شفقنا زندگی- سپهر، ستایش، آتنا، بنیتا، ابوالفضل، ندا و سلاله، دانش آموز ۱۰ ساله مشهدی و نام های دیگری که رسانه ای نمی شوند قربانیان جنایاتی خشن هستند که وقوع هر کدامشان تا ماهها افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داد. قاتلانی که خود نیز قربانیان دیگری بودند. قربانیان فقر، حاشیه نشینی، تجاوز، مواد مخدر و دهها آسیب دیگر که هر روز راه تنفس را بر جامعه ایرانی تنگتر می کند. محسنیاژهای سخنگوی قوه قضاییه سال گذشته از افزایش آمار جرایم خشن و آزارهای خانوادگی در سال ۹۶ خبر داد و با بیان اینکه یکی از موارد مختل کننده آسایش و آرامش آثار سوء فضای مجازی است، گفت: «در سال ۹۶ با کمال تاسف، آمار قتلهای فجیع در مقایسه با سال ۹۵ بیشتر شده و برخی آزارها در خانواده ها بیشتر شده است.»وی در عین حال به این نکته اشاره کرد که «برخی از این جرایم عوامل دیگری مثل استعمال مواد روانگردان نیز دارد.» این آمارها نگرانی ها را از گسترش روافزون جرایم خشونت بار به ویژه علیه کودکان به شدت افزایش داده و به گفته کارشناسان به کاهش احساس امنیت اجتماعی منجر می شود.
قتل فجیع دانش آموز ۱۰ ساله
و اما بعد از چند روز از اخبار مربوط به تجاوز و قتل ندا، دختر ۶ ساله افغان و سپس آزار کودکان ماهشهری که در صدر اخبار کودک آزاری و کودک کشی بوده اند دیشب در خبری قتل یک کودک دیگر منتشر شد که این کودک نیز با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.حجتالاسلام والمسلمین سیدجواد حسینی، معاون دادستان مشهد در جزییات بیشتری از این خبر در گفتوگو با ایسنا، گفته است: دانشآموز ۱۰ ساله روز گذشته هنگامی که ساعت ۱۲ ظهر از منزلشان در خیابان موسوی قوچانی بیرون میرود تا با سرویس خود به مدرسه برود، به یاد میآورد که راننده سرویس به آنان گفته بوده که به علت مشکلی که برایش پیش آمده چند روزی نمیتواند به دنبال دانشآموزان بیاید و آنها باید با پدر و مادر خود به مدرسه بروند.وی ادامه داد: این کودک زنگ خانه را میزند و به مادر خود میگوید به علت اینکه سرویس مدرسه به دنبال او نمیآید با تاکسی تلفنی تماس بگیرد تا او را به مدرسه ببرد. حسینی تصریح کرد: در حالی که مادر دانشآموز با تاکسی تلفنی تماس میگیرد، خودروی پراید سفیدی در مقابل منزل آنها نگه میدارد و این کودک به تصور اینکه این خودرو تاکسی تلفنی است پس از گفتوگویی کوتاه با راننده پراید سوار خودرو میشود و میرود.وی با بیان اینکه «مادر این دانشآموز تمام این صحنهها را از آیفون تصویری نگاه میکرده است»، خاطرنشان کرد: مادر این کودک که به ماجرا و سرعت رسیدن تاکسی تلفنی شک میکند و نگران میشود، بلافاصله مجددا با تاکسی تلفنی تماس گرفته و نام خودرو را از مسئول تاکسی تلفنی میپرسد و او میگوید که ما خودروی سمند فرستادیم، نه خودروی پراید.معاون دادستان مشهد افزود: پس از آن، خانواده پیگیر سرنوشت کودک خود بودند تا اینکه روز گذشته ساعت ۷ بعد از ظهر این کودک در نزدیکی شهرک صنعتی شاندیز و پشت ورزشگاه ثامنالحجج در حالی کشف شد که ضربات متعدد چاقو خورده بود و پیشانیاش با تیشه قندشکن شکافته شده بود.وی با بیان اینکه بررسیهای تکمیلی در حال انجام است، اضافه کرد: با توجه به حساسیت خاصی که این پرونده داشت، دادستان مرکز استان خراسان رضوی دستور ویژهای در این رابطه صادر کردند و بازپرس ویژه قتل عمد مشهد و پلیس جنایی فرمانده انتظامی استان کار خود را آغاز کرده و در حال رصد و جمعآوری اطلاعات در اینباره هستند.حسینی در پاسخ به اینکه انگیزه قاتل چه بوده است، گفت: انگیزه قاتل هنوز مشخص نیست و بررسیها در این زمینه همچنان ادامه دارد.
فرمانده انتظامی خراسان رضوی نیز گفت: قاتل پسر بچه ۱۰ ساله مشهدی دستگیر شده و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.به گزارش مهر، سردار قادر کریمی در جمع خبرنگاران اظهار کرد: پس از اعلام خبر مفقود شدن کودک ۱۰ ساله مشهدی پیگیری موضوع بلافاصله در دستور کار آگاهان مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی مشهد قرار گرفت.وی افزود: پس از انجام تحقیقات لازم متاسفانه کارآگاهان جسد غرق به خون پسر بچه ۱۰ساله را که با ضربات چاقو و برخورد جسم سخت به سرش به قتل رسیده بود را در اطراف مشهد کشف کردند.فرمانده انتظامی خراسان رضوی بیان کرد: در ادامه تحقیقات ماموران عامل جنایت را که یک جوان ۲۷ ساله است پس از ۳۳ساعت شناسایی و او را در نزدیکی محل سکونتش دستگیر کردند.کریمی بیان کرد: تحقیقات برای مشخص شدن انگیزه قتل همچنان ادامه دارد.
قتل دختر بچه ۵ ساله آق قلایی
اما هنوز خبر قتل دانش آموز مشهدی در رسانه ها می چرخید که این بار خبر قتل دختر بچه ۵ ساله ای آق قلایی در استان گلستان دست به دست می شد. کودکی دیگر قربانی خشونت و آزار قرار گرفته بود. فرمانده انتظامی شهرستان آق قلا در بیان جزییات این خبر گفتخ است: قاتل دختر بچه ۵ ساله ساکن یکی از روستاهای این شهرستان در کمتر از ۲ ساعت دستگیر شد.سرهنگ مجید زائری در گفت و گو با ایسنا اظهار کرد: بعد از ظهر روز پنج شنبه ناپدید شدن دختر بچهای ۵ ساله به نام سلاله در روستای گری از توابع شهرستان آق قلا به پلیس اطلاع داده شد.وی افزود: بلافاصله جستجوی مامورین انتظامی برای یافتن دختر بچه آغاز شد و در کمتر از دو ساعت فردی ۴۰ ساله در مراتع اطراف روستا شناسایی و دستگیر شد.زائری با اشاره به پیدا شدن جسد کودک در مراتع این شهرستان، تصریح کرد: فرد دستگیر شده در اعترافات اولیه به بزه انتسابی معترف و برای سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شد.فرمانده انتظامی شهرستان آق قلا اظهار کرد: علت اولیه قتل خفگی تشخیص داده شده است. جزئیات بیشتر درخصوص نحوه قتل پس از بررسی پزشک قانونی اعلام خواهد شد.رامین نور قلی پور نماینده مردم غرب گلستان در مجلس شورای اسلامی در کانال تلگرامی خود در خصوص قتل این دختربچه نوشت: خبرها حاکی از آن است که فردی معتاد این دختر کوچک را ربوده و با بستن دست، پا و دهانش در خرابهای رها کرده است. پس از مشکوک شدن و بازجویی و پیدا کردن محل آن دختر بچه معصوم، متأسفانه پلیس و خانواده وی با پیکر بی جان او روبه رو شدند.
قاتل سلاله سابقه شرارت داشت
پدر بزرگ سلاله هم با اشاره به جزئیات پیدا شدن جسد نوهاش، گفت: قاتل سلاله سابقه شرارت داشت و مردم روستا از دستش عاصی بودند.عبدالناصر گری در گفت و گو با ایسنا- اظهار کرد: ساعت ۱۱ و نیم صبح روز پنج شنبه متوجه شدیم که سلاله گم شده و خبری از آن نیست.وی افزود: بلافاصله با در جریان گذاشتن پلیس و جستجو کردن، فردی که به او مشکوک بودیم را پس از چهار ساعت پیدا کردیم.پدربزرگ سلاله با اشاره به اینکه قاتل سابقه شرارت نیز داشته است، تصریح کرد: تمام افراد منطقه از دست این فرد عاصی بودند. ما سریع به فکر افتادیم که حتما کار آن باشد و این باعث شد تا به او شک کنیم.گری ادامه داد: قاتل پس از ربودن سلاله، او را به یکی از انبارهای منطقه منتقل کرد و دست و پایش را بست و سلاله به دلیل خفگی جانش را از دست داد.
چرا کودک کُشی؟
دکتر افسر افشارنادری، جامعه شناس و استاد دانشگاه در خصوص کودک کشی در جامعه ایران در گفت وگو با خبرنگار شفقنا زندگی معتقد است: یکی از مشکلات فرهنگی در جامعه ما این است که شخصیت افراد، شخصیت ضعیف کش است. بسیای از ما افرادی هستیم که در برخورد با افراد قلدر، مظلوم هستیم اما در برابر افراد ضعیفتر، رفتارمان قلدرمآبانه و همراه با اذیت و آزار است. این ضعیف کشی ویژگی فرهنگی بخشی از جامعه ماست. همانطور که اگر در خانواده، زن، ضعیف باشد مرد تلاش می کند او را آزار دهد اما اگر زن قوی باشد مرد به راحتی تابع و مطیع می شود. این فرهنگ، امروز با فشارهای ساختاری زیادی همراه شده که مردم را دچار مشکلات و رنج و عذاب زیادی کرده است. بسیاری از افراد هم در این میان زور خود را به شخصیت های ضعیف مانند زنان و یا کودکان نشان می دهند. در بررسی آسیب های اجتماعی مانند افزایش خشونت که بیشتر هم متوجه کودکان است باید به موضوعات دیگری نیز توجه داشت. یکی دیگر از مشکلات در جامعه ما این است که خشونت امری فراگیر است و به نوعی حالت قانونی دارد. نصب تابلوهایی در اماکن مختلف مبنی بر پنچر کردن چرخ در صورت پارک در یک محل خاص و یا قرار دادن موانعی برای پارک کردن در خیابان ها و مکان هایی که پارک خودرو آزاد است، نمونه هایی از این اعمال خشونت و بی قانونی است که با بی توجهی و عدم برخورد قانونی تبدیل به یک قانون فراگیر شده است. چرا قانون چنین اختیاری به افراد می دهد که چنین خشونتی را نسبت به سایر شهروندان اعمال کنند. این روش های خشونت آمیز امری عادی در جامعه ما شده است. این خشونت ها در بسیاری دیگر از موارد و امر و نهی ها نیز دیده می شود. در جامعه ما رگه هایی از خشونت، به قانون نانوشته تبدیل شده و هم از طرف افراد و هم از طرف دولت و سایر ارگان ها اعمال می شود. در این جامعه افراد همواره تحت تعلیم خشونت قرار دارند و از بین رفتن حقوق شهروندی امری عادی است. وقتی این موضوع را در کنار فشارهای روانی مختلفی که به شهروندان وارد می شود قرار دهیم متوجه می شویم که چرا خشونت در جامعه افزایش یافته است.
نظریه محرومیت در افزایش خشونت
وی می افزاید: یکی از نظریه هایی که در مورد افزایش خشونت وجود دارد نظریه محرومیت است. یعنی وقتی افراد از چیزی محروم می شوند سعی می کنند تلافی آن را جای دیگری درآورند. مانند اینکه کودکی در درسی نمره کم می گیرد و کتاب آن درس را پاره می کند. آن کتاب تقصیری ندارد اما فرد به دنبال مقصر می گردد. این نظریه محرومیت در جامعه ما کاملا رواج دارد. افراد از چیزهایی محروم هستند و دست به کارهای دیگری می زنند تا این محرومیت را در جاهای دیگری تلافی کنند و به این صورت تسکین یابند. آنکه چاقو را به سر و صورت و چشم یک کودک یازده ساله می زند قطعا در شرایط عادی روانی قرار ندارد. البته این به معنی توجیه این حرکات نیست اما در ریشه یابی این موضوعات باید به این عوامل ریشه ای توجه کرد. باید به روحیه و روان مردم در جامعه اهمیت بیشتری داده شود. تجریبات و وضعیت فعل ما نشان می دهد کارهایی مانند منع کردن و اعدام کردن این افراد هم هیچ تاثیری در کاهش جرایم نداشته است. مقابله به مثل کردن با مجرم تاکنون پاسخ قابل توجهی نداشته است. باید این موضوع را ریشه یابی کرد که چرا به رغم اینکه یک انسان به صورت طبیعی ذات خوبی دارد و از آزار و اذیت دیگران رویگردان است اما در جامعه ما این آزارها اتفاق می افتد و به بدترین وجه به بی پناهترین قشر جامعه که کودکان هستند چنین خشونت هایی روا داشته می شود و آنها آسیب می بینند. در واقع این موضوع نشان دهنده وضعیت به شدت نابهنجار روانی افراد در جامعه ماست.
وقتی شادی از مردم دریغ شود افزایش جرم و جنایت امری طبیعی می شود
افشارنادری در پیامدهای قتل فجیع کودکان می گوید: بیشتر از هر چیز باید اذعالن کرد که این مسائل امنیت جامعه را زیر سوال می برد و رفته رفته این احساس در افراد ایجاد می شود که ممکن است همین فردی که الان از کنار من رد می شود با یک چاقو در جیب به راحتی به من آسیب زند. ما دیگر اطمینان نمی کنیم حتی یک دقیقه کودک خود را به پارک ببریم زیرا هر لحظه منتظریم یکی از این افراد پیدا شود و امنیت بچه را به خطر بیندازد. بنابراین اگر به فکر نباشیم جامعه خیلی زود در معرض نارضایتی بسیار بیشتر از وضعیت فعلی و و انفجار قرار می گیرد. لازم است به روان جامعه بیشتر اهمیت دهیم و شادی را به جامعه برگردانیم. نه اینکه به دلایل مبهم و بی مورد شادی را از مردم دریغ کنیم. از لغو کنسرت ها گرفته تا برخورد با یک شوخی و خنده در خیابان همه کارهایی است که شادی را از مردم می گیرد. حالا که نمی توانیم مسائل مادی، اقتصادی و سیاسی را در جامعه به درستی و در سریع ترین زمان حل کنیم لااقل باید اجازه دهیم خود مردم برای خودشان زمینه شاد بودن را فراهم کنند. مسلم است وقتی شادی از مردم دریغ شود رفتارهای خشونت آمیز و افزایش جرم و جنایت امری طبیعی در جامعه خواهد بود.
بیکاری مادر همه فسادهاست
این استاد دانشگاه معتقد است: بیکاری مادر همه فسادهاست. هم اکنون آمار بیکاری در جامعه ما بسیار بالاست و همین معضل جوانان را در معرض سوء استفاده از مواد قرار می دهد. کسی که کار و زندگی دارد نسبت به آن احساس مسوولیت می کند و فرصت پرداختن به رفتارهای پرخطر ندارد. مشکلات زندگی و بیکاری، قاچاق مواد مخدر را نیز افزایش می دهد. در مرزهای کشور ما این مواد به وفور وجود دارند. درآمد مردم در شهرهای مرزی در حد صفر است و وضعیت اجتماعی و اقتصادی سختی بر این شهرها حاکم است. بنابراین کشیده شدن آنها به قاچاق مواد مخدر که کاری پرآمد نیز هست چندان دور از ذهن نیست. برخورد با این مشکلات نیاز به کارهای زیربنایی دارد و با برخوردهای فیزیکی با قاچاقچیان و دستگیری و تعقیب و اعدام آنها کار چندانی از پیش نمی رود. همانطور که تاکنون نیز این مقابله ها نتوانسته از آمار تقاضا برای مواد مخدر بکاهد. افشارنادری در مورد وضعیت جرم خیزی حاشیه شهرها می گوید: مردم در این زمینه بی تقصیرند زیرا سازماندهی شهری ارتباطی به شهروندان ندارد و از عهده آنها خارج است. این امور در حیطه وظایف مدیریت شهری و اجتماعی است و بسیاری از شهروندان حتی اطلاعی ندارد که زندگی در آن مناطق به چه صورت است. آیا مدیران اجتماعی گاهی از زندگی حاشیه نشینان فیلمی تهیه کردند و مشکلات آنها را با مردم جامعه در میان گذاشته اند و یا برای رفع این معضلات اجتماعی از دانشگاه ها و اساتید و نخبگان کشور کمک خواسته اند. تحقیقات زیادی در زمینه این مناطق صورت گرفته و برنامه هایی نیز ارائه شده اما همواره سدی به نام کمبود بودجه مانع از اجرایی شدن این برنامه ها شده است. با این وضعیت از دست مردم عادی چه کاری ساخته است؟ زمانی که به رغم هشدارهای کارشناسان امکانات روستاها را کاهش یافت و همه توسعه معطوف به شهرها شد باید به فکر افزایش حاشیه نشینی می افتادیم. اگر امکانات در روستا نباشد روستاییان به شهرها هجوم می آورند و حاشیه نشینی افزایش می یابد. باید این موضوعات مورد توجه قرار گیرد و با پیاده کردن نظریات اصلاحی نخبگان و فراخوان دادن به دانشگاهها برای رفع بحران هایی از این دست کارهای زیربنایی انجام شود. اما این کارها و تحقیقات مورد توجه دست اندرکاران اجرایی قرار نمی گیرد و حتی امسال اعلام شده بودجه های تحقیقاتی نیز در اختیار دانشگاهها نمی گذارند. وقتی هیچ سرمایه گذاری نمی کنیم چگونه می توانیم انتظار برداشت داشته باشیم.
انتهای پیام