شفقنا زندگی- تهران پیش از اسلام و بعد از آن از ری تبعیت داشته و ری از شهرهای بزرگ و معتبر مشرق زمین بوده است تا آنجا که شهرت و ثروت این شهر از قلمرو تاریخ به عالم شعر و ادب رسیده و دوبیتی های منسوب به بابا طاهر عریان:
دوچشمونت پیاله پر ز می بی/ دو زلفونت خراج ملک ری بی حکایت از آن دارد که ثروت سرشار مردم ری زبانزد مردم آن روزگار بوده است. نام تهران را در متون قدیم اسلامی در ترجمه احوال یکی از محدثین بزرگ به نام محمد بن ابو عبدالله حافظ تهرانی رازی می بینیم. این اثر مربوط به ۱۱۵۷ سال پیش است و این خود دلیل بر آن است که در آن روزگار دهکده یی به نام تهران وجود داشته و از آبادی های حومه ری به شمار می رفته است. در فارسنامه ابن بلخی نیز که مربوط به سال های ۵۰۰ تا ۵۱۰ هجری قمری یعنی ۹۱۸ سال پیش است از تهران به خاطر انارهای خوبش یاد شده است.
اگر چه در آثار مکتوب قدیمی از تهران قبل از اسلام نام برده نشده اما کاوش های باستان شناسی ۱۳۲۱ شمسی در دهکده دروس شمیران نشان می دهد که در این منطقه در هزاره دوم پیش از میلاد، مردمی متمدن زندگی می کرده اند. همچنین کاوش های دیگری که در ۲۸ سال پیش در ارتفاعات قیطریه انجام شد حاکی از آن است که این پهنه در سه هزار سال پیش محل زندگی مردمی متمدن بوده و همین بررسی ها نشان می دهد که تهران در اعصار قبل از اسلام از مناطق مذهبی بوده و آیین زرتشتی در این منطقه رونق داشته است. همچنین پرستش مهر و آیین ناهید پرستی نیز در جلگه پهناور تهران از رواج کامل برخوردار بوده است.
در متون قدیم از محلات عودلاجان و چال میدان و بازار و سنگلج به عنوان قدیمی ترین مناطق تهران قدیم یاد شده است. همچنین از مطالعه این متون چنین برمی آید که مردم دهکده دولاب و تهران پیرو مذاهب اهل سنت و اهالی ونک و فرحزاد شیعه و زیدی مذهب بوده اند.
در کتاب آثار البلاد زکریای قزوینی نیز که مربوط به ۶۷۴ هجری قمری (یعنی ۷۴۴ سال پیش) است، اطلاعات جالبی درباره مردم این دهکده وجود دارد در این کتاب تهرانی ها مردمی سرسخت و یاغی، باج نده و ستیزه جو توصیف شده اند. مسیو اولیویه آنگاه به تشریفات ورود آقا محمدخان به تهران اشاره می کند و این زمان مصادف است با بازگشت او از خراسان و مصادره جواهرات نادری. روز چهاردهم عمارت را آب و جارو زده صفا می دادند که شاه تشریف خواهد آورد. روز پانزدهم شاه نیامد، چون ساعت سعد نبود. دو روز تاخیر شد. تمام ایرانیان از بزرگ و کوچک و عالم و جاهل هیچ کاری را بدون اختیار ساعت سعد، نمی کنند.
روز بیستم شاه وارد شهر شد، تشریفات ورود ایشان را به واسطه شلیک توپ خبر دادند، دو ساعت به ظهر مانده در عمارت دوم خود فرود آمدند، جواهرات بسیاری زیب پیکر خود کرده بودند، خاصه بازوی ایشان که غرق جواهر بود، این جواهرات بعضی از بازماندگان کریمخان زند گرفته شده و بعضی نیز از نبیره نادرشاه که در همین سفر به چنگ آمده بود. باری، با آنکه در همان اول فرمانروایی خواجه تاجدار، تهران روبه توسعه و آبادانی گذاشت، در مقایسه با شیراز و کاخ های مجللی که او دوران اسارت و تحت نظر بودنش را در دربار کریمخان گذرانده بود، دهکده یی بیشتر نبود.
برای خان قاجار هم که خلق وخوی ایلیاتی داشت و اهل تشریفات نبود و اوقات زندگی اش را پشت اسب و در میدان های نبرد می گذراند، فرقی نمی کردکه کجا اطراق کند و کجا بخوابد. شاهان بعدی قاجار هم که قصرها و کاخ ها داشتند بنا به خلق و خوی ایلیاتی خود، خیلی ساده زندگی می کردند. کوتاه سخن آنکه در زمان بنیانگذار سلسله قاجار، تهران در حدود ۱۵ هزار نفر جمعیت داشت و حدود شهر از شمال به خیابانی که بعدها سپه نامیده شد، از مشرق به خیابان ناصرخسرو، از سوی غرب به خیابان جلیل آباد و از جنوب به خیابان بوذرجمهری محدود می شد. خواجه تاجدار در اوج قدرت و پیروزی کشته شد.
فرستادگان ناپلئون بناپارت، که در زمان فتحعلیشاه قاجار به ایران آمده اند، جمعیت این شهر را ۳۰ هزار نفر نوشته اند. یکی از دیپلمات های انگلیسی هم که ۱۹۶ سال پیش به تهران آمده است، طول حصار شهر تهران را ۵/۴ تا ۵ مایل ذکر کرده، می نویسد:
تهران ۶ دروازه دارد. سردر دروازه ها را کاشی کاری کرده، صورت ببر و حیوانات دیگر را بر کاشی ها نقش کرده اند و هم او درباره عمارت و ابنیه تهران می نویسد:
خانه های تهران چندان خوب نیست و غالبا با خشت خام بنا شده است. تنها بنایی که قابل ملاحظه است مسجد شاه است که ناتمام است. افواها می گویند که ۱۵۰ کاروانسرا و به همین شماره حمام در تهران وجود دارد. این شهر دو عمارت ییلاقی سلطنتی دارد که یکی قصر قاجار است و دیگری قصر نگارستان که مشغول ساختن آن هستند. مسجد شاه، بناهای باغشاه، برج نوش، کاخ نگارستان، قصر لاله زار و کاخ نیاوران از آثار دوران فتحعلیشاه است و امروزه، تمامی آنها جز مسجد شاه و کاخ نیاوران از بین رفته است.
در زمان فتحعلی شاه تغییرات عمده یی در تهران صورت گرفت و اگر جنگ های طولانی ایران و روس و غرامت های آن نبود، شاید فتحعلی شاه فرصت می یافت که تهران را زیباتر و وسیع تر کند. فتحعلیشاه در سال ۱۲۵۰ قمری (۱۶۸ سال پیش) در حدود هفتاد سالگی بعد از ۳۹ سال سلطنت درگذشت. اگر ناپلئون پیروز شده بود و فتحعلی شاه که متحد او بود، از فتوحات او سهمی گرفته بود، امروز تاریخ درباره او قضاوت دیگری داشت، ولی مردم ما او را مسوول از دست دادن قفقاز می دانند. فتحعلیشاه اگرچه در جوانی دلیر و شمشیرزن بود و پابه پای عموی خود در جنگ ها شرکت می کرد اما وقتی به سلطنت رسید، راحت طلب شد و تاریخ از او به نیکی یاد نمی کند.
برگرفته از کتب:
شمیم، علی اصغر: ایران در دوره سلطنت قاجار: تهران: انتشارات زریاب، ۱۳۸۳.
نفیسی، سعید: تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر: تهران: انتشارات بنیاد، ۱۳۷۶
منبع: اعتماد
انتهای پیام