- مقوله فرهنگ دچار اختلال و آسیب شده
- در فوتبال نیاز به قهرمان زنده داریم
- در حوزه ورزش بنیادی که اثرگذاری یک قهرمان را مشخص کند تاسیس نکردیم
- فرهنگ سازمانی، پهلوانی و مناسبات اجتماعی – انسانی در ورزش رعایت نمی شود
- به ورزشکاران در جامعه بها داده شود
- رسانه ها در پوشش اخبار مربوط به ورزشکاران بی اخلاق عمل می کنند
- تلویزیون تلاش خود را بکار می گیرد تا سوژه ای از ناسزا، خشونت و پرخاشگری ورزشکاران را پیدا کند
- ورزشکاران را نباید به بی اخلاقی متهم کنیم
- رسانه مجاز به بازگویی فحاشی های ورزشکاران یا دیگر گروههای جامعه نیست
- در تلویزیون علاقه به تخریب افراد بیشتر از سازندگی و نقد است
- بدبخت ترین ورزشکاران، قهرمانان قدیمی هستند
شفقنا زندگی- تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران در خصوص بررسی اخلاق در سطح جامعه به خصوص جامعه ورزشی در ایران که به عنوان الگویی برای غالب جوانان محسوب می شوند معتقد است: «اخلاقیات حلقه مفقوده در تار و پود تمامی گروههای اجتماعی ایران است، نباید آن را تنها به یک گروه یعنی ورزشکاران در جامعه نسبت دهیم، در واقع بی اخلاقی های هنرمندان و ورزشکاران به دلیل دیده شدن و رسانه ای شدن زندگی آنها، بیشتر از گروههای دیگر به چشم می خورد و رسانه ها همواره دنبال سوژه هایی از زوایای زندگی این افراد هستند بنابراین بسیاری از گروههای اجتماعی در ایران که نوع بد اخلاقی آنها به مراتب شدیدتر از ورزشکاران است از چشم ها پنهان می مانند»
متن گفت و گوی خبرنگار شفقنا زندگی با دکتر تقی آزاد ارمکی به شرح زیر است:
*متاسفانه در اماکن ورزشی و ورزشگاه ها و حتی در ادبیات برخی اهالی ورزش(ورزشکاران، مربیان، بازیکنان و…) شاهد نوعی بی اخلاقی و بی ادبی اعم از فحاشی و بیان الفاظ رکیک هستیم از نظر شما دلایل اجتماعی و فرهنگی این نقصان چیست؟
آزاد ارمکی: اخلاقیات حلقه مفقوده در تار و پود تمامی گروههای اجتماعی ایران است، نباید آن را تنها به یک گروه یعنی ورزشکاران در جامعه نسبت دهیم، در واقع بی اخلاقی های هنرمندان و ورزشکاران به دلیل دیده شدن و رسانه ای شدن زندگی آنها، بیشتر از گروههای دیگر به چشم می خورد و رسانه ها همواره دنبال سوژه هایی از زوایای زندگی این افراد هستند بنابراین بسیاری از گروههای اجتماعی در ایران که نوع بد اخلاقی آنها به مراتب شدیدتر از ورزشکاران است از چشم ها پنهان می مانند، باید گفت متاسفانه در حال حاضر این بد اخلاقی ها در بین همه گروهها، سازمان ها و نهادهای جامعه سرایت کرده و روز به روز نیز وضعیت نگران کننده می شود، و آن را می توان به راحتی در زندگی روزمره در حوزه های اجتماعی نظیر خانواده ها، سیاستمداران و مردم مشاهده کرد، بنابراین درست نیست بی ادبی، بداخلاقی ها، پرخاشگری ها و خشونت ها را تنها به گروه خاصی از جامعه یعنی ورزشکاران نسبت دهیم و این گروه چون نمی توانند دیده نشوند و از طرفی دیگر نیز این نوع رفتارها به عنوان محصول اجتماع در رفتار آنها نهادینه شده و جزو فرهنگ در آنها شکل گرفته است و نمی توانند رفتار خود را مخفی نگه داشته و به غیر از آنچه که هستند تظاهر کنند. وقتی زبان فردی دچار یک سری نابسامانی ها شود افراد مصمم به بکارگیری برخی اصطلاحات و مفاهیم خاص می شوند، آن وقت این نوع بیان ها در همه جای زندگی انسان جاری است و افراد نمی توانند رفتار خود را در موقعیت ها و شرایط خاص سانسور کنند. در زبان قدیم ایران شعر، کنایه، تمثیل و استعاره بسیار زیادی وجود داشت اما در زبان و رفتارهای امروز ایرانیان در زندگی روزمره، بیشتر عریانی وجود دارد بنابراین افراد نمی توانند خودشان را مخفی کنند این است که خودشان را در رفتارشان نشان می دهند، اگر دقت کنیم این همه کمیته های انضباطی در حوزه ورزشی وجود دارد بازیکنان را نظارت، تنبیه، اخراج و جریمه می کند اما باز نتیجه نمی دهد چون می بینند برخی ورزشکاران در غالب رفتارهای خود دچار بداخلاقی نظیر تقلب، فحاشی، خشونت، پرخاشگری و غیره هستند.
*در واقع قریب به اتفاق کارشناسان به نوعی شیوع بد اخلاقی یا بی ادبی در بین گروههای اجتماعی جامعه از جمله ورزشکاران تاکید دارند شما به عنوان یک جامعه شناس دلایل و ریشه های اصلی آن را چگونه واشکافی می کنید؟
آزاد ارمکی: علت اصلی این نوع رفتارها و بی ادبی ها را باید در دو علت ریشه یابی کرد اول اینکه در جامعه ما ساحت برپا شدن بر عنصر فرهنگ کمرنگ شده و بر حوزه قدرت، نزاع، حذف رقیب، کشمکش و منفعت سر و سامان پیدا کرده و برخلاف آن چیزی که ما در گذشته یادگرفتیم که باید آداب و تربیت برای ما اهمیت داشته باشد امروزه این نوع آداب ها به فراموشی سپرده شده و ما امروزه کمترین توجه را در حوزه تربیت و آموزش جامعه مشاهده می کنیم. مثلا در آموزش پرورش تنها آموزش وجود دارد مقوله تربیت حذف شده است، در نظام اداری نیز تنها از افراد بهره کشی می کنیم و به آنها تربیت و آموزش های لازم را ارائه نمی دهیم، همواره تشویق ها و جایزه ها در سازمان ها به افراد مطیع و فرمانبر داده می شود نه به افراد با اخلاق و با تربیت. دوم اینکه خود حوزه فرهنگ در جامعه ای که اصرار داریم کانون ما فرهنگ است دچار نوعی نابسامانی و به هم ریختگی شده است آشفتگی در حوزه فرهنگی به این معنی است آن کسانی که بار و حامل فرهنگ به شمار می روند به حاشیه رفته و منزوی شده و کسانی دیگر به جای آنها نشسته اند و سیاست مداران در موضع کنشگران و حاملان فرهنگ قرار گرفته اند یعنی به نوعی فرهنگ را سیاسی کرده و بازیگران سیاسی در حوزه جای پا پیدا کرده اند مثلا درحوزه هنر، ادبیات و سینما کسانی که معیار موسیقی، تئاتر، هنر، سینما هستند فغان می کشند و سخنان آنها تعیین کننده نیست و یا در دانشگاهها کارمندان و مدیران به جای اساتید معیار قرار گرفته اند، بنابراین تولید رجلیت حوزه فرهنگ و بعد حوزه سیاستمداری خود فرهنگ در جامعه ما دچار اختلال و آسیب شده است.
*فرهنگ ورزشی چیست و چگونه می توان در ورزش ارزش های فرهنگی را متجلی کرد؟
آزاد ارمکی: در این زمینه سه بحث اساسی وجود دارد بحث اول بحث فرهنگ به معنی ساحت بروکراتیک است، دوم فرهنگ به معنای ساحت پهلوانیک است و سوم فرهنگ به عنوان ساحت مناسبات اجتماعی، این سه حوزه در ورزش ما به نوعی دچار اختلال شده است ورزش ما یک بار به سمت تولید قهرمان حرکت می کند بعد از مدتی خودش ضد قهرمان می شود، مثلا در حوزه فوتبال علی دایی قهرمان است ولی بیشترین ناسزاها و بی ادبی ها به او می شود در نتیجه او را به پرخاشگرترین مربی ایران تبدیل کرده ایم، از طرف دیگر در حوزه کشتی، تنیس، والیبال قهرمانانی داریم در عین حال با آنها رفتارهای بد انجام می دهیم و آنها را به واکنش وادار کردیم که یا از حوزه ورزش خروج کرده و به حاشیه رفته اند و یا به کشوری دیگر مهاجرت نموده اند، این نشان می دهد که هنوز تکلیف خود را تعیین نکردیم که بلاخره ما ورزشی نیاز داریم که از درون آن قهرمانی بیرون بیاید و بعد قهرمان، خودش الزامات اخلاقی، ادبی و فرهنگی خاص خود را داشته باشد، حوزه ساحت اخلاق و فرهنگ بروکراتیک سازمانی، می گوید آن کسی که قدیمی تر و تواناتر است باید تعیین کننده باشد، اگر به ورزش دولت قبل نگاه کنیم می بینیم مدیرانی که وارد این حوزه می شوند و مدیریت آن را عهده می گیرند هیچ تجربه یا بعضا اطلاعاتی در حوزه ورزش ندارند، برای این است که ما در این دوره افول ورزش را به عینه مشاهده می کنیم، پس بروکراسی ورزش به این معنی است کسانی که رجل قدیمی، آموزش دیده و تجربه دیده حوزه ورزش هستند باید سکان دار مدیریتی ورزش کشور باشند، یا مدیر باشگاه پرسپولیس در دوره قبل بر عهده کسی قرار می گیرد که هیچ اطلاعات وتجربه ای در حوزه ورزش نداشته است در نتیجه این باشگاه را بعد از چهار سال به بدهکارترین باشگاه تبدیل می کند بدون اینکه پاسخگو باشد صحنه را ترک می کند و آن را به کسانی که باید از همان ابتدا در سکو نشسته بودند واگذار می کند، بنابراین وقتی فرهنگ بروکراتیک در جامعه ورزشی ما اعمال نمی شود بنابراین هر کسی در جای واقعی خود قرار نمی گیرد و چیزی به نام سلسله مراتب در آن نایده گرفته می شود. سوم مناسبات انسانی است، باید درک کنیم در جامعه ورزشی انسان ها زیست می کنند، ما اگر دقت کنیم می بینم بدبخت ترین ورزشکاران، ورزشکاران و قهرمانان قدیمی هستند، این افراد از بیشتر مزایا همچون بیمه، حقوق و حتی خانواده هم محروم هستند، در نتیجه می بینم این افراد بعد از مدتی به بیماری هایی بعضا صعب الاعلاج و پرهزینه دچار شده اند، بنابراین مناسبات انسانی در جامعه ورزشی ما دچار اختلال شده و مقوله تربیت، فرهنگ سازمانی و پهلوانی ورزشکارن مورد غفلت قرار گرفته است، چون اگر به فرهنگ پهلوانی توجه شود ورزشکاران ما فداکار، جوانمرد و لوتی گر تربیت می شوند، در فرهنگ سازمانی وظایف و در فرهنگ انسانی نیز اخلاق انسانی بارزتر می شود، بنابراین ما در حوزه ورزش در این سه سطح مشکل فرهنگ داریم و بد اخلاقی های ما در این حوزه از این سه سطح ریشه می گیرد.
*آقای دکتر ما در گذشته در حوزه ورزش، قهرمانانی مثل تختی را داریم که خود اسطوره ای از اخلاق، فداکاری و جوانمردی به شمار می رود و البته امروزه نیز قهرمانان زیادی در ورزش وجود دارند اما به نسبت آن خصوصیات که در بین مردم وجود داشت شناخته نمی شوند، می خواهم بگویم این مشکلاتی که شما عنوان کردید در گذشته نیز وجود داشت یا تنها محصول جامعه ورزشی امروز ما است؟
آزاد ارمکی: متاسفانه جامعه ما وقتی از فردی قهرمان می سازد که فوت کرده است، پهلوان تختی زمانی که از دنیا رفت به یادماندنی شد و از او یک چهره ی قهرمان واقعی ساختند البته امروزه هم عده ای درباره آن مرحوم شبه های عجیب را می سازند به همین دلیل وقتی یک قهرمان را از دست می دهیم برای ما یک قهرمان شبه برانگیز می شود، ما در فوتبال خود نیاز به قهرمان زنده داریم، قهرمانی که اثرات خود را در عین پهلوانی به جا بگذارد نه اینکه بعد از مرگ از او اسطوره بسازیم. علی دایی اگر یک فوتبالیست درجه یک ایران ما است باید در زمان حیات خود مورد ملاحظه قرار بگیرد نه بعد از مرگ ، در تمام کشورهای دنیا قهرمانان در زمان حیات خود اثرگذار می شوند، ما در کشور خود در حوزه ورزش حتی یک بنیادی که اثرگذاری یک قهرمان را مشخص کند تاسیس نکردیم، همان مرحوم پهلوان تختی که از وی به نیکی یاد می شود تا کنون بنیادی در این زمینه ایجاد نشده است تا حوزه اجتماعی مربوط به کشتی از این طریق سر وسامان پیدا کند و به حوزه ورزشکار و طرفداران آنها بیاموزد که در حوزه ورزش رقابتی غیرنابود شدنی وجود دارد، این در حالی است که ورزش ما رقابت مبتنی بر نابودی وجود دارد به همین دلیل در آن اخلاق، دموکراسی، آیین و زیبایی دیده نمی شود، بنابراین تیم های مهم و الگوهای مهم در ورزش ما شکل نمی گیرد، در ورزش فوتبال ما تنها روح نابودی حاکم است متاسفانه ما ورزش خود را آفت زده کرده و رقابت مبتنی بر اهداف جزئی گروههای خاص کردیم بطوریکه در آن رقابت سالم جای خود را به روحیه نابودی داده است. یک سئوال اساسی در مورد ورزشکاران تیم استقلال این است که چرا بازیکن های این تیم با وجود اینکه موقعیت های گل زنی را فراهم می کنند اما نمی توانند به گل برسند؟ مشکل آنها فنی نیست پاسخ آن مقوله پاسخی اجتماعی و فرهنگی است که نمی توانند تیم را ارتقا بدهد، بنابراین اکثر ورزش ها بخصوص فوتبال همیشه در یک حدی متوقف می شود، ارتقا پیدا نمی کنند بطوریکه در جام جهانی نمی توانیم صعود کنیم، دلیل آن هم این است که فرهنگ سازمانی، پهلوانی و مناسبات اجتماعی و انسانی در ورزش رعایت نمی شود و یک مرتبه می بینیم منافع شخصی افراد ظهور می کند و هدف بزرگ را نادیده می گیرد.
*آیا ورزشکاران می توانند الگویی اخلاقی در یک جامعه باشند چرا که در بعضی کشورها ورزشکاران الزاما الگو نیستند و کسی توقعی غیر از ورزشکار بودن از آنها ندارد؟
آزاد ارمکی: ورزشکار در همه جای دنیا می توانند نماد اخلاق به شمار روند، فوتبالیست های دنیا و بازیکن های مهم به سرعت به برند فرهنگی و غیره تبدیل می شوند، آنها در نظام خودشان ادعای اصلاح گری اجتماعی دارند، ما در جامعه خود اجازه صعود به افراد را نمی دهیم که آنها بتوانند تبدیل به برند اخلاق در جامعه باشند، مثلا مهدی مهدوی کیا به عنوان یک ورزشکار با اخلاق در حوزه فوتبال چقدر توانستیم از وی به عنوان یک شخصیت فرهنگی بسازیم که الان بتواند وارد این حوزه و مناسبات اجتماعی شود تا الگوی دیگران قرار بگیرد و همواره این نگرانی وجود دارد نکند وی نیز وارد جریانات سیاسی کشور شود و گم شود بنابراین اگر به ورزشکار در جامعه بها داده شود می تواند یک الگوی اخلاقی موفقی برای طرفداران خود باشد و این توقع همواره از آنها به دلیل تاثیرگذار بودنشان وجود دارد.
*معمولا چه قشری از جامعه ورزشکاران را برای خود الگو می کنند؟
آزاد ارمکی: متاسفانه برخی از افراد تصور می کنند فوتبال مخصوص طبقات پایین جامعه است و سایر طبقات اجتماعی بخصوص طبقات بالا از این افراد الگو برداری نمی کنند در حالی که این تصور کاملا اشتباه است، اتفاقا وقتی فوتبال جام جهانی آغاز می شود اینطور نیست که بگوییم طبقات پایین تر به دلیل اینکه فراغت کافی ندارند و نیاز به هیجان دارند به آن روی می آورند، بحث خوب بودن در جایی با هویت، اخلاق، اقتصاد و غیره گره می خورد و از لحاظ روانی تمامی افراد از هر قشر و طبقه ای که باشند نیاز به هیجان دارند و فوتبال از جمله ورزش هایی است که هیجان درست می کند، اما چون ورزش بخصوص فوتبال به دلیل اینکه ویژگی قدرت، انرژی، رقابت وجود دارد بیشتر جوانان به آن روی می آورند و حتی نمی شود گرایش به ورزش را ناشی از یک خلا روحی، روانی و اجتماعی افراد در جامعه دانست در گذشته هم این علاقمندی برای گرایش به ورزش در بین مردم وجود داشته است.
*آقای دکتر منظور من این است که امروزه در جامعه ما گروه های مرجع زیادی وجود ندارند یا به نوعی حوزه عمومی ما محدود شده و آنطور که باید فعال باشد، نیست به همین دلیل افراد مهم دیگری که مظهر اخلاق و شایسته الگو بودن هستند نادیده گرفته شده است و این امر حوزه اجتماعی ما را محدود کرده بنابراین مجبور هستیم انتخاب های خود برای الگوی گیری را تنها از بین ورزشکاران و سینما گران انتخاب کنیم، در حالی که ما شخصیت های مهم دیگری در حوزه های مختلف داریم که سراغشان نمی رویم ….
آزاد ارمکی: نظر شما از یک جنبه درست است و از جنبه دیگر نه، حوزه عمومی که ما طرح کردیم و آن را ارائه می دهیم اینطور است که صحنه گردان اجتماعی ما هنرپیشه ها، فوتبالیست ها، سینماگران و سیاستمداران هستند، ولی واقعا اینطور نیست، چیزی که در حوزه عمومی و واقعیت بیرونی جامعه است این است که در هر گروه اجتماعی آن نمادی که باید وجود داشته باشد، هست اگر چه هنوز در تولیدات ادبی و اجتماعی ما بوی سیاسیت به مشام می رسد اما هنوز رییس یک ایل در جامعه خودش فردی مهم، تاثیرگذار، شخصیت مرجع و معیار به شمار می رود، اگر چه در حوزه عمومی جامعه رسانه ها تلاش می کنند شخصیت هایی را به عنوان الگو معرفی کنند اما در گروههای پایین و لایه های میانی جامعه هنوز بر اساس ارجاع به یک شخصیت زندگی می کنند.
*شما در مورد نقش رسانه های ورزشی در ترویج ادبیات مناسب ورزشی چه دیدگاهی دارید؟ در شرایط فعلی نقاط ضعف و قوت رسانه های ورزشی ایران از منظر ادبیات ورزشی، مفاهیم اخلاقی و فرهنگی که ترویج می کنند چیست؟
آزاد ارمکی: رسانه های ما در پوشش اخبار مربوط به ورزشکاران بی اخلاق عمل می کنند، ما رسانه های غربی را به دلیل خشونت و بهم ریختگی روابط انسانی مورد نقد قرار می دهیم چون رسانه حق ندارد بی اخلاقی در جامعه رواج دهد این در حالی است که تلویزیون ما تمام تلاش خود را بکار می گیرد تا سوژه ای از فحش، ناسزا، خشونت و پرخاشگری ورزشکاران را پیدا کند و آن را به تصویر بکشاند و از این طریق به تخریب افراد بپردازد، خبرنگاران ورزشی ما با دوربین دنبال ورزشکار می روند و او را تحریک به رفتار پرخاشگرانه می کنند در واقع رسانه از این طریق فرهنگ زندگی خصوصی ورزشکار را تخریب می کند، ورزشکاران را نباید به بی اخلاقی متهم کنیم این رسانه ها بخصوص تلویزیون هستند که به بی اخلاقی ها دامن می زنند در واقع چون تلویزیون جاذبه های رسانه ای خود را به لحاظ کار حرفه ای، فنی و محتوایی از دست داده است بنابراین به جای نقد منصفانه و اصولی، سراغ افراد تندرو و رادیکال می رود و در زمینه تخریب گام بر می دارد. نقد این نیست که رسانه عینا فحاشی یک ورزشکار را به تصویر بکشد، در جایی باید این نوع بیان ها در رسانه علنا گفته شود که بخواهند در مورد حکم صادر شده در خصوص رفتار فردی قضاوت کنند رسانه مجاز به بازگویی فحاشی های ورزشکاران یا سایر گروههای جامعه نیست.
*دیدگاه شما درباره ادبیات مدیران و مربیان ورزشی در ایران چیست؟ بعضا دیده می شود که بازار اتهام و بدزبانی در گفت گو ها و اظهار نظرها بسیار داغ است. چگونه می توان به شرایط بهتری رسید؟
آزاد ارمکی: این بازیگری رسانه است، رسانه ها ما در برنامه های نقد خود کمتر یک فرد فنی، بازیکن خبره و باتجربه دعوت می کنند که مشکل اساسی ورزش را بازگو کند و فقط دنبال کسانی هستند که در برنامه های خود به تخریب و توجیه اتفاقات بپردازند، دلیل اینکه هنوز رسانه ها نتوانسته اند مشکل اصلی ورزش را بازگو کنند این است که هنوز فضای نقد در آن شکل نگرفته است و در تلویزیون علاقه به تخریب افراد بیشتر از سازندگی و نقد است، دلیل گرایش رسانه ها به تخریب هم این است که آن رسانه مخاطب ندارد می خواهد از این طریق جذب مخاطب کند همانند رسانه های غربی که می خواهند با روابط بی بند وباری و خشونت مخاطب جذب کند.
*راهکارهای رفع بد اخلاقی ها در بین گروههای مختلف اجتماعی از جمله ورزشکاران چیست؟
آزاد ارمکی: برای رفع بد اخلاقی های گروههای مختلف اجتماعی از جمله ورزشکاران دو راهکار سلبی و ایجابی پیشنهاد می شود، در راهکار سلبی باید سیاستمداران و گروههای ذی نفوذ از حوزه فرهنگ خارج شوند و هر کس در جایگاه خود قرار بگیرند بطوریکه فرهنگ را به اهل فرهنگ بسپارند، در راهکار ایجابی نیز باید برگردیم به بحث عنصر تربیت، در واقع ما امروزه یک جامعه کم تربیتی داریم اینکه برای اصلاح این امر و سر و سامان دادن به حوزه تربیت هم باید مبادی، موازین، قواعد، الزامات و بایدها و نبایدهایی در این زمینه تعیین کنیم تا از این طریق پیوندهای اجتماعی جامعه از لحاظ اخلاقی، ادبی و تربیتی تنظیم شود و بعد بصورت فرهنگ تبلور یابد، ما امروزه این آداب را در جامعه از دست داد ایم.
گفت وگو از طاهره مرادی- شفقنا زندگی
انتهای پیام
life.shafaqna.com/