شفقنا زندگی، آرمان- مصطفی اقلیما(رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران)- کودکان کار و خیابان را در همه جای شهر میتوان پیدا کرد. کودکانی که کمترین بهرهای از لذتهای کودکی خود نبردهاند و تنها آموختهاند برای زنده ماندن باید کار کنند. کار کنند بدون آنکه به وضعیت اسفبار تحصیلی و رفاهی آنان توجه شود. حکایت کودکان کار، حکایت دیروز و امروز نیست، نقل سالیان درازی است که این کودکان در کوچههای شهر به دنبال کمترین حق زندگی میگردند و هیچ نمییابند. تقویم ما پر است از روزهایی که به مناسبتهای مختلف نامگذاری شدند، روز جوان، روز کودک و صدها عنوان دیگری که تنها به صفحات تقویم ختم میشوند و هیچ کاربرد دیگری ندارند. در ایران این مناسبت تنها به برگزاری چند جشن و سخنرانی و در نهایت اظهارنظر چند مقام مسئول ختم میشود بدون آنکه، هیچ یک از مسئولان، نسبت به اقداماتی که در گذشته برای بهبود شرایط این کودکان کار انجام داده اند یا در آینده انجام خواهند داد، پاسخگو باشند و بدون در نظر گرفتن این واقعیت که آسیبهای ناشی از کودکان کار نه تنها این کودکان که تمامی آحاد جامعه را در بر میگیرد.
عدم برنامهریزی مناسب برای ساماندهی کودکان کار و بی توجهی به شرایط اقتصادی و اجتماعی که این آسیب اجتماعی را پدید آورده است، موجب شده تا این بار در مواجهه با کم توجهی دولت، بسیاری از سازمانهای مردم نهاد با هدف کمک به شرایط زندگی کودکان کار و خیابان و بازگشت این افراد به روال عادی زندگی که حق طبیعی شان است، دست به برگزاری اقداماتی نمادین چون برپایی مسابقات ورزشی، اجرای کنسرت بزنند به امید آنکه شاید جامعه و مسئولانش این بار مشکلات کودکان کار را آن طور که باید ببینند و برای این مشکل اجتماعی چارهای بیندیشند غافل از اینکه، این مرهم زودگذر هیچ دردی را دوا نمیکند.
به اعتقاد من، ورود سازمانهای مردم نهاد و اجرای اقدامات نمادین به نفع کودکان کار و خیابان که قربانی فقر و اوضاع اقتصادی نا بسامان هستند، به دلیل گستردگی مشکلات نمیتواند پایدار و موثر باشد زیرا، حل چنین آسیبهایی نیاز به بودجههای کلان دولتی و پشتوانههایی دارد که تنها در توان دولت است نه مردمان خیری که به دنبال تغییر شرایط این کودکان هستند. تجربه سالهای اخیر نشان داده است که ناتوانی بخش خصوصی سازمانهای مردمنهاد برای کمک به این کودکان نه تنها به حل مشکل کمک نکرده است بلکه، موجب افزایش توقعاتی شده است که نه دولت و نه سازمانهای مردمنهاد قادر به برآورده کردن آن نیستند. در واقع، بطور ناخواسته توقعی را ایجاد میکنیم اما در قبال آن کمترین امکاناتی در اختیار این کودکان آسیب دیده نمیگذاریم. در صورتی که به عقیده من، برنامههایی که در زمینه آسیبهای اجتماعی اجرا میشوند باید کارشناسانه و پایدار باشند. توجه گذری و موقت به آسیب کودکان کار و خیابان و حاکم شدن نگاه خیرانه در این زمینه نه تنها پاسخگو نیست که در مواردی موجب ایجاد دردهایی میشود که خود نیاز به درمان دارند.
از همین رو، لازم است تا دولت خود وظیفه ساماندهی و بررسی مشکلات کودکان کار و خیابان و برنامهریزی برای ایجاد امکانات تحصیلی و رفاهی آنان را برعهده بگیرد. در واقع، در مساله کودکان کار و خیابان دولت مهمترین و اصلیترین وظیفه را دارد و سازمانهای مردم نهاد باید در راستای مشاوره به دولت و پذیرش بخشی از وظایف آن به بهبود شرایط کمک کنند. نباید فراموش کنیم که در صورت ادامه روند بیتوجهی به وضعیت نگران کنند کودکان کار و خیابان در سالهای آینده با نسل جوانی رو به رو میشویم که هیچ احساس تعلق به جامعهای که در آن زندگی و کار میکند، ندارد. بطور حتم، این مساله خود زمینهسازبروز آسیبهای اجتماعی فراوانی است که نیاز به بحث و بررسی جداگانه دارد. بر این اساس، از نظر من، زمان آن رسیده است تا دولت فارغ از هر گونه پیشداوری، مشکلات کودکان کار و خیابان را ببیند و به دنبال راهحلی برای کاهش آسیبها و پیامدهای آن و جلوگیری از تبدیل شدن آن به آسیبهای جدیتر باشد. ضمن اینکه کودکان کار نیز همچون سایر کودکان حق تحصیل دارند و باید از کودکی خود لذت ببرند. محروم شدن این کودکان از تحصیل به دلیل فقر، خود آسیب اجتماعی دیگری است که به مشکلات اجتماعی پیش روی این کودکان در آینده دامن میزند و شرایط را برای برنامهریزی برای تغییر شرایط فعلی سختتر میکند.
انتهای پیام