شفقنا زندگی- رستگار طهرانی: تبلیغ وسخنرانی آداب خاصی دارد که خطبا باید به آن اهتمام ورزند. به همین روی هر روحانی، ممکن است منبر ویژه خود را داشته باشد و مردم نیز نسبت به یک سخنران ارادت ویژه ای را نشان دهند ونسبت به دیگری شاید کشش خاصی نداشته باشند. اما اینکه در امر تبلیغ و سخنرانی روحانیون چه آداب رفتاری و سخنوری باید لحاظ شود را با حجت الاسلام شعبانی، پژوهشگرعلوم انسانی به گفتگو نشسته ایم تا آداب وشیوه ایشان وآنچه را که در اسلام برای سخنرانی کردن سفارش شده است را بررسی کنیم.
وی یکی از ارکان اساسی منبر را مخاطب شناسی می داند ومی گوید: یکی از ارکان اساسی یک سخنران این هست که یک روان شناس باشد تا بتواند انسان ها را ازابعاد شخصیتی آنها تشخیص دهد و مطابق با خواسته های آنها و آنچه که نیاز آنهاست سخن را انعقاد کند.
در ادامه متن گفتگوی خبرنگار شفقنا زندگی را با حجت الاسلام محمد شعبانی می خوانید:
*چه آداب خاصی را در منبر و تبلیغ خود رعایت می کنید که بر روی مخاطب اثربیشتری داشته باشد. و کلا چند درصد جذب مخاطب برای شما مهم است؟
یک موضوعی که احادیث وقرآن برای تبلیغ به آن توجه دارند این است که مبلغ بایدخودساختگی و تهذیب خاصی داشته باشد چون آنچه ازدل برآید لاجرم بردل نشیند ومصداق آن آیه قرآن نباشد که «الم تقولون مالاتفعلون»
اولین گزینه ای که سعی میکنم در تبلیغ وبه خصوص هنگام نصیحت کردن روی منبر رعایت کنم این هست که آنچه را تبلیغ کنم که خودم آن را عمل میکنم ودر وجودم آن رانهادینه کرده باشم و آنچه در منبر مورد خطاب قرار میگیرد توسط علما دین وتوسط روحانیونی که سکان دار تبلیغ کشور ایران هستند این هست که در آداب منبر روحانی باید متخلق به آداب اسلامی باشد و خودش یک اسلام شناس ومسلمان حقیقی باشد .علاوه بر اینکه اسلام را شناخته است خودش به اسلام وابعاد مختلف آن ودستورات واحکام اسلام عمل کند.
اولین گزینه که به روحانیون آموخته میشود این است که یک اسلام شناس وعامل به اسلام باشم و به احکام اسلام احترام بگذارم وآنرا رعایت کنم و در نهایت به آنچه که اسلام وعده کرده که اگر به دستورات عمل کنی به اخلاق میرسی ، به آن برسم وبه آن باور قلبی داشته باشم که نهایت هردستوری نتیجه ای است که قرآن واحادیث آن را وعده داده است.همه ی این ها را صرف یک گزینه کلامی مصاحبه نکنم یا به منبربا نگاه اقتصادی ونگاه دنیایی ،نگاه نکنم.
منبر من یک منبری است که به دنبال روی از پیامبر اکرم حرکت می کنم ومی خواهم آنچه را که پیامبر در وجود خود داشت یا در صحیفه نفس خود داشت وبه اجتماع انسانی انتقال می داد من هم همچنان دنبال رو آن باشم که در صحیفه نفسم از اخلاق دینی وآنچه که آداب روحانی گفته شده است عمل کنم وبعد روی منبر قرار بگیرم.
جذب مخاطب مانند همان جاذبه ودافعه امیرالمومنان است.یکی از نکات مهم یک مبلغ این است که بتواند مخاطب حداکثری در جهت آنچه که با موازین شرع موافق است را به سمت خود جذب کند،قطعا منبر یکی از گزینه های مهمش این است که بتواند مخاطب های زیادی را به خود جذب کند وبتواند کلام خودرا درآنها نفوذ دهد. و مخاطبان بتوانند کلام سخنران را بشنوند وبا گوش جان بپذیرند لذا رکن اساسی هر سخنران این است که اول مخاطب را بشناسد ومخاطب شناسی منبرش را انجام دهد بعد روی منبر قرار بگیرد تا بتواند حرفهایی بزند که مخاطب از این حرفها بتواند مشکلات زندگی ،مشکلات معنوی ومشکلات اجتماعیی اش را حل کند .
لذا اساس سخنرانی جذب مخاطب هایی است که در برابر سخنران قرار گرفته اند ومهمترین گزینه در یک سخنرانی مستمعین آن هستند.لذا بنده هم به مخاطب شناسی اهمیت می دهم واینکه برای چه مخاطبی صحبت می کنم اینکه چقدر فهم اجتماعی وفهم مسایل دینی دارند تا متناسب با خواسته های آنها راهکار ارائه دهم ومنبرم را به تناسب مخاطب هایم می چینم. ارزش یک سخنرانی به استفاده کردن مستمعین ازسخنران ومحتوای سخنرانی است.
*آیا برای شما مهم است که در مجلس زنانه موعظه میکنید یا مردانه و یا بین پایین شهر وبالاشهر؟
بله قطعا مخاطب شناسی منبر، رکن اساسی منبر است اگر جنسیت مخاطب فرق کند سخنان فرق دارد. در قرآن خطاب هایی که برای مردان به کار برده با خطاب هایی که برای زنان به کار برده است فرق دارد.نوع نصحیت ها متفاوت است بخاطر اینکه دوتا جنس ،وظایف متفاوتی دارند.مادر سکان داری مادر را در اجتماع دارد ومرد سکان داری پدر بودن را در اجتماع دارد.وظایف دوجنس متفاوت است پس بتناسب سخنرانی ها متفاوت است.
در بالا شهر یکسری ازآسیب ها دچار مردم است مثل تجمل گرایی ومسائل دنیاپرستی وفریفته شدن در دنیای امروزی و لذا نوع سخنرانی در بالا شهر که مردم معمولا متمولین هستند با سخنرانی در پایین شهر که مردم از فقر خاصی رنج می برند فرق دارد در پایین شهر بحث توکل، بحث عاقبت وقیامت مطرح میشود وسخنرانی به تناسب سواد نیز فرق دارد برای دانشجو صحبت می کنی یا برای دانش آموز صحبت می کنی. گفتار بایک دانش آموز در دوره ابتدایی با یک دانش آموز در دوره متوسطه متفاوت هست.همینطور شبهات دانشجویی که فنی میخواند با دانشجویی که الهیات می خواند متفاوت است.
حتی مراتب علمی مخاطبین وقتی تفاوت پیدا می کند محتوای منبرنیز کاملا تفاوت پیدا می کند بنابراین مخاطب شناسی اساس یک سخنرانی برای یک روحانی است.
* تاکنون پیش آمده که از نحوه امربه معروف خود پشیمان شده باشید و با خود گفته باشید که اگر از روش دیگری برای تبلیغ استفاده می کردم بهتر بود؟
قاعدتا بله در تبلیغ ، من هم کسی هستم که شاید در خیلی از مسائل شخصیتی ناقص باشم ولذا این نقصانی که بطور ذاتی در انسان وجود دارد وانسان ها تلاش می کنند نقص های وجودی خود را از بین ببرند یک شرایط آزمون وخطا را برای انسان ایجاد می کند.من هم درون تبلیغاتم، در بعضی اوقات حسرت یک گفتار بوده سعی کردم آنرا اصلاح کنم یا نوع امربه معروف ونوع نهی از منکر را اصلاح کنم.
یک پیش زمینه های ذهنی ایجاد میکند که ما از لحاظ نوع انسانیت به حد کمال نرسیده ایم که حرف های ناگفته ضمیر انسان ها را بدانیم ومتوجه باشیم انسانی که در مقابل ما قرار گرفته چه چیزی را از ما طلب می کند یا دچار چه مشکلی هست.من هم خودم را مورد بازخواست قرار دهم که چه قدر حرفم سازنده وچقدر گفتارم مخرب بوده است وسعی کردم که تا جای امکان سازنده باشد وانسان همیشه در شرایط اجتماعی به یک حالت نیست گاهی خوشحال است وگاهی ناراحت است. سعی کردم در روابط اجتماعی به حال ثبات در اجتماع حضور داشته باشیم. ومشکل را درون خودم نگه دارم وبا چهره اجتماعی نیکو با اجتماع برخورد داشته باشم.
قطعا تاثیرات مختلف منبر خود را رصد کردم.گناهانی که ازآنها برطرف شده وافرادی که نسبت با دین صنمی نداشته اند. افکار ماتریالیستی ومادی گرایی خاصی در آنها حاکم شده ولی وقتی از طریق منبر با انها ارتباط برقرار شده در انها تحول شخصیتی ایجاد شده است.وبنده حقیر یک حلقه ریز از این شجره هستم.اگر بخواهید بررسی کنید داستان هایی که از علما بزرگ در این رابطه وجود دارد مثلا یک نفر که پژوهشگر دینی بوده است ووقتی به مذهب شیعه رسیده با یک سخنرانی آن هم سخنرانی که جزو مطالعاتش بوده است به اسلام ومذهب شیعه گرویده است.واین از تاثیرات سخنرانی است .
* آیا لازم می دانید که برای اثرگذاری تبلیغ خود علاوه بر کتاب های دینی کتاب های روانشناسی را نیز مطالعه کنید؟
بله قطعا؛ ابعاد مختلف روانشناسی ، جامعه شناسی حتی مسائل خارج از این ، تاریخ شناسی وجمعیت هایی که در طول تاریخ زندگی کرده اند.طبیعت انسان ها وجریان هایی مختلفی که الان حاکم هست، خواندن اینها به منبربسیار سمت وسو می دهد.یکی از ارکان اساسی یک سخنران این است که یک روان شناس باشد تا بتواند انسان ها را ازابعاد شخصیتی آنها تشخیص دهد و مطابق با خواسته های آنها وانچه که نیاز آنها هست سخن را انعقاد کند.
قطعا دانستن روانشناس و جامعه شناسی برای سخنرانی لازم است که مردم این شهر با آن شهر چه تفاوتی دارد ومسایلی هستند که باید خطیب به آنها اهتمام بورزد ومن هم استفاده کرده ام ورشته دانشگاهیم این بوده است وکسی که به مسائل روانشناسی اشراف داشته نوع نگرشش آنها به اجتماع تفاوت پیدا کرده است وقاعدتا جذب این ها حداکثری است.
*چرا اکنون مردم نسبت به امربه معروف حساس شده اند و راه انکار نسبت به یک نهی از منکر را پیش میگیرند ؟ وآیا فکر نمی کنید بین مردم وروحانیت شکاف بوجود آمده؟
نه اینکه در این لباس هستم ودفاع می کنم بلکه از یک نگاه وارد شویم که بی طرفانه است. قاعدتا روحانیتی که خودش عامل بوده است واگر جایی هم با موازین واصول مطرحی در ارائه یک نهی از منکر رعایت کرده ،مشکلی به وجود نیامده است.مشکل از آنجا است که گاها کسانی وارد عرصه امربه معروف ونهی از منکر میشوند که اسلام شناس نیستند و ابعاد مختلف این حکم را نمی دانند که این حکم چه جایی باید گفته شود وبا چه زبانی باید گفته شود هدف اصلی این حکم الهی چیست؟
آیا خداوند میخواست با این حکم کسی را سرزنش یا تحقیر کند یا خداوند قصد هدایت ودربرگرفتن آن شخص را دارد.افرادی اسلام شناس نبود ه اند وپابه این عرصه گذاشته اند خب اشتباه است ومورد انزجار اجتماعی قراار میگرد واجتماع ازآن تمرد می کند ولی قاعدتا روحانیت وقتی عالم وعامل باشد مورد تنفر اجتماع قرار نمگیرد حتی در قشرهایی که به ظاهر از احکام اسلامی فاصله دارد ولی وقتی روحانی مهذب ومودب در بین آنها قرار می گیرد مورد احترام است این نشان می دهد روحانیت درون قلب ها حاضر است. کسی بااین جایگاه ولباس اختلافی ندارد.بله افرادی بودند وخراب کردند که درتمام قشرها است.
وافرادی بودند که روحانی نبودند و وارد حیطه امربه معروف شدند واین حکم را خراب کردند واگر جایی گفته شود میخواهم امربه معروف کنم دیگران فکر میکنند که میخواهی چماغ در دست بگیری و اجتماع را به زور وتشر وحقارت هدایت کند واین حکم امربه معروف نشد و پیامبر وحضرت علی(ع) وامام صادق (ع) امربه معروف کردند هیچ کدام آنها منجر به تحقیر نشد حتی دشمنان را احترام می کردند تا دشمن دلش نسبت به اسلام نرم شود.این چیزی که امروز اثرش را میبینیم وعنادهایی در جامعه دیده میشود.این علتش این هست که افرادی که جاهل نسبت به این حکم بودند وبا ابعاد مختلف این حکم آشنا نبوند، صدماتی را به حکم الهی وارد کردند که مردم فکر کردند اگر بخواهد این حکم اجرا شود باید تحقیر شوند وعزت نفسشان شکسته شود در حالی که عرت نفس خودش یک معروف است احترام به مومن یک معروف است واگر کسی بخواهد به عزت مومن خلل وارد کند خودش یک منکر انجام می دهد. ان شالله روحانیت بتواند راه کارهایی را ارائه دهند تا این مشکلات از بین برود.
انتهای پیام