شفقنا- این روزها در فضای مجازی صحبت از کمپینی است که از مسولان و مقامات رده بالا می خواهد به معرفی و حضور فرزندان شان در مشاغل و اقداماتی که به آن مشغولند بپردازد. اگر چه این کمپین تا کنون باعث شده چندین وزیر و نماینده و مقام سابق بدان بپوندند و اطلاعات مربوط به فرزندانشان را در شبکه های اجتماعی در قالب توییتر و ایسنتاگرام منتشر کنند اما برخی هم در این میان معتقدند تنها کسانی پاسخگو می شوند که فرزندان آنها از رانت یا امتیاز ویژه استفاده نکرده و در مشاغل مهمی نیز حضور ندارند در حالی که برخی دیگر پاسخگوی چنین کمپین هایی نیستند.
به گزارش شفقنا، در این میان اولین شخصیت برجسته ای که به کمپین #فرزندت_کجاست؟ ملحق شد سیدعباس صالحی وزیر ارشاد بود که در توییتی نوشت:
«سیدعباس صالحی»، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با پیوستن به کمپین «فرزندت کجاست؟» در زیر حساب توییتری یکی از رسانهها توضیح داد: «دو پسر و یک دختر دارم؛ پسر اول فوق لیسانس دانشگاه تهران است. در تهران زندگی میکند. شغل ثابت ندارد. با برخی از موسسات در حوزههای پژوهشی به صورت پروژهای همکاری میکند. پسر دوم خرداد امسال کارشناسیاش را از دانشگاه اصفهان گرفته است. دخترم کلاس چهارم را در دبستان دولتی گذرانده است.». اما پاسخ وزیر فرهنگ با واکنش کاربران روبه رو شد. آنها از وزیر خواستند توضیح دهد فرزندانش در چه مدرسهای تحصیل کرده اند و میکنند. او در پاسخ گفت که در مدارس دولتی درس خوانده اند. همچنین یک کاربر از وزیر سوال کرد که فرزندش با چه سهمیهای وارد کنکور شده است؟ وزیر ارشاد پاسخ داد فرزندانش از هیچ سهمیهای برای قبولی در کنکور استفاده نکرده اند و حتی فرزند بزرگش بدون آنکه اعلام کند فرزند وزیر است مراکز پژوهشی را پیدا میکند و شروع به فعالیت میکند.
حسامالدین آشنا مشاور رئیس جمهور نیز با انتشار توئیتی در این باره توضیح داد. او نوشت: «دو پسر دارم اولی مهندسی عمران شریف و ارشد حمل و نقل امیرکبیر؛ هر دو بدون سهمیه؛ عقد کرده و بدنبال ادامه تحصیل است. دومی کلاس یازدهم ریاضی است.»
وزیر امورخارجه هم به کمپین #فرزندت_کجاست پیوست. پسرم لیسانس برق و فوق لیسانس مدیریت بازار دارد و با همسر و دخترش در تهران زندگی می کنند و استخدام هیچ جایی نیست و در حوزه مدیریت بازار، کار مشاورهای انجام میدهد. دخترم طراح داخلی است و با همسر و دخترش در تهران زندگی می کنند و بیشتر به تربیت فرزندش مشغول است و برخی اوقات طراحی داخلی برای دوستان و اقوام انجام میدهد. دامادم فوق لیسانس مدیریت دارد و مدیر یک شرکت خصوصی است. عروسم دکترای نانوتکنولوژی دارد و بیشتر به تربیت فرزندش مشغول است و به طور پاره وقت در دانشگاه فعالیت دارد. خدا را شاکرم که فرزندانم بدنبال خاتمه ماموریت من در سازمان ملل متحد، تحصیلاتشان را فورا به اتمام رسانده و بیش از ۶ سال است که به ایران بازگشتهاند و همراه خانواده هایشان در تهران ساکن و مشغول به کار هستند.”
مسعود پزشکیان نایب رئیس مجلس شورای اسلامی هم در صفحه اینستاگرام خود در رابطه با زندگی شخصی و فرزندانش توضیحاتی ارائه کرد: «من چهار فرزند داشتم که یکی از آنها فوت کرده است و سه فرزند دیگر دارم. همچنین سه نوه دارم که به زودی چهار نوه میشوند. یکی از فرزندانم مدرک PHD فیزیک خود را با معدل بالای هفده از دانشگاه شریف اخذ کرده و اکنون عضو هیات علمی دانشگاه سهند است. یکی دیگر از فرزندانم در حال گذراندن پایاننامه در مقطع PHD در رشته برق کنترل است که بورسیه خارج بود، ولی اکنون در ایران است. دخترم نیز مدرک کارشناسی ارشد شیمی خود را از دانشگاه شریف اخذ کرده و کارمند جم است که این همه داد و بیداد کردند؟! دخترم حدود شش سال پیش کارمند جم شده و حدود چهارمیلیون تومان حقوق دریافت میکند. ایشان نه رئیس است و نه عضو هیئت مدیره، آیا این شغل دختر من خارج از عرف است؟»
شهیندخت مولاوردی هم به پویش مردمی فرزندت کجاست پیوست.
از فرزندان دیگر مقامات و شخصیت ها چه خبر؟
در میان فعالان سیاسی نیز محمد علی ابطحی، فعال سیاسی اصلاح طلب اعلام کرد: «من سه دختر دارم که همه در تهران هستند. فائزه لیسانس مردمشناسی از دانشگاه تهران؛ خانهدار و پاره وقت معلم دبستان فاطمه لیسانس بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی، خانهدار و هفتهای دو روز دور کاری در بخش پشتیبانی شرکت خصوصی استارت آپی فریده دانشجوی سال سوم هنر در دانشگاه تهران.»
« رئیس کمیته ملی المپیک هم به کمپین #فرزندت_کجاست پیوست و نوشت:
باسلام سه دختر دارم دختربزرگم ازدواج کرد.فوق لیسانس مدیریت اجرائی دارد وهیچ شغل دولتی یاخصوصی ندارد.دختر دوم مهندس عمران وفوق لیسانس معماری دارد هیچ اشتغال رسمی ندارد و شخصادرزمینه رشته تخصصی خود فعالیت میکند.دختر سوم دانشجوی دانشگاه تهران است.
مصطفی هاشمی طبا معاون رئیس جمهور دولت اصلاحات و وزیر سابق صنایع در پاسخ به سوال کمپین فرزندت کجاست؟ امروز در رابطه با فرزندانش توضیح داد: “بنده سه فرزند دارم که دوتا دختر و یک پسر هستند که همگی تحصیل کرده هستند. یکی از دخترانم لیسانس آی تی و دیگری لیسانس مامایی دارد که هر دو خانه دار هستند و شغلی ندارند و من هم هیچ وقت سفارشی برای کار برایشان انجام ندادم. ” هاشمی طبا گفت: «تک پسر بنده نیز دارای مدرک کارشناسی ارشد در یکی از رشتههای علوم انسانی است و در حال حاضر در یکی از شرکتهای غیردولتی مشغول به کار است. پسرم مدرک کارشناسی خود را از یکی از دانشگاههای سراسری دریافت کرد و سپس با بورسیه دانشگاه رایس تگزاس دوره کارشناسی ارشد خود را در آمریکا طی کرد و پس از پایان تحصیلات به کشور بازگشت و در حال حاضر مشغول به کار است و هیچ سمت دولتی ندارد.» او با بیان اینکه تا به امروز هیچ گونه سفارشی برای فرزندانم انجام ندادم گفت: “اگر اهل سفارش و استفاده از رانت بودم قطعا دو دخترم در شرایط فعلی بیکار نمیماندند.
“. در میان اصولگرایان روز گذشته جواد کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی توضیح داد که ۷ فرزند دارد. ۳ فرزند پسر و ۴ دختر، ۲ تا از پسرها طلبه و در حال حاضر ساکن قم هستند و یکی از آنها نیز مشغول خدمت در سپاه است. ۲ تا از دخترها هم ساکن قم و در حوزه علمیه مشغول هستند یکی از دخترها هم در تهران مشغول تهیه رساله دکتری خود در رشته فلسفه اسلامی است یکی دیگر از دخترها هم خانهدار و ساکن مشهد است. دامادها طلبه و عروسها هم همین طور و همگی در قم، مشهد و تهران ساکن هستند. هیچ کدام از آنها شغل دولتی ندارند.
سید امیرحسین قاضی زاده هاشمی عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی هم به کمپین “فرزندت کجاست؟” پیوست. او در رابطه با فرزندانش گفت دو فرزند دارد یک دختر که دبیرستانی است و یک پسر که دبستانی است. او افزود: «دخترم کلاس دهم را تمام کرده و وارد کلاس یازدهم میشود. پسرم هم کلاس پنجم را تمام کرده و وارد کلاس ششم میشود. هر دو هم تهران هستند. هر دو خانه خودمان هستند و هنوز جایی نرفتند. هنوز الحمدالله بچههایمان به سنی نرسیدهاند که ما را گرفتار کنند.» این مهمترین واکنشها به کمپین “فرزندت کجاست؟ “، بوده است.
ریشه های پدیده «آقازادگی» در ایران
در جایی از خاطرات ادبی و سیاسی مرحوم سعید نفیسی در سال ۱۳۳۴ آمده است که واژه «آقازاده» یکی از واژه های در حال احتضار است که “بیم آن می رود که دو سه سال دیگر – کسی چه می داند – شاید هم دیرتر رخت از این جهان بربندد”در این خاطرات آمده: “این کلمه تا بیست سی سال پیش خیلی زنده تر و نیرومند تر و دهان پر کن تر از امروز بود و در هر کوی و برزن، در هر شهر و محله، آقازاده فراوان بود. این آقازادگان دو دسته بودند: یک عده بازماندگان و زادگان اعیان و اشراف و یک عده اخلاف و اعقاب دستارپوشان که با آنکه در دو محیط جداگانه زاده شده بودند در بسیاری از جهات مادی و معنوی با هم شریک بودند و وجه اشتراک مهم ایشان بی هنری و بی کارگی بود. آقازاده ها عمری را به خورد و خواب و حلق و دلق و جلق به سر می بردند.” امروزه و به وی ژه در سالیان اخیر اما شاهد رستاخیز مجدد این کلمه و معانی و تعبیرهای گوناگون دیگر از آن هستیم. تعابیری همچون ژن خوب گویای روابطی است که عرصه سیاسی و اقتصادی ایرانی را زمین بازی های خاص و تا دیروز پنهانی خود کرده است. اما این بازی ها امروز واضح و آشکار در برابر چشم میلیون ها بیننده شبکه اجتماعی بعد دیگری یافته و راه را بر ابراز خشم و نفرت محرومان از این امتیاز باز کرده است.
دکتر افسر افشار نادری، جامعه شناس در گفتگو با خبرنگار شفقنا زندگی در تحلیل چگونگی به وجود آمدن مشکل آقازادگی و آقازاده ها در سیاست و اقتصاد ایران می گوید: از لحاظ ساختار جامعه، نبود قانون وعدم برابری افراد در برابر قانون، افرادی با تکیه بر ثروت، شهرت یا موقعیتی که دارند می توانند نسبت به دیگران پیشی بگیرند، موانع را از سر راه خود با مجوزهای قانونی بردارند و به خواسته های خود برسند.وی به ابعاد فرهنگی رشد پدیده آقازادگی اشاره می کند و می افزاید: درکشورهایی مانند کشور ما که دارای فرهنگی غنی هستند همواره عدم برابری یک اصل در جامعه بوده است. به این معنا افرادی بر افراد دیگر برتری داشتند و همین موضوع تبدیل به یکی از موانع بزرگ در راه توسعه در کشور ما شده است.این جامعه شناس با تاکید بر اینکه تا زمانی که برابری مردم تامین نشود نمی توان به توسعه دست یافت، خاطرنشان می کند: برتری همیشگی عده ای از افراد، این خواسته را در آنها دامن می زند که همه امکانات جامعه را در اختیار خود بگیرند و کسانی که این برتری را ندارند همواره از امکانات جامعه محروم می مانند.
وی بی توجهی به شایستگی افراد در اختصاص امکانات و جایگاهها به آنها را یکی دیگر از دلایل زمینه ساز رشد آقازادگان بر می شمارد و می گوید: در جامعه ما افرادی را در جاهایی مکی نشانیم که واجد شرایط نیستند و آنها هم می خواهند وراث خود را هم به جای خود بنشانند. این موضوع ناشی از نگرش اشرافی گری و پادشاهی است که در جامعه ما بوده و هنوز که هنوز ادامه دارد. یعنی فرزند فردی که مقام دارد به خاطر جایگاه پدرش اجازه دارد هر کاری را در جامعه انجام دهد.افشار نادری ادامه می دهد: حتی هنوز هم با وجود گذشت ۴۰ سال از جمهوری اسلامی همه اجازه ورود به انتخابات را ندارند و افرادی می توانند کاندیدا شوند که ارتباطات خاصی داشته باشند.
وی با بیان اینکه سیاستمداری نیاز به علم دارد، می گوید: سیاست علم می خواهد نه اینکه فلانی چون فرزند فلانی هست یا هر ارتباط دیگری از این قبیل دارد او را انتخاب کنیم. نتیجه چنین کارهایی این می شود که کسانی در راس کار قرار می گیرند که علم لازم را ندارند و احساس می کنند جایگاهی که به دست آوردند ارث پدری آنهاست و اجازه دارند هر گونه دخل و تصرفی در آن بکنند. در حالی که سیاستمداری نوعی امانتداری است که مردم در اختیار فرد قرار می دهند تا بر اساس منفعت عمومی تصمیم بگیرند نه منافع شخصی و خانوادگی. این جامعه شناس با اشاره به شرایط نامطلوب اقتصادی فعلی در کشور اضافه می کند: مردم می بینند که امکانات و ثروت های مملکت بر باد رفته و این را هم می بینند که چه کسانی مسبب این وضعیت و از دست رفتن ذخایر کشور هستند. همین موضوع سبب شکاف های روزافزون بین مردم و حاکمیت می شود و مردم آقازاده ها را مسبب بدبختی و مشکلات خود می بینند.وی به موضوعات مختلف مرتبط با اقتصاد مانند مسائل مالیاتی، گمرکی، تعرفه ها و مجوزهای مختلف اشاره می کند و می افزاید: آقازاده ها بدون هیچ مشکل قانونی همه این امکانات و مجوزها را می توانند در اختیار داشته باشند و در همه ارگان ها و وزارتخانه ها به راحتی و حتی با یک تلفن کار خود را به پیش می برند. در حالی که اگر قانون همه مردم را به یک چشم می دید و بدون توجه به ارتباطات و اصل و نسب افراد امکانات را به صورت برابر در اختیار همه قزرار می داد اینقدر بین مردم و نظام فاصله نمی افتاد و امروز کشور با چنین مشکلاتی مواجه نبود.
به گزارش شفقنا، البته پدیده آقازادگی در ایران که از دیرباز در فرهنگ ایران زمین رسوخ داشته متعلق به امروز و دیروز نیست بلکه سال ها و قرن هاست که کشور ما را مفتون و شیدای خود کرده است. شاید بدان دلیل که برخی افرادی که به جایی می رسند خود و خانواده شان را محق استفاده از مواهب دولتی و غیر دولتی می بینند ،از استفاده از انواع و اقسام بورسیه های تحصیلی خارج از کشور برای خود و فرزندانشان تا انواع رانت ها و وام ها و مشاغل ویژه چرا که می خواهند برای چند صباحی که در ارکان مختلف قدرت حضور دارند به قول گفتنی بار خود را ببندند تا در آینده نامعلومی که برای خود متصورند از این منظر کم و کاستی نداشته باشند و در این میان برخی هم با ازدواج های سیاسی فرزندان، آن قدر این کلاف در هم تنیده می شود که دیگر باز کردن آن به راحتی امکان پذیر نیست چون سر هر نخی را بگیری به جایی وصل می شود و عاقبت آن نامعلوم.