شفقنا زندگی- الیزا ذوالقدر: جنایت، جنایت های خشن، خشونت های عریان، افسارگسیخته، تکان دهنده، همه اینها و بسیار بیشتر از اینها می تواند کم کم جان مایه روزگاری شود که در آن دخترک شش ساله در اسید می سوزد و پسرک هشت ساله در خیابان سر بریده می شود. نه نیازی به ورق زدن روزنامه هاست نه احتیاجی به گشت و گذار در دنیای مجازی. خشونت در کف خیابان جاری است و ناگهان سیلی می شود بنیان برانداز که خبرش بر صدر اخبار می نشیند. سیل هایی از این دست، این روزها در کشور زیاد شده است و با هیچ اشد مجازاتی هم به جوی بر نمی گردد. فرهنگ مهرپرور ایران اندک اندک جای خود را به فرهنگ خشونت خیز مردمی می دهد که در میان سرگردانی های هر روزه خود را جا گذاشته اند و این گمگشتگی هر روز بیشتر در قالب خشونت های عریان و جنایت های فجیع رخ می نماید.
به گزارش خبرنگار شفقنا زندگی، قتل ستایش دختر شش ساله یک خانواده افغان به دست نوجوان ۱۶ساله همسایه تنها گوشه ای از افزایش خشونت ها در جامعه ایران است. گوشه ای که اگرچه روی دیگر این فرهنگ را نیز به رخ کشید و موجب همدردی یک ملت شد با خانواده مهاجری که حالا غیر از درد غربت، باید داغ فرزند را نیز تحمل کنند. موضع گیری بسیاری از مقامات و مسوولان در برابر این اتفاق، گفته های فرمانده انتظامی شرق تهران مبنی بر درخواست اشد مجازات برای قاتل ستایش و روشن کردن شمع در برابر سفارت افغانستان تنها نمود کوچکی از جریحه دار شدن احساسات عمومی برای دختر شش ساله ای است که به دست یک نوجوان تنها کمی از خودش بزرگتر به قتل رسید. دختر افغانی که احساسات جامعه ای را به رخ کشید که تا امروز بسیار به بدرفتاری با مهاجران افغانی متهم شده است.
چرا این گونه شدیم؟
دکتر سعید معدنی جامعه شناس: معمولا اتفاقاتی نظیر قتل ستایش محصول خانوده های نابسامان است
اما در میان این خشونت های بی حد و حصر هر روزه همواره یک سوال مطرح است. چرا این گونه شدیم؟
دکتر سعید معدنی جامعه شناس در گفت وگو با خبرنگار شفقنا زندگی اینگونه به این سوال پاسخ می دهد: معمولا با گسترش شهرنشینی و تجمع افراد زیاد در یک منطقه خشونت در ان منطقه افزایش می یابد.
وی با بیان اینکه در کشورهای در حال توسعه مدنیت همگام با افزایش شهرنشینی رشد نمی کند و افکار مانند سابق می ماند، می گوید: فقر، بیکاری و مهاجرت های بیش از حد به شهرها می تواند از جمله دلایلی باشد که به افزایش خشونت دامن می زند.
این استاد دانشگاه در عین حال به افزایش اطلاع رسانی اشاره می کند و ادامه می دهد: در سال های اخیر با ورود وسایل ارتباط جمعی مدرن به زندگی مردم اطلاعات بیشتر و در زمان کوتاهتری در دسترس عموم قرار می گیرد و شاید به همین دلیل است که این احساس ایجاد شده که خشونت ها در جامعه افزایش یافته است.
وی با اشاره به ماجرای قتل ستایش شش ساله توسط نوجوان همسایه خاطرنشان می کند: در مواردی از این دست که خشونت هایی تا این حد مشاهده می شود باید شرایط اجتماعی و محیط تربیتی که این افراد در آن بزرگ شدند مورد بررسی قرار گیرند. نمی توان باور کرد که یک نوجوان سر به راه که در یک خانواده متوسط بزرگ شده ناگهان دست به چنین کاری بزند. معمولا این اتفاقات محصول خانوده های نابسامان است و یا افرادی است که خود در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند و دچار ناهنجاری های روحی هستند.
دکتر معدنی با یادآوری جنایت های شخصی مانند محمد بیجه در پاکدشت ورامین می افزاید: این شخص در کودکی بارها مورد آزار و اذیت جسمی و جنسی قرار گرفته بود و همین آسیب های روحی از او یک قاتل زنجیره ای ساخت. بنابراین باید در بررسی خشونت ها و جنایتهایی از این دست به مواردی اینچنین توجه کرد.
وی با بیان اینکه حتی یک منطقه می تواند به خاطر شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر آن خشونت خیز باشد، می گوید: افزایش بیکاری، فاصله طبقاتی و فقر این نگرانی را ایجاد می کند که در آینده شاهد مواردی بیشتری از این نوع جنایت ها باشیم.
دکتر معدنی همچنین به مواردی اشاره می کند که مصرف مواد مخدر و روانگردان و توهم های ناشی از آن موجب بروز خشونت و جنایت شده است و ادامه می دهد: گزارش های نشان می دهد که بخشی از جنایات که با خشونت بسیار زیاد همراه است به افرادی بر می گردد که با مصرف روانگردان ها دچار توهم شدند و دست به جنایت زدند. بنابراین آنچه در زمینه پیشگیری از بروز خشونت مهم است ردیابی دلایل وقوع چنین جرایمی و از بین بردن زمینه های ایجاد ان است.
این جامعه شناس با اشاره به نقش آموزش و پرورش در شناسایی شخصیت های ضد اجتماعی و افرادی که می توانند مرتکب جنایت شوند، خاطرنشان می کند: این قبیل موارد معمولا خارج از کنترل آموزش و پرورش است. به ویژه در مناطق محروم که مدارس تعداد بیشتری دانش اموز دارند و در عین حال تعداد معلمان به ویزه معلمان با تجربه کمتر است نمی توان انتظار داشت که مدارس بتوانند اشخاصی را شناسایی کنند که می توانند برای جامعه خطرناک باشند.
وی نقش خانواده را در کنترل رفتارهای خشونت آمیز کلیدی می داند و می گوید: خانواده ها را می توان به سه دسته خانواده مدرن و دموکراتیک، خانواده سنتی و پدرسالار و خانواده نابسامان تقسیم کرد و نتایج تحقیقات نشان می دهد که آمار جرم و جنایت در میان خانواده های دموکراتیک و پدر سالار بسیاری کمتر از خانواده های نابسامان است. در واقع بیشتر رفتارهای جنایی از خانواده های نابسامان بر می خیزد.
این جامعه شناس با اشاره به اظهاراتی که در مورد مقصر دانستن شبکه های اجتماعی و فضای مجازی در جنایاتی مانند جنایت ورامین مطرح می شود، اظهار می کند: شبکه های مجازی و گروه های اجتماعی سهم چندانی در این میان ندارند و نمی توان نقش آنها را زیاد پررنگ کرد. بلکه مواردی مانند افزایش نامتناسب شهرنشینی، فقر، بیکاری است که باعث بروز خشونت های زیاد و جنایاتی می شود که در سال های اخیر شاهد آن بودیم.
دکتر ساکت، حقوق دان: جای خالی روانشناس کیفری در سیستم قضایی احساس می شود
وقوع جنایت هایی مانند آنچه در ورامین برای ستایش کوچک رخ داد بار دیگر بحث افزایش خشونت ها در جامعه را داغ کرد و کارشناسان زیادی را به حوزه نقد و بررسی ماجرا کشید. کارشناسانی که به گفته دکتر محمدحسین ساکت حقوقدان و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی جای خالی روانشناس کیفری در میانشان به شدت احساس می شود.
دکتر ساکت در گفتگو با شفقنا با اشاره به ابعاد روانشناختی و اجتماعی چنین رخدادهایی، می گوید: بررسی دقیق ماجراهایی مانند قتلی که در ورامین رخ داد باید توسط کسی انجام شود که روانشناسی کیفری خوانده است. اما متاسفانه در ایران روانشناسان جرم شناسی نخوانده اند و جرم شناسان روانشناسی.
وی با بیان اینکه فضای خشونت آمیز در یک جامعه ریشه های فراوانی دارد، می افزاید: گذشته از مسایلی مانند فقر اجتماعی و فرهنگی که تولید خشونت است، گسترش شبکه های مجازی و فیلم ها و عکس های غیر اخلاقی و شبکه های ماهواره ای در ایجاد چنین فضایی و بسترسازی برای ارتکاب چنین جرایمی بی شک بی تاثیر نیست.
دکتر ساکت به وقوع اتفاقی مانند قتل ستایش در سال ۶۲ در یکی از روستاهای نزدیک کاشان اشاره می کند که دختری چهار ساله ای پس از تجاوز یک نوجوان به دست او کشته می شود و خاطرنشان می کند: ارتکاب چنین جنایاتی حتی در بدترین شرایط بداخلاتقی و بی بند و باری در یک جامعه بسیار نادر است و واکاوی زمینه های آن نیاز به پژوهش های دامنه داری دارد. بنابراین اگر فرصتی فراهم شود که مرتکبان چنین اعمالی به وسیله جرم شناسان مورد آزمایش و بررسی قرار گیرند به ویژه با بررسی زمینه های خانوادگی و پیشینه اعضای خانواده و شخص مرتکب می توان به نتیجه های علمی و دقیق تری در این زمینه رسید.
وی با بیان اینکه امروزه عوامل تربیت مانند گذشته محدود به خانواده، مدرسه و خارج از خانواده نیست، تاکید می کند: امروز عوامل تاثیرگذار بر تربیت بسیار متکثر شده است. به طور مثال در گذشته رسانه ها نقش زیادی در تربیت کودکان و نوجوانان نداشتند اما امروزه این نقش بسیاری پررنگ شده و در عوض نقش خانواده بسیاری تقلیل یافته است. رسانه های مجازی و ارتباطات الکترونیک نقش بسیار بیشتری در تربیت کودکان و نوجوانان دارند و آبشخور فکری بسیاری از آنها همین رسانه ها هستند.
این حقوقدان با تاکید بر پرهیز از ایجاد محدودست های بی مورد برای نوجوانان، می گوید: هر زمان که در مقابل تفریحات سالم را بگیریم و محدودیت های بیخود برای بچه ها قرار دهیم نتیجه ای بهتر از این به دست نمی آوریم. در زمانی که مواد مخدر به شدت در دسترس نوجوانان و جوانان قرار دارد باید با کار فرهنگی از گرایش آنها به ارتکاب جرم پیشگیری کنیم وگرنه با خشونت و اعدام و شلاق نمی توان کاری از پیش برد.
وی با اشاره به ایجاد زمینه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و پیش بینی های خردگرایانه قانونی برای پیشگیری از افزایش خشونت و جرم در جامعه، معتقد است: فشار و زور کارگر نیست. شدت قانونی نباید به عنوان اولین راه مورد توجه باشد. اما ما به دنبال ساده ترین راه هستیم که همان شدت عمل پس از ارتکاب جرم است. در حالی که چنین کاری تنها یک مسکن است و ما باید به جای مسکن به دنبال درمان باشیم.
دکتر محمدرضا خدایی روانپزشک: قبح خشونت در جامعه از بین رفته است
خشونت های امروزی در جامعه ایرانی در بسیای موارد محصول فشارهای روانی است که افراد جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. فشارهایی که با ناکامی و یا احساس ناکامی در فرد گره خورده و بازتاب بیرونی آن به صورت پرخاشگری و اعمال خشونت جلوه می نماید.
دکتر محمدرضا خدایی روانپزشک در این باره به شفقنا زندگی می گوید: پرخاشگری زمانی است که فرد به صورت انفعالی یا فعال به یک گروه هدف وسیع واکنش نشان می دهد اما در اعمال خشونت گروه هدف محدودتر و شدت عمل بیشتر و در نتیجه پرخطرتر است.
وی با تقسیم بندی عوامل ایجاد خشونت به مسایل فردی و موضوعات روانی و اجتماعی، خاطرنشان می کند: شخصیت های ضد اجتماعی، افرادی که در کودکی مورد آزار و سوء استفاده جسمی یا جنسی قرار گرفتند و قربانی خشونت شدند، کسانی که در خانواده های به هم ریخته بزرگ شدند که پدر و مادر در آنها پدر و مادر کافی نبودند و ابراز هیجانات بی حساب و کتاب بوده و ارتباطات موثر بین اعضای خانواده شکل نگرفته است و همچنین افرادی که دچار سوء مصرف مواد مخدر و محرک هستند، کسانی هستند که رفتارهای خشن از خود بروز می دهند.
خدایی خود را محق و مدعی دانستن و تقاضای زیادی داشتن از جامعه پیرامون را یکی از عوامل اجتماعی در بروز خشونت بر می شمارد و می گوید: در سالیان اخیر احساسی در بین قشر جوان شکل گرفته ورشد یافته که فکر میکند جامعه به آنها مدیون است. احساساتی مانند دریغ شدن برخی مزایا از متولدان فلان دهه و مقصر دانستن افراد و محیط بیرونی در این ناکامی ها به نوعی احساس محق و مدعی بودن در بین جوانان دامن زده که می تواند خود را به صورت رفتارهای خشن نشان دهد.
وی همچنین به افزایش اطلاعات بدون ایجاد فرهنگ پذیرش این آگاهی ها اشاره و بیان می کند: اینترنت و ستیر وسایل ارتباطی تصویری از جوامع دیگر در برابر جوان قرار می دهد و مقایسه هایی را شکل می دهد که باعث ایجاد حس حقارت و ناکامی در افراد می شود. این حس که چرا افراد مانند من در کشورهای دیگر امکاناتی دارند که در اختیار من نیست باعث ایجاد حس ناکامی و در نتیجه بروز رفتارهای خشونت آمیز از سوی فرد می شود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه از بین رفتن قبح خشونت و پرخاشگری در جامعه نیز یکی دیگر از دلایل افزایش خشونت است، ادامه می دهد: برخی بازی های خشن و فیلم هایی که در اختیار کودکان قرار دارد و کشتن افراد برای رسیدن به مراحل بالاتر بازی به نوعی الگوسازی و از بین رفتن قباحت خشونت منجر می شود که فرد را در سنین بالاتر مستعد اعمال رفتارهای خشن خواهد کرد.
وی با اشاره به تولید فیلم ها و برنامه هایی که برای خنداندن مخاطب از اصطلاحات و کارهایی کمک می گیرند که الگوی غلط به جامعه می دهد، می گوید: ساخت چنین برنامه هایی و الگوسازی از افرادی با ظاهر قدرتمند در عین بی توجهی به الگوهای فرهنگی و اجتماعی کارهایی ضد فرهنگی و موجب ترویج خشونت در جامعه است.
به گفته دکتر خدایی، مهاجرت ها نیز یکی دیگر از عواملی است که می تواند باعث ایجاد اختلالات فرهنگی شود به ویژه در مناطقی که تعداد مهاجران بیشتر است و به نوعی حاشیه شهرهای بزرگ و مناطق اقماری محسوب می شوند.
وی با تاکید بر نگرانی هایی که در مورد کمرنگ شدن همراهی و همدلی در جامعه ایرانی وجود دارد، اضافه می کند: با سست شدن بنیان های خانواده های اصیل کنترل اعضای خانواده بر روی یکدیگر کم شده است و افراد خانواده بیشتر به دلیل نسبت های فامیلی در کنار هم قرار می گیرند. از این رو لازم است با فرهنگ سازی های صحیح، الگوسازی در کتاب های درسی و تبیین فرهنگ ایرانی و اسلامی نمادها و اسطوره های همدلی و ایثار به کودکان و نوجوانان شناسانده شود و با تقویت بنیان های خانواده از بروز حوادث و جنایت هایی مانند جنایت ورامین پیشگیری کرد.