شفقنا زندگی- “پلاسکو” ساختمانی ۵۴ ساله و بزرگترین مرکز پخش پوشاک مردانه تهران که از آن به عنوان اولین ساختمان بلندمرتبه و مدرن خاورمیانه یاد میشد، پنج شنبه هفته گذشته جلوی چشم مالکان، کسبه ها، مردم و نیروهای آتش نشانی بعد از ۳ ساعت سوختن در یک چشم به هم زدن فروریخت و ۴۶۰ واحد تجاری در آن در آتش خاکستر شد ابن در حالی است که هنوز تعداد زیادی از نیروهای آتش نشان، کسبه، کارگران و مردم عادی در داخل و اطراف ساختمان بودند.
به گزارش خبرنگار شفقنا زندگی، ساختمان پلاسکو در ضلع شرقی چهارراهی است که به آن استانبول میگویند؛ منطقهای که در دهههای چهل و پنجاه قلب تجارت و دیپلماسی و البته خوشگذرانی و تفریح در تهران بوده است. برج پانزده طبقهای که اولین ساختمان با اسکلت فلزی در تهران بود و دومین ساختمان بلندی که در آن آسانسور وجود داشت، با سرمایه حبیبالله القانیان ساخته شد. بازار شیک و مدرنی که ۲۹ هزار متر مربع زیربنا داشت، با یک طبقه زیر زمین که حوض و صندلیهایی برای نشستن و وقتگذرانی در آنها قرار گرفته بود، جای مناسبی برای خرید کردن بود و با بقیه مغازهها و بازارهای سنتی فرق داشت؛ یکی از اولین تجربههای ایرانیها از «مرکز خرید» مدرن به شمار می رفت.
به خیابان های منتهی به پلاسکو که قدم بگذاری خبری از یادگار دوران تجدد و بنای ۶۸ متر نیست. با مرگ “پلاسکو” دیگر قلب چهار راه استانبول نمی تپد. هنوز مردم، کسبه و عابران این خیابان ها داغدار مرگ پلاسکو هستند. نگاه های نگران همراه با سئوال های فراوان، نفس های سوزناک، صداهای لرزان، زمزمه های که حادثه شوم صبح پنج شنبه را توصیف می کنند، ناله های ناظران مرگ پلاسکو، رفت آمدهای چهره های سیاسی، فداکاری های نیروهای آتش نشان، مرور فیلم ها و عکس های روز حادثه، بررسی تکذیبه ها و تاییدیه های اخبار حادثه، رد و بد حرف های در گوشی از علت حادثه و آمار و ارقام قربانیان …….. هنوز هم در پایان تراژدی آوار برداری ” پلاسکو” به گوش می رسد. در این فضا نزدیک شدن و گفت و گو از پلاسکو و ساختمانی که حالا دیگر در ذهن مردم بخصوص کسبه های این محل به خاطره سپرده شده است، جرات و جسارت می خواهد.
شوک یکی از مالکان پلاسکو
در اولین قدم چشمان اشکبار و پر از حسرت مردی حدودا ۵۰ ساله که پشت پارتیشن های محوطه پلاسکو زیر لب زمزمه می کند توجهم را به خود جلب می کند نزدیک می شوم و بدون اینکه خودم را معرفی کنم با همدردی باب صحبت را باز می کنم هنوز جمله آخر من تمام نشده بود که بغض او شکت بدون اینکه سئوال کنم حادثه تلخ پلاسکو را به زبانی که لهجه ترکی دارد توضیح می دهد: ” دخترم؛ با پلاسکو ۳۰ سال زندگی کرده بودم خانه ام آتش گرفت، همه همکارانم و دوستانم چندین و چند ساله من عذادار شدند کاش من هم در کنار آتش نشانان می سوختم و شهید می شدم اگر چه شهید شدن لیاقت می خواهد. از صحبت هایش می شود متوجه شد که از کسبه های قدیمی پلاسکو بوده، می پرسم پدر جان ظاهرا شما حرف های زیادی از پلاسکو دارید، می گوید: بله من در در این ساختمان مغازه پوشاک فروشی داشتم از کسبه های قدیمی این محل محسوب می شدم همه منو می شناختم همانطور که گفتم من در پلاسکو زندگی کردم الان دیگه زندگیم آتش گرفت سوخت. وقتی از روز حادثه پرسیدم، گفت: حدود ساعت ۸ بود که از طریق نگهبان واحد متوجه اتفاق شدم اصلا باور نمی کردم که این ساختمان آتش بگیرد ابتدا فکر کردم اتفاق جزیی است که به زودی رفع خواهد شد اما وقتی خبر ریزش ساختمان را شنیدم به شوک بسیار عمیقی رفتم و اصلا نمی توانستم بارو کنم که یک آتش سوزی جزیی ” پلاسکو” را نابود کند و اگر با چشمان خود نمی دیدم باور کردنی نبود.
او که خودش را سید معرفی می کند در خصوص میزان سرمایه ای که در حادثه پلاسکو از دست داده است می گوید: بیش از ۵۰۰ میلیون سرمایه خودم را در این حادثه از دست دادم اگر چه تنها چیزی که به آن فکر نمی کنم همین سرمایه است فکر نگهبان ساختمان ” عمو حیدر که زیر آوار ماند و آتش نشانان فداکار که جان خود را به خاطر سهل انگاری عده ای از دست دادند همانند خوره وجودم را تهی کرده است از زمان بروز حادثه فقط به این عزیزان فکر می کنم.
او در پاسخ به این سوال که برای آینده چه برنامه ای دارد می گوید: ” روزی رسان خداوند است و اگر او بخواهد همانگونه که به ما لطف کرده داده بود کمک می کند که دوباره برخیزیم و زندگی کنیم.
چند قدمی که خیابان فردوسی را به سمت شمال بالاتر رفتم پوشاک فروشی که با درج پارچه مشکی توجهم را به خود جلب می کند وارد مغازه که شدم چهره های نارحت عذادار فروشندگان را دیدم که کاملا میشد حدس زد که ارتباط بسیار نزدیکی با ” پلاسکو” داشتن.
“پلاسکو” شناسنامه منطقه
سعید کیادی از اعضای هیات امنای ساختمان کویتیان پاساژی که در مجاورت و همسایگی پلاسکو واقع شده است.می گوید از سال ۵۳ در همین منطقه مشغول به کار شدم و پوشاک فروشی دارم. در طول این مدت ارتباط عمیقی با ساختمان پلاسکو داشتم. در واقع پلاسکو شناسنامه این منطقه بود اگر می خواستیم به کسی آدرس بدهیم دقیقا این ساختمان را ذکر می کردیم نه فقط تهران بلکه کل کشور پلاسکو را می شناختن. با مرگ پلاسکو شناسنامه منطقه از بین رفت.
همکارانم خانه نشین شدند
هنوز پیراهن مشکلی را از تنش بیرون نیاورده گلویش پر از بغض است وقتی از روز حادثه پرسیدم سرش را پایین انداخت و با دستمال قطره های اشک را پاک کرد و گفت بچه های ما آتش نشانان، آقا حیدر نگهبان چندین ساله پلاسکو و برخی افراد عادی جلوی چشمان ما در آتش سوختن. همکاران من که کسبه های پلاسکو بودن الان خانه نشین شدن و حال روز خوبی ندارند امیدوارم قول هایی که به آنها داده شده هر چه زودتر عملی شود اگر چه هنوز هیچ وامی به آنها تعلق نگرفته است.
آقای کیادی که وضعیت مدیریت بحران در حادثه پلاسکو را خوب و مطلبوب ارزیابی می کند و ادامه می دهد: از همان دقایق اولیه بروز حادثه نیروهای آتش نشانی وارد صحنه شدند و اگر به موقع اقدام نمی شد معلوم نبود الان وضعیت ما چگونه بود ساختمان های اطراف پلاسکو نابود می شدند. خوشبختانه با مدیریت به موقع فقط قسمت اول از سه قسمت پلاسکو یعنی برج این بنا از بین رفت.
آمار کشته های پلاسکو
از او در خصوص آمار نهایی کشته های پلاسکو که می پرسم پاسخ می دهد متاسفانه آمار و ارقام غیر واقعی در این خصوص در شبکه های مجازی و رسانه ها دست به دست میچرخد که به هیچ عنوان صحت ندارد. چرا که من از همان روز حادثه به دلیل اینکه عضو هیات امنای ساختمان کویتیان هستم در صحنه حضور داشتم دقیقا تعداد کشته ها همان است که سخنگوی سازمان آتش نشانی اعلام می کند یعنی ۱۶ آتش نشان و حدود ۵ نفر هم از افراد عادی در این حادثه جان خود را از دست دادند.
خاطراتی که سیاه شد
ساختمانی که ایستاده مرد
آقای کیادی ادامه می دهد پلاسکو برای من خاطرات شیرین زیادی دارد خاطراتی که در نهایت به سیاهی تبدیل شد. هیچ وقت فراموش نمی کنم اولین آسانسور تهران را در این ساختمان مجلل دیدم این ساختمان به اندازه ای مقاوم و محکم بود که حتی نمی شد تصور کرد که روزی دچار چنین سرنوشتی می شود. در واقع پلاسکو ایستاده مرد و غم فراموش نشدنی بر دل صاحبان و کسبه این منطقه گذاشت.
دست همکارانمان در پلاسکو را می گیریم
این پوشاک فروش قدیمی خیابان چهار راه استانبول می گوید: من و همکارانمان با تمام وجود آماده هستیم دست کسبه پلاسکو را بگیریم و کمک کنیم که مجددا از اول شروع کنند اگر رییس اتحادیه درخواست کنند کمک های مالی خود را تقدیم خواهیم کرد فقط در این میان به شماره حساب هایی که در رسانه ها و شبکه ها احتماعی منتشر شده اعتماد نداریم و فقط گوش به فرمان رییس اتحادیه هستیم.
حرف و حدیث در مورد بنای ساختمان پلاسکو زیاد است، هنوز در بازار بعضیها اصرار دارند تمام پی ساختمان پلاسکو به آب بسته شده است و در نتیجه این احتمال که بشود دوباره در آنجا کاسبی کرد کم است، بعضیهای دیگر دست به دامن تئوریهای توطئه هستند و میگویند ممکن است دستی در کار باشد، این حرفها البته در بازار آنقدرها خریداری ندارد.
گمانه های حادثه ” پلاسکو”
ابراهیم که در خیابان فردوسی در فروشگاه پوشاک فروشی سابقه ای ۱۰ ساله دارد میگوید: بعضیها همینطوری میگویند یک دستی در کار است که ساختمان پلاسکو نابود شود. آنها می گویند آتش سوزی در طبقات بالایی یعنی دهم اتفاق افتاد اما چگونه می شود که ساختمان از طبقات زیر زمین منفجر شود، اما شما دو بار رفته باشی پلاسکو میدانی که ساختمان اصلا درست و حسابی نبود، برای همین بود که گازکشی هم نکرده بودند، تازه چند سال پیش ساختمان چند سانتیمتر به سمت سفارت ترکیه خم شده بود، در دو سال گذشته موتور آسانسور ساختمان پلاسکو چند بار سوخت، رفتند کارشناس آوردند گفت به خاطر این که ساختمان خم شده موتور آسانسور فشار بیشتری تحمل میکند و زودتر میسوزد، همینها باعث شد چندتایی از همکارهای ما سرقفلی شان را بفروشند به قیمت خوب و بروند در بازار مغازه بگیرند. خب اینها نشان میدهد از قبل یک مشکلی بوده و حالا آن آتشسوزی هم بهانهاش شد، ولی شما اگر یادتان باشد، ساختمان پلاسکو را روی شیب ساخته بودند؛ یعنی از انتهای ساختمان که به ورودیاش نگاه میکردی همه چیز دیده میشد، از طرف ورودی هم همینطور. همین بازار کویتیها، آن سه طبقهای که هست در واقع قرار بود یک فونداسیون برای یک بنای عظیمتر باشد، اما زد و انقلاب شد و آن بنا همانطوری که بود ماند، حالا ببینید دو روز وقت میخواهد تا یک سوراخ در دیوارش باز کنند، خب این نشان میدهد که این ساختمانها با این آوارها طوری نمیشوند. حالا ببینید دو روز دیگر که نخالهها جمع شد، دوباره پایین را راه میاندازند که تا عید یک جوری بگذرد.
افرادی که خانه خراب شدند
ابراهیم ادامه می دهد: یکی از کسبه های پلاسکو پسر خاله من بود که در در این حادثه بیش از ۲۰۰ میلیون از سرمایه اش را یکجا از دست داد و خانه خراب شد. همه همکارانم بیکار شدند قرار شد در پاساژ کوروش غرفه های برای کسبه های پلاسکو اختصاص دهند که هنوز مشخص نیست که این تصمیم عملی خواهد شد. اگر چه کسبه های پاساژ کویتیان هم اعلام کردند فضایی در اختیار همکاران زیان دیده قرار می دهد اما امیدوارم وضعیت این افراد هر چه زودتر سروسامان پیدا کند.
تعداد کشته های شهروندان عادی ” پلاسکو” در حاله ای از ابهام
ابراهیم می گوید: آمار رسمی کشته های پلاسکو را قبول ندارم بسیاری از کارگران این ساختمان شب در همین محل میخوابیدند و هر طبقه ساختمان بیش از یک نگهبان داشت جدا از اینکه بسیاری از کسبه ها و کارگران نیز پس خاموش شدن آتش داخل ساختمان رفتند چگونه ممکن است در این میان فقط ۵ نفر از افراد عادی کشته شده باشد ضمن اینکه در روز حادثه آتش نشانی که از بالای چرثقیل پایین آمد اعلام کرد که بیش از ۱۰۰ نفر همچنان در ساختمان هستند.
ساختمان پلاسکو در چهارراه استانبول تهران آتش گرفت و فرو ریخت. چند آتشنشان زیر آوار مدفون شدند. صفحههای اینستاگرام پر شد از عکس آتشنشانان فداکار و پستهایی با مضمون تسلیت و سوءمدیریت و … . مسئولان هم خود را به محل حادثه رساندند و صحبت کردند و فیلم و عکسشان پخش شد. طبق روال بعضی عکس پروفایلها را تغییر دادند و بعضی هشتگ ساختند. زندهباد و مردهباد هم به راه است. اما همه اینها ظرف یک هفته تمام شد و رفت کسبه ها، کارگران و داغ های بر سینه در کنار داغ خانواده های شهیدان این حادثه ماند و البته دهها و صدها زخم کهنه دیگر. اگر امروز از حادثه پلاسکو درس نگیریم و بیدار نشویم قطعا در حادثه بزرگتر با ابعاد وسیعتر، اوضاعی پیدا میکنیم که به کار بردن عبارت «فاجعه ملی» نیز برای آن کم است.حال باید دید که آیا مسئولان و برنامه ریزان سیاست هایی برای پیشگیری از تکرار چنین حوادثی انجام خواهند داد یا اینکه همانند اتفاقات دیگر این حادثه غم انگیز نیز در گذر زمان به تاریخ سپرده می شود.
انتهای پیام