسمی که به نسل جوان ارائه می شود همه به نوًعی تبلیغ سنت های و باورهای گذشته ماست. چرا این تبلیغات و آموزش ها نتوانسته از پیشگیری از ایجاد چنین شکافی بین دو نسل و یا حتی متولدان دو دهه تاثیرگذار باشد؟
دکتر لطیفی: برای انتقال و باوراندن یک سنت به نسل جدید ابتدا باید تعریف درستی از سنت داشته باشیم. سنتی که ایستایی فکری داشته باشد نمی تواند پیش برنده جامعه باشد. برخی سنت ها به ما لطمه می زند. ما نیاز به هوای تازه و جدید داریم. سنت هایی که بتواند باعث پیوند اجتماعی در سطح جامعه شود و نه سنت هایی که مخرب است. جوان امروز سنت ها حتی سنت های مذهبی را را بدون دلیل و برهان نمی پذیرد. نگاه عقلایی و مادی حاکم بر جوانان امروز کار آموزش به آنها را کمی سخت می کند زیرا برای تاثیرگذاری بر آنها باید تحقیقات بیشتر و دلایل متقنی در مورد چرایی و چگونگی سنت ها و باورها داشت. باید تاکید کنم که اگر باورهای دینی و مذهبی ما در جامعه تضعیف شود دچار بحران می شویم. تنها چیزی که باعث انسجام و اتحاد اجتماعی می شود مسائل دینی و سنت هایی است که گره گشای بسیاری از مسائل اجتماعی است. باید بکوشیم این سنت ها و باورهای مذهبی را حفظ کنیم. اما این کار نیاز به ملزوماتی دارد. به طور مثال وقتی از فرهنگ جبهه و شهادت صحبت می کنیم من که در آن دوران حضور داشتم این حرف ها را می فهمم اما ممکن است جوان امروز که خود این دوران را تجربه نکرده درک درستی از حرف های ما نداشته باشد. ما باید تلاش کنیم این باور را به شکلی به جوان ارائه کنیم که احترام او را بر انگیزد. البته برخی رفتارهای نادرست هم از مسوولان و یا گروه های مرجع در جامعه سر زده که به اشتباه به پای دینداری نوشته شده است و این نیز کار را سخت تر کرده است. بنابراین می توان کاهش اعتماد اجتماعی را هم در این زمینه موثر دانست.
*آیا راهکاری برای مدیریت درست این بحران و پیشگیری از ایجاد شکاف بیتشر بین نسل های مختلف در جامنعه وجود دارد؟
دکتر لطیفی: جامعه ما هم اکنون در یک نقطه بحرانی قرار دارد. البته نباید از نظر دور داشت که بعد از این دوره بحرانی ممکن است جامعه به نوعی تعادل و توازن برسد اما این کار زمانبر است و نیاز به برنامه ریزی صحیح و در عین حال انعطاف پذیری بیشتر دارد تا بتوانیم در این دوران، تکیه گاه ها و باورهای اخلاقی که جامعه را محافظت می کند حفظ کنیم تا به سلامت و با کمترین آسیب این دوره گذار طی شود و جامعه تعادل خود را بازیابد.