شفقنا زندگی- سال گذشته بود که وزیر بهداشت در یادداشتی نوشت: افزایش خشونت در ایران «مشکل فرهنگی و روانی» دارد. وزیر بهداشت نخستین راهکار کاهش خشونت را «آموزش حرف زدن با هم» دانست و ادامه داد: «باید برای تعاملات شفاهی تمرین کنیم؛ از خانه تا مدرسه و جامعه، رسانهها در اینزمینه مسئولیت سنگینی دارند.»
به گزارش خبرنگار شفقنا زندگی، هر ۹ ثانیه یک خشونت در ایران رخ میدهد و در روایتی دیگر هر ۱ دقیقه یک دعوا در کشور رخ می دهد و نهایتا بر اساس آمارهای پزشکی قانونی کشور میانگین روزانه ۱۶۰۰ شهروند به دلیل نزاع به پزشکی قانونی مراجعه کرده و تشکیل پرونده می دهند که در میان آنها تهران جلودار آمار هاست. یعنی هر ساعت حدود ۶۶ نفر با هم درگیر شده که این درگیری منجر به جرح می شود! براساس آمار رسمی ۱۹.۹ درصد از خشونتهای خانگی در تهران را خشونتهای جسمی و ۵۲.۴ درصد از آن را خشونتهای روانی تشکیل میدهد اما خوشبختانه امسال در سه ماه نخست سال اعلام شد خشونت ها ۶.۳ درصد نسبت به مدت مشابه در سال قبل کاهش پیدا کرده است. البته اینها آمارهایی است که توسط مراکز رسمی اعلام می شود و این در شرایطی است که بسیاری از خشونت ها در طول روز بین افراد رخ می دهد و توسط ریش سفیدان حل می شود و به مراکز قضایی و یا بهداشتی نمی رسد آنچه که هنوز هم در جامعه به وفور دیده می شود این است که افراد با آستانه تحمل بسیار پایین با هم برخورد می کنند و خشونت های کلامی در صدر خشونت هایی قرار گرفته است که در روزهای عادی در سطح خیابان ها دیده می شود.
به همین دلیل به سراغ سعید معیدفر، جامعه شناس و استاد دانشگاه رفتیم تا از دیدگاه جامعه شناسی علل بروز خشونت را بررسی کنیم. این جامعه شناس معتقد است عوامل بسیاری از قبیل بیگانگی افراد در سطح جامعه، وجود مشکلات فرهنگی و اقتصادی می تواند بروز خشونت در جوامع را زیاد کند.
سعید معید فر در گفت وگو با خبرنگار شفقنا زندگی در خصوص علل نزاع های خیابانی تصریح کرد: این موضوعی اجتماعی است تبعاً در شرایطی که فرد بتواند در گروه های مختلف اجتماعی و یا در سطح جامعه احساس پیوند با دیگران کند و بر اساس آن یک سری قواعد و هنجارهایی بین او و بقیه افراد وجود داشته باشد در چنین شرایطی آدمها سعی می کنند که عقلانی رفتار کنند و متناسب با یک نوع داد و ستدی کلیه فعالیت های اجتماعی خودشان را سازماندهی کنند معمولا در حالت عادی آدمها اگر یک شرایط مشخص و از قبل تعریف شده ای قرار بگیرند سعی بر کنترل خودشان دارند و متناسب با آن، پاداشهایی را هم دریافت می کنند.اما گاهی اوقات ممکن است به دلیل هم سو نبودن روابط اجتماعی و همچنین متفاوت بودن سطح انتظارات، در هنجارها و روابط اجتماعی افراد مناقشه ای پیش بیاید. بنابراین در شرایطی که میان افراد جامعه تعامل و قواعدی در رفتارشان حاکم نباشد به سرعت امکان کنش های غیرعقلانی بوجود می آید. ما این نوع رفتارهای خشونت بار را به عنوان کنش و رفتارهای غیر عقلانی در نظر می گیریم که افراد بعضا برای گرفتن نتیجه ای غیر از آنچه که پیش بینی شده عمل می کنند.
گاهی افراد بحث خشونت را جایی یاد گرفته اند
وی افزود: نگاه دیگر این است که گاهی افراد بحث خشونت را جایی یاد گرفته اند برخی افراد معمولا در جامعه و میان گروه های اجتماعی زیست می کنند که قاعده عقلانیت وجود ندارد بلکه قاعده برهم زدن نظم و رفتارهای غیرعقلانی حاکم است می دانیم که در برخی از گروه های اجتماعی ناهنجار و اعمال خشونت، قاعده و هنجار است و اگر افراد این کار را نکنند عملا افرادی ناهنجار به حساب می آیند.
در عرصه عمومی آدمها به شدت از هم بیگانه اند و احساس پیوستگی نمی کنند
این جامعه شناس درباره دلایل بروز خشونت در روابط اجتماعی و سطح جامعه عنوان کرد: اول آنکه در عرصه عمومی آدمها به شدت از هم بیگانه اند و احساس پیوستگی نمی کنند و اصولا هر کسی در پی منافع فردی خودش است و این فقدان پیوستگی میان افراد باعث می شود که با کوچکترین بهانه یا مشکلی رفتار آدم ها به سرعت به سمت خشونت برود به همین دلیل می بینیم که در سطح شهرها خصوصا شهرهای بزرگ افراد با هم درگیر یک رقابت کشنده هستند. بنابراین یکی از دلایل بروز خشونت را باید در بیگانگی عرصه عمومی پیدا کرد عرصه ای که در آن تعاملات اجتماعی بسیار ضعیف، عوامل مزاحم بشدت زیاد و سطح تحمل افراد به پایین ترین میزان قرار می گیرد.
خیلی از جاها شما نمی دانید چکار باید بکنید
معیدفر دلیل دیگر بروز حشونت در جامعه را مشخص نبودن هنجارها دانست و اظهار کرد: گاهی اوقات یک سری هنجارهایی وجود دارد که در اصل هنجار نیست، به عبارتی نظمی وجود ندارد. خیلی از جاها شما نمی دانید چکار باید بکنید یعنی قاعده ای وجود ندارد که شما تکلیفت چیست؟ طرف مقابل تکلیفش چیست؟ بنابراین هر کدام از افراد وقتی وارد یک رابطه ای می شوند فکر می کنند که طرف مقابلش خطا می کند و چون هر کدام از طرفین خود را حق به جانب می دانند بنابراین به سمت مرحله نهایی یعنی خشونت می روند چون ناظر و قاعده ای نیست که آنها را تنظیم کند بنابراین گاهی خیلی راحت از ماشین بیرون می آید هر کدام یک وسیله را بر می دارد و شروع به حمله کردن به همدیگر می کنند چرا که هر کدام فکر می کند که خودش محق هست و دیگری هم فکر می کند که خودش محق است بنابراین کسی که فسخ کننده میان آدم ها باشد وجود ندارد . این موضوع در مواردی که آدم ها به یک هنجاری بیرون از خود اعتماد ندارد و یا اینکه هنجاری وجود ندارد؛ بروز این مشکل را زیادتر می کند.
وجود هنجارهای متضاد
این جامعه شناس در ادامه گفت: گاهی هم وجود هنجارهای متضاد باعث برور خشونت می شود مثلا در قوانین گفته می شود که گردش به سمت راست از منتهی علیه سمت راست ، گردش به سمت چپ از منتهای علیه سمت چپ اما وقتی در سطح شهر می آییم اتفاقا برعکس این قضیه وجود دارد به صورتیکه گردش به سمت راست از منتهای علیه سمت چپ و برعکس است. اینجا می گوییم تعارض پیش آمده که همین مشکل می تواند منشا بروز خشونت و مشکلات در روابط اجتماعی آدمها باشدبه این معنی که فردی که قانونمند است سعی می کند قانون را عمل کند و فرد دیگری که آن را عمل نمی کند معترض می شود.
وی افزود: بارها دیده ایم که یکی متعرض دیگری می شود که چرا قانون را رعایت نمی کنید طرف مقابل هم می گوید شما کجا زندگی می کنید. مثلا بارها سوار اتوبوس شده ایم که فردی سیگار می کشد وقتی به او می گوییم چرا سیگار می کشی می گوید شما ناراحتی با وسیله شخصی به مسافرت برو؛ وقتی می گویی قانون گفته که در وسیله عمومی نباید سیگار بکشی. می گوید آن قانون مال یک کشور دیگراست. خود همین می تواند منشا تفاوت باشد و نهایتا نزاع بین افراد حاصل می شود.
مشکلات عمومی جامعه
معیدفر با اشاره به فاکتور دیگری که بروز خشونت در روابط اجتماعی را ایجاد می کند تصریح کرد: درکنار تمام این معضلات، مشکلات عمومی جامعه هم باعث بروز خشونت می شود ما می دانیم که این روزها مشکلات فراوانی در جامعه به افراد تحمیل می شود. مردم گاهی از کمبودها و مشکلات اقتصادی رنج می برند خود این مشکلات و لاینحل بودن مشکلات آستانه تحمل افراد را پایین می آورد. کسی که زندگی معمولی دارد، تا حدی می تواند رفتارها ی خود را کنترل کند. اما کسی که انتظاراتش بالاست و واقعیتهای جامعه پایین تر است نمی تواند رفتارش را تنظیم کند بنابراین در خانه و محل کار و اجتماع دچار مشکل می شود و این انسان در خیابان همیشه حواسش جای دیگر است مثلا قسطش چه می شود هزینه مدرسه را چکار باید کند بنابراین آستانه تحمل چنین فردی پایین می آید و معمولا با کوچکترین برخوردی ممکن است به خشونت کشیده شود. گرفتاریها و مشکلات، بالارفتن سطح انتظارات افراد از زندگی، عدم تامین نیازهای فرد با آن انتظاراتی که دارد، همه این موارد خواه، ناخواه مزید بر علت است.
زمانی که فرهنگ خشونت بر افراد حاکم می شود
این جامعه شناس گفت: متاسفانه گاهی فرهنگ خشونت هم بر افراد حاکم می شود بعضی ها به سرعت به آن آستانه تحمل می رسند بعضی ها هم میزان تحملشان بالاست و بعضی ها هم به طور کلی دعوایی هستند. دچار نوعی نظام قبیله ای هستند و زود با هم پرخاش می کردند. شهر جایی است که قانونی دارد مثلا تصادفی شده باید منتظر بمانیم پلیس راهنمایی حضور پیدا کند و مشکل را حل کند یا مثلا طلبی از کسی داریم که طرف طلبتان را نمی دهد باید منتظر مجری قانون باشیم که مشکل را حل کند. بنابراین افراد گاهی اوقات می خواهند از مجاری به غیر از قانون استفاده کنند و برای گرفتن حق خودشان متوسل به زور می شوند؛ در صورتیکه در شهر افراد باید با اتکای قانون حقوقشان را بگیرند.
نظام قضایی و مراجع قانونی چگونه باعث ایجاد خشونت می شوند؟
وی افزود: نکته دیگر این که گاهی اوقات نظام قضایی و دادگاه و عدالت ما افراد را به این سمت می برند که خود برای احقاق حقوقشان عمل کنند مثلا نظام قضایی کُند افراد را به این سمت هدایت می کند بنابراین اگر کسی مشکلی دارد برای اینکه به مراجع قانونی مراجعه کند تا مشکلش حل شود آنقدر در پیچ و خم اداری گرفتار می شود که گاهی اوقات بهتر می داند از راه های میان بُر استفاده کند که یکی از راه های میان بُر هم اعمال زور و خشونت است. این اتفاق به این معنی است که آن نظام قضایی یا داوری صریح و کارآمد نیست و آستانه تحمل فرد را به انتها می رساند.
ما در جامعه نتوانسته ایم فرصت های آشنایی بیشتری را برای مردم فراهم کنیم
معید فر در پاسخ به این سوال که چرا سطح تعامل افراد در جامعه پایین می آید تصریح کرد: متاسفانه ما در جامعه نتوانسته ایم فرصت های آشنایی بیشتری را برای مردم فراهم کنیم. عرصه عمومی جامعه ما عرصه خشکی است این عرصه فقط جایی است که آدمها از داخلش عبور می کنند در صورتیکه عرصه عمومی عرصه توقف و عرصه با هم بودن است. ما چه اندازه در جامعه مان فرصت هایی داریم که آدم ها دور هم جمع شوند و بتوانند با هم تعامل برقرار کنند این اتفاقات در جوامع عموما در غالب حزب، و انجمن ها و یا حتی یک سینما و یک کنسرت موسیقی ایجاد می شود. مکانهایی که آدم ها با هم بودن را تجربه می کنند. در واقع عرصه عمومی ما پر از ماشین است چقدر به پیاده رو فکر می کنیم پیاده روهای ما هر روز کوچکتر و محدودتر می شود و مشکلاتش بیشتر می شود واز طرف دیگر سواره روها گسترش پیدا می کند؛ سواره روها جایی نیست که آدم ها بتوانند با هم تعامل پیدا کنند بنابراین مکان هایی را باید در نظر بگیریم که امکان تعامل میان شهروندان را تقویت کند . در کشور های اروپایی در روز های عادی شهر خالی است و تردد کم شده چرا که مکان هایی برای جمع شدن آدم ها دور هم وجود دارد و افراد در آنجا با هم بودن را تجربه می کنند.
عرصه عمومی ما عرصه خشک ، یکنواخت و فاقد زمینه های تعامل شده
این جامعه شناس در پایان با تاکید بر اینکه متاسفانه عرصه عمومی ما عرصه خشک ، یکنواخت و فاقد زمینه های تعامل شده است گفت: این اتفاق هر روز بدترمی شود به طور نمونه ما در قدیم قهوه خانه ها را به عنوان مرکزی برای جمع شدن افراد در کنار هم داشتیم اما امروزه این قهوه خانه ها به کافی شاپ هایی تبدیل شده اند که افراد در آن ها تنها هستند همین دلیل آدم ها در این عرصه دچار رقابت کشنده می شوند؛ به همدیگر احترام نمی گذارند و نهایتا حرمت همدیگر را رعایت نمی کنند و با کوچکترین اشکالی به خشونت می گرایند.
انتهای پیام