شفقنا زندگی- یک چهارم جمعیت ایران را جوانان تشکیل می دهند.آماری بالغ بر ۱۹ میلیون و ۵۰۰ هزار جوان که ۵۰.۵ درصد آنها هم مذکر هستند. ۷۲ درصد جمعیت جوانان کشور ساکن شهرها و ۲۸ درصد در روستاها زندگی میکنند. جوانانی که این روزها بیم ها و امیدها و دغدغه های زیادی دارند. از اشتغال، و تحصیلات و ازدواج گرفته تا شادی و ورزش و تفریح. اما برخی مواقع این خواست ها و مطالبات به حق آنان به آرزوهایی دست نیافتنی بدل می شود چرا که برای رسیدن به هر کدام از آنها باید از سدها و موانع زیادی بگذرند و مشکلات ریز و درشتی را حل کنند تا به آنچه که می خواهند تا اندازه ای دست پیدا کنند. شاید پر بیراه نباشد که چرا آمار اعتیاد و افسردگی و بیماری های روانی در میان جوانان ایرانی هر روز بیش تر از قبل می شود. چرا که جوانانی که هیجان و انرژی مهم ترین محرک پویایی و تلاش آنان برای ساختن و آباد کردن است اما از آنجا که سنگ های زیادی را باید بردارند تا به آرزوهای خود برسند چون قادر نیستند یا زورشان نمی رسد یا هزاران دلیل دیگر برخی نا امید و سرگشته می شوند و ممکن است جرقه کوچکی باعث شود به راهی بروند که نباید و مسیری را برگزینند که زندگی و آینده شان را تباه کند.
به گزارش شفقنا، یکی از مهم ترین دغدغه جوانان امروز جامعه ما ازدواج است اما این در حالی است که آمارها حاکی از افزایش سن ازدواج است.
۱۱ میلیون جوان ازدواج نکرده
در همین رابطه رئیس اداره سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت با اشاره به افزایش سن ازدواج در جوانان بیان کرد: در حال حاضر فاصله بین ازدواج و اولین فرزند در خانوادهها به سمت پنج سال سوق پیدا کرده است. ما در حال حاضر ۱۱ میلیون جوان ازدواج نکرده در کشور داریم. یعنی ۳۰ درصد افراد ۲۰ تا ۳۵ ساله ازدواج نکردهاند. این گروه در کنار فراهم شدن مسکن و شغل، نیازمند آموزشهایی برای یادگیری تابآوری در برابر مشکلات اجتماعی هستند. به گزارش ایسنا، برکاتی در ادامه اعلام کرد: طبق بررسیهایی که تا کنون انجام شده شاخص فرزندآوری در پنج سال قبل از سال ۹۵، ۲.۱ بوده است. این رقم سه سال قبل از سال ۹۵، ۲.۸ و در سال ۹۵ با احتمال بالا با بیش از ۲.۱ گزارش شده است. این ارقام نشان میدهند که در زمینه فرزندآوری به سطح جایگزینی رسیدهایم اما خطر هنوز رفع نشده است. وی همچنین اضافه کرد: در سال ۱۳۸۹، ۸۹۱ هزار ازدواج ثبت شد اما از این سال تا کنون سالیانه ۶.۵ درصد از میزان ازدواج در کشور کاسته شده است. یعنی ما در سال ۹۵ به ۶۶۱ هزار ازدواج رسیدیم. این آمار نشان میدهند در یک بازه پنج ساله آمار ازدواج در کشور ۲۵ درصد کاهش داشته است. علاوه بر آن شاهد افزایش آمار طلاق در کشور هستیم. برای مثال در شهر تهران به ازای هر چهار ازدواج یک مورد طلاق و در مناطق شمالی آن به ازای هر دو ازدواج یک مورد طلاق ثبت شده است. اگر با همین برنامههای جاری پیش برویم حتما نرخ تولد فرزند در سالهای آینده کاهش پیدا میکند.
شیوع پدیده ازدواج هراسی
چرا برخی جوانان به سوی روابط نامتعارف می روند؟
دکتر محمد جعفرایمانی فر در گفت و گو با خبرنگار شفقنا زندگی، با اشاره به این نکته که نباید ازدواج را امری ساده و طلاق را سخت و دشوار تلقی کرد گفته است: بسیاری معتقد هستند که ازدواج کار ساده ای است اما تداوم زندگی و رضایتمندی از ازدواج، امر آسانی نیست اگر ازدواج امر ساده ای است باید طلاق و جدایی دشوار باشد در واقع طلاق کار ساده ای نیست به ویژه اگر فرزند یا فرزندانی نیز در بین باشد طلاق یک ضرورت غم انگیر و ناراحت کننده است. بنابراین دید پیشگیرانه به طلاق باید همیشه حاکم باشد باید تلاش شود به جای سخت گرفتن این پدیده، بطور کلی نیاز به طلاق در ذهن زوج ها شکل نگیرد. پس مشکل عمده از این دیدگاه شروع می شود که ازدواج ساده تر از طلاق است. وی در ادامه با بیان اینکه موضوع طلاق در کشور به خصوص در شهرهای بزرگ به امری عادی تبدیل شده است اظهار کرد: متاسفانه آمارها نشان می دهد در جامعه امروز ایران میزان طلاق از ازدواج هم پیشی گرفته است و قبح این پدیده در بین خانواده ها به خصوص شهرهای بزرگ از بین رفته است و باید به آن به عنوان یک پدیده بسیار خطرناک اجتماعی و فرهنگی یاد کرد. در واقع آمار طلاق در شهرهای کوچک به دلیل آنکه همه شناخت کافی از یکدیگر دارند و طلاق باعث رفتن آبروی یک زن یا مرد میشود، کمتر رخ میدهد.وی در ادامه با بیان اینکه نمی توان عامل اصلی طلاق ها را در ازدواج نادرست خلاصه کرد گفت: درست است که ریشه بسیاری از طلاقهایی که اتفاق میافتد در یک تصمیم اشتباه و نادرست نهفته است واگر به موقع از تشکیل یک زندگی برپایه اشتباه، هیجانات و احساسات جلوگیری شود به طلاق نیز منجر نخواهد شد اما نمی توان ریشه بسیاری از طلاق ها را در این یک عامل خلاصه کرد عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و روانشناسی در امر طلاق دخیل هستند و ما موارد فراوانی را مشاهده می کنیم که زوج ها نتوانستند زیر بار فشارهای سنگین اقتصادی و بیکاری کمر راست کنند در نتیجه طلاق را به عنوان اولین راه حل انتخاب کردند. این روانشناس اجتماعی از شیوع پدیده ای به نام ازدواج هراسی در جامعه خبر داد و افزود: ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات زندگی هر جوانی است و داشتن ترس و اضطراب از این انتخاب سرنوشتساز کاملا طبیعی است اما ازدواج هراسی پدیده ای است که بر اساس آن بسیاری از جوانان از آن هراس دارند و به راحتی تن به ازدواج و قبول مسوولیت نمی دهند.دکتر ایمانی فر با بیان اینکه کاهش اعتماد اجتماعی آسیب جدی در تصمیم به ازدواج جوانان و همچنین زندگی ها ی مشترک آنها وارد کرده است گفت: اعتماد مولفهای مهم و مبنایی اساسی برای تشکیل خانواده است امروزه بسیاری از دختران و پسران به واسطه فروریختن دیوارهای اعتماد در جامعه به سختی میتوانند به جنس مخالف خود به عنوان شریک زندگی اعتماد کنند. برخی جوانان با تن دادن به روابط نامتعارف و تجربه خیانتهای متعدد و عدهای دیگر با مشاهده روابط نامشروع، طلاق و ابتلای دیگران به انواع آسیبهای اجتماعی ترس از این دارند که مبادا با حضور در رابطه متعهدانهای چون ازدواج، فریبخورده محسوب شوند.به گفته وی، روند افزایشی آمار طلاق ها، ترس از قبول مسوولیت یا بی مسوولیتی، ترسهای درونی شده از ناکامی، ترس از خیانت، طلاق، بیکاری، رواج زندگی های خارج از چارچوب، حساسیت بیش از حد در انتخاب همسر، مشکلات اقتصادی، سست شدن بنیان های اعتقادات فردی و اخلاقی از مهم ترین دلایل بالا رفتن سن ازدواج و یا پدیده ازدواج هراسی در جامعه است.
نرخ ۲۵ درصدی بیکاری
با توجه به درگاه ملی آمار ایران، نرخ بیکاری جوانان ١۵ تا ٢٩ ساله حاکی از آن است که ٢۵,٣ درصد از فعالان این گروه سنی در سال ١٣٩۶ بیکار بودهاند. بررسی تغییرات سالانهی نرخ بیکاری جوانان ١۵ تا ٢٩ ساله نشان میدهد، این نرخ نسبت به سال قبل ٠.۶درصد کاهش یافته است. در سال ١٣٩۶، ۴٠,٣ درصد جمعیت ١٠ ساله و بیشتر از نظر اقتصادی فعال بودهاند؛ یعنی در گروه شاغلان یا بیکاران قرار گرفتهاند.
حمید حاج اسماعیلی کارشناس کار و تحلیلگر اقتصادی نیز با توجه به نرخ ۲۵ درصدی بیکاری در میان جوان به پول نیوز گفت: جمعیت جوانی که امروز جمعیت غالب کشور را تشکیل می دهند، دارای دانش، مهارت و جویای کارند؛ نباید نسبت به این سرمایه و ثروت عظیم بی تفاوت بود. این نماینده اسبق شورای عالی کار ادامه داد: در حال حاضر بیش از ۲۵ درصد جوانان بین ۲۵ تا ۲۹ سال بیکارند و در کشور بیش از ۵.۵ میلیون نفر بیکار وجود دارد و اینها فاجعه عظیمی است که حتی اگر ریشه در گذشته داشته و باید همین امروز و هرچه سریعتر نسبت به رفع آن اقدام شود.او یکی از اقدامات موثر برای ساماندهی اشتغال جوانان را نجات بنگاههای تولیدی و اقتصادی کشور دانسته و افزود: اولین گام مهم و مورد نیاز ترمیم بنگاه های در حال خاموشی و کمک به راه اندازی دوباره بنگاه های تعطیل است چرا که هر کدام ازین بنگاه ها می تواند ده ها و صدها شغل تازه ایجاد کنند.او دولت را مسئول رسیدگی به اشتغال جوانان برشمرد و تاکید کرد: اکنون که بیشترین جمعیت کشوررا طبقه جوانان تشکیل می دهند، بهترین زمان برای آن است که از این نیروی انسانی عظیم استفاده کرده و برای آینده کشور کاری کنیم؛ فردا ممکن است دیر باشد.حاج اسماعیلی با اشاره به اینکه دولت باید با در نظر گرفتن ابزار های موجود برای ایجاد اشتغال در کشور برنامه ریزی کند، بیان کرد: دولت باید گام اول را از همین شهرک های صنعتی شروع کند. در شرایطی که شهرک های صنعتی زیرمجموعه وزارت صنعت و معدن هستند و نمی توانند فعالیت کنند چگونه بنگاه های دیگر می توانند کار کنند؟
فارغ التحصیلان به دنبال مدرک گرایی اند نه مهارت آموزی
در همین رابطه، کوروش پرند معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در گفت و گو با خبرنگار شفقنا، با تاکید بر ضرورت تغییر شیوه های مهارت آموزی در کشور می گوید: متاسفانه، فارغ التحصیلان دانشگاه ها امروز در حوزه کار دچار مشکل شده اند و همه به دنبال مدرک گرایی اند نه مهارت آموزی. مطمئن باشید اگر روند به همین شکل پیش برود در سال ۱۴۰۰ مردی را پیدا نمی کنید که زیر دیپلم یا دیپلم باشد. این در حالی است که در مقاطع لیسانس، فوق لیسانس و دکترا با پدیده ای مواجه هستیم که ۵ هزار نفر می خواهند روی یک صندلی بنشینند. وی ادامه می دهد: طبیعی است در این شرایط برای یک سری از مشاغل تقاضای زیادی باشد و برای یک سری دیگر اصلاً تقاضایی نداشته باشیم. این یعنی محصلان یک سری رشته ها احتمالاً با معضل بیکاری رو به رو می شوند و از سوی دیگر در برخی دیگر اگر نیروی کار افغان را از کشور خارج کنیم هیچ جایگزینی برای آن ها نداریم. این مقام مسئول در پاسخ به این سوال که آیا می توان رشد آسیب هایی همچون اعتیاد در میان جمعیت جوان را به وضعیت بیکاری نسبت داد، تصریح می کند: بیکاری عواقب فراوانی دارد که از جمله آن افزایش طلاق و خشونت است اما در مورد اعتیاد، هر چند بیکاری به عنوان یکی از نتایج و پیامدهای اعتیاد محسوب می شود ولی در حدود ۶۰ درصد از افراد معتاد را شاغلین تشکیل می دهند. بر این اساس، مسئله اعتیاد را باید از زاویه ای ورای بیکاری بررسی کنیم.
شایعترین علت مرگ
وی ادامه داد: شایعترین علت مرگ جوانان مانند سایر گروههای سنی، سوانح و حوادث است که بخش بیشتر آن مربوط به حوادث ترافیکی است. در طرح تحول نظام سلامت ارائه خدمت به جوانان که بیشتر در دانشگاهها، سربازخانهها و حوزههای علمیه بود در شبکههای بهداشت و درمان ادغام شد. به همین منظور از آذر سال ۱۳۹۳ بسته خدمت جوانان در شبکه بهداشت روستایی به صورت فعال و در شبکه بهداشت شهری به صورت غیرفعال اجرا میشود. رئیس اداره سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت با اشاره به تدوین سند نظام سلامت جوانان اعلام کرد: این سند تا پایان سال اجرا شده و برنامههای مشخصی برای مدیریت رفتارهای مخاطره آمیز در نظر دارد. طبق بررسی که روی علت مرگ جوانان انجام شده پنج عامل اصلی آن شناسایی شده و در حال برنامه ریزی برای کاهش آن هستیم. بیماریهای غیرواگیر، سوانح و حوادث، خودکشی و اعتیاد جزء این موارد هستند. برکاتی در ادامه با تاکید بر اینکه پیشگیری از مرگ جوانان یکی از تاثیرگذارترین عوامل در زمینه افزایش امید به زندگی در کشور است، تصریح کرد: در حال حاضر امید به زندگی در مردان ۷۴ و زنان ۷۶ سال است.
میزهای مدیریتی را به جوانان واگذار کنیم
اما همه دغدغه جوانان ازدواج نیست. برخی از مهم ترین دغدغه آنها اشتغال و دست یابی به مراحل بالاتری از عرصه های اجرایی است اما این در حالی است که به گفته تندگویان، معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان برای رسیدگی به امور جوانان باید دغدغه ایجاد شود و نگاه تمام دستگاهها ملی باشد، چرا که موضوع یک برش جمعیتی از ایران است و نگرانی و دغدغه زیادی در مورد آینده آنها وجود دارد. او معتقد است: سن مدیریت در کشور دچار کهولت سن شده و با سن بالایی در مدیریت روبرو هستیم، وقت آن است که میزهای مدیریتی را به جوانان واگذار کنیم. وی با بیان اینکه با ساماندهی وضعیت جوانان بسیاری از آسیبهای اجتماعی کاسته خواهد شد، گفت: مشکلاتی مانند ازدواج و اشتغال و مسکن جوانان اهمیت زیادی دارد و باید به طور جدی آسیبها و کمبودها را ساماندهی کرد.به گفته تندگویان، ایجاد شبکه تخصصی تشکلهای جوانان در کشور میتواند بخش زیادی از مشکلات و دغدغه ها را رفع کند، همچنین برگزاری همایش کارآفرینی برای این تشکلها باید در دستور کار قرار گیرد. دولت نیز معافیتها و امتیازات زیادی را برای تشکلها در نظر گرفته است. معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان بیان کرد: جوانان در بسیاری از عرصههای انقلابی حضور داشتهاند و اگر همین جوانان نبودند در طول هشت سال دفاع مقدس با شکست مواجه میشدیم. امروز اگر به این جوانان بهایی ندهیم آنها با نا امیدی و احساس بیهویتی مواجه میشوند.
افسردگی شایعترین اختلال روانی میان نسل جوان
نتایج یک تحقیق از سوی وزارت ورزش و جوانان نشان میدهد، افسردگی شایعترین اختلال روانی میان نسل جوان کشور است و سهم جوانان در این بیماری به ۱.۳ درصد میرسد. کارشناسان اختلاف طبقاتی و نبود سیستمهای حمایتی مناسب را از جمله علل گسترش این بیماری در بین نسل جوان میدانند. به عنوان مثال تفریحات سالمکه موجب شادابی و در نتیجه داشتن روانی سالم میشود، در شرایط فعلی تنها در دسترس عده قلیلی از جمعیت کشور است که با نام قشر مرفه یا طبقه بالا معرفی میشوند.این درحالی است که جوانان طبقات پایین توانایی دسترسی به تفریحات سالم را ندارند، بنابراین مجبور هستند خانه نشینی، خیابان گردی را انتخاب کنند که اینها به نوبه خود بذر ناامیدی به زندگی را در آنها میرویاند و در نتیجه مبتلا به افسردگی میشوند. البته این خوشبینانهترین حالت ممکن است که جوان در مرحله ناامیدی باقی بماند، در حالی که همیشه این اتفاق نمیافتد و جوان ناامید از زندگی، به سمت اعتیاد، خودکشی و دیگر آسیبهای اجتماعی سوق پیدا میکند.بیکاری نیز از دیگر عوامل اجتماعی در روند رو به افزایش شیوع افسردگی در میان جوانان است. جوانان با امید به آیندهای بهتر و به امید دستیابی به شغلی مناسب برای تشکیل زندگی آینده راهی دانشگاه میشوند، اما پس از چندی با مشاهده واقعیت از نردبان امیدها و آرمانهای خود سقوط کرده و به ورطه ناامیدی کشیده میشوند، چراکه میبینند تحصیل هیچ گونه ارتباطی با موقعیت شغلی آینده آنها ندارد. آنها چند سال از جوانی خود را بیهوده صرف تحصیل کردهاند، در حالی که اکثریت تحصیل کردگان دانشگاهی حتی در مقاطع تحصیلات تکمیلی با معضل بیکاری مواجه هستند و اگر هم در جایی مشغول به کار میشوند؛ از هیچگونه امنیت شغلی برخوردار نیستند.جوانان تحصیل کرده بیکار و فارغ از تفریحات سالم وقتی تبعیضها در استخدام و کاریابی را میبینند ناامیدی دوچندان بیشتری گریبانگیر آنها میشود و علاوه بر این وقتی قصد ازدواج را دارند، اما از ابتداییترین شرایط ازدواج یعنی اشتغال نیز برخوردار نیستند؛ به کلی از زندگی کنار میکشند و هیچ آیندهای برای خود تصور نمیکنند.حسین ابراهیمی مقدم روانشناس و استاد دانشگاه در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان؛ گفت: افسردگیسرماخوردگی روانی است و همان طور که سرماخوردگی متداول است و اگر درمان نشود، مشکلاتی ایجاد میکند، افسردگی هم در صورت عدم درمان مشکلاتی را به همراه میآورد.وی افزود: بررسیها نشان میدهد افسردگی در میان دانشجویان هم بالاست و علت آن ناکامی در دیر وارد شدن به بازار کار و بالا رفتن توقعات است.
جوانان افسرده نیستند، امید به زندگی را از دست داده اند
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران نیز گفت: در ایران هرکسی امیدش به زندگی را از دست داده باشد، افسرده تلقی میشود، در حالی که واقعا این طور نیست و این بی حوصلگی است نه بیماری افسرگی.وی افزود: افسردگی، علت اجتماعی دارد؛ آن هم در کشوری که مشکلات اقتصادی زیاد است، اما مسئولان خود را راحت میکنند و میگویند مردم بیمار هستند. عصبی بودن علل اجتماعی دارد و شرایط موجود است که بی تفاوتی و بی حوصلگی ایجاد میکند.این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه جوان اگر کار درست داشته باشد، به یکنواختی و بی حوصلگی دچار نمیشود؛ اظهار کرد: جوانان تحصیل کرده بیکارند و شخصیت اجتماعی ندارند، لذا یا تحصیل خود را عقب میاندازند و یا خسته میشوند. در حال حاضر ۸۰ درصد تحصیل کردهها بیکار هستند.رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی با بیان اینکه اگر در جامعه بیکاری وجود داشته باشد پرخاشگری، عصبانیت و غیره ایجاد میشود؛ عنوان کرد: جوان در کشور ما کار و درآمد ندارد، تبعیضها در استخدام را میبیند و هزینه سرگرمیها هم گران است، پدر و مادرش هم که برای تامین هزینههای زندگی دوشیفته کار میکنند؛ پس چطور انتظار داشته باشیم جوان بی حوصله نشود؟ اقلیما گفت: مسئله اجتماعی است که باعث میشود جوان گوشه نشین شود و سپس به وی برچسب بیماری میزنند، لذا اگر زمینهها و مسائل اجتماعی درست شود، دیگر شاهد افسردگی و بی حوصلگی نخواهیم بود.وی افزود: نبود امکانات تفریحی، حمایت اجتماعی و خانوادگی، کم بودن حقوق، تبعیض در محیطهای مختلف، نبود امنیت شغلی از جمله عوامل زمینه ساز بی حوصلگی و ناامیدی در جوانان هستند.رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی با تاکید بر اینکه جوانان افسرده نیستند، بلکه امید به زندگی را از دست داده اند؛ گفت: تفریحات گران است و جوان به این علت خانهنشین و بی حوصله میشود، اما پزشکان خیلی راحت میگویند افسرده است و داروهایی تجویز میکنند که وی را بیمار میکند. اقلیما اضافه کرد: جوانان امکانات ندارند و نمیتوانند بیرون بروند، لذا بی حوصله و خانه نشین میشوند، به هر آدمی هم بگویید یک هفته در خانه بنشیند دیوانه میشود.
در مسائل اعتقادی، زور جوابگو نیست
از نگاه آیت الله بیات زنجانی نیز مطالبات جوانان و رسیدگی به آنها بسیار مهم است. او معتقد است: بخشی از اعتراضات اخیر بخاطر نادیده گرفتن مطالبات جوانان بود. به گزارش ایلنا، آیت الله اسدالله بیات زنجانی، در دیدار محمدمهدی تندگویان معاون وزیر ورزش و جوانان و فرزند شهید محمدجواد تندگویان، با تأکید بر لزوم جوان گرایی و اعتماد به جوانان، اظهار داشته: جوانان برای همه ایران پشتوانهاند. وی با بیان این که جوانان دغدغه دارند، خاطرنشان کرد: در همه جوامع هم همین است منتهی ما با دغدغهها چگونه رفتار کردهایم؟ پاسخ مناسب دادهایم؟ اگر از من سؤال کنید پاسخ خواهم داد، «خیر!»؛ رفع دغدغه که نکردهایم هیچ، هر روز هم به دغدغههایشان افزودهایم. آیت الله بیات زنجانی در ادامه سخنانش، بحث ورود زنان به ورزشگاهها را مورد اشاره قرار داد و گفت: میگویند خانمها به ورزشگاهها نروند؛ بنده عرض میکنم که ورزشگاه هم بخشی از این جامعه است؛ نمیتوان گفت خانمها در فلان خیابان نروند، چون بسترهای فرهنگی مناسبی ندارد؛ طبیعیست که این وظیفه شما و بنده است که این بسترها را اصلاح کنیم و الا با اینجا نرو و آنجا نرو موضوعی حل نمیشود؛ و در دنیای امروز به جز اینکه خودمان را در معرض این سؤال قرار دهیم که نمیتوانیم مشکلات را حل کنیم، هیچ نتیجهای ندارد. این مرجع تقلید در بخش دیگری از سخنان خود در ارتباط با محدود کردن فضای مجازی و فیلترینگ هم گفت: در دنیایی که سرعت انتقال اخبار به سرعت یک چشم به هم زدن است و این همه حساسیت هم وجود دارد، جالب است که ما در بروز رفتارهای غیرقانونی، از هم سبقت میگیریم در حالی که این رفتار ما را همگان میبینند.وی تصریح کرد: ما یا متوجه نیستیم که جامعه در حال رصد رفتار ماست و یا خود را به نادانی زدهایم؛ در این زمان مردم که معترض میشوند و علیه ما شعار میدهند دنبال دلیل میگردیم؛ این مردم همان مردم فهیم دوران انقلاب هستند؛ فرزندان همان شهدای بزرگوار دوران جنگ هستند؛ الآن چرا معترضند؟ طبیعیست که دلیلش را باید در رفتار ما جست وجو کرد. آیت الله بیات زنجانی در ادامه با تأکید بر این که در مسائل اعتقادی، زور جوابگو نیست، گفت: ما از نماز بالاتر نداریم، ولی آیا میتوان به کسی گفت باید به زور نماز بخوانی؟ قطعا خیر؛ ذات انسانها این زور را نمیپذیرد و طبیعیست که نتیجه عکس خواهد داد.
جوانان ایرانی و تونل وحشتی به نام آینده
مصطفی داننده نیز در عصر ایران با طرح پرسشی با عنوان اینکه کاش مسؤولان کشور از خود میپرسیدند چرا سن ازدواج در ایران به بالاترین درجه خود رسیده است و جوانان چه دختر و چه پسر حاضر نیستند، رخت ازدواج به تن کنند؟ نوشت: این روزها از زمین و زمان خبر بد میرسد. همیشه خبرهای بد زودتر از تمام خبرهای خوب، جامعه را درگیر خود میکند. اتفاقات چند وقت اخیر را با خود مرور کنید.اوضاع خوب نیست. تقریبا تمام پنجرههایی که میتواند امید را به جامعه تزریق کند، بسته شده است و وقتی جوانان به فردا نگاه میکنند، افق روشنی را نمیبینند.مشکلات عدیده اقتصادی، بیکاری و مشکلات ارزی باعث شده است تا جوانان با خود فکر کنند چگونه میتوانند زندگی آینده خود را بسازند.در سالهای نه چندان دور، جوانان با کمک خانوادههای خود زندگی سادهای را آغاز میکردند اما امروز به دلیل تغییر سبک زندگی و بالا رفتن توقعات و مشکلات اقتصادی، جوانان نمیتوانند زندگی خود را بسازند و اگر هم توانستهاند از خان ازدواج عبور کنند با مشکلات بیشماری روبرو میشوند که یکی از آنها رفتن به زیر بار قرض است. رسیدن به ازدواج البته مقدماتی هم دارد. رفتن به سربازی، پیدا کردن کار، حقوق مناسب و … همه اینها باعث میشود که جوانان سعی کنند، به این زودیها زندگی زناشویی را تجربه نکنند.در جامعه ایران جوانها به چند دسته تقسیم میشوند. دسته اول کسانی هستند که به واسطه پدر، زندگی مرفهای دارند. آنها سوار بر ماشینهای چندصد میلیونی خود شهر را بالا و پایین میکنند. مشکلات این دسته اقتصادی نیست و بیشتر هویتی است. که در این نوشتار نمیخواهیم به آن بپردازیم.دسته دوم جوانان متوسطی هستند که توانستهاند به واسطه حضور در بازار کار، برای خود زندگی متوسط ایجاد کنند و با کار فراوان، روزگار را سپری کنند. این دسته معمولا همیشه کار میکنند تا قسطها خود را پرداخت کنند تا در دوران بازنشستگی با آرامش زندگی کنند.دسته سوم اما جوانانی هستند که نه شغل مناسبی دارند و نه امیدی به آینده. این دسته هم دچار بحران اقتصادی است هم بحران هویتی. آنها با ناامیدی به فردای خود نگاه میکنند و بعد از تلاش بسیاری برای به دست آوردن کار، به بن بست میخورند و مسیر زندگیشان عوض میشود . این دسته با بحرانهای جدی روبرو هستند. در میان این سختیهای اقتصادی، سختگیریهای اجتماعی از سوی حکومت باعث بحرانی تر شدن شرایط شده است. به طور مثال جوانان مشهدی هم با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند هم با محرومیتهایی مانند نرفتن به کنسرت، تفریحاتی اینچنین روبرو هستند.آنگونه که از شواهد پیداست، جوانان ایرانی با تردید به آینده نگاه میکنند و کسی هم قرار نیست فکری به حال سبک زندگی آنها کند. حفظ این شرایط یعنی پیش بسوی بحرانهای بزرگ. بحرانهایی که در راس آن متولدین دهه ۶۰ قرار دارند. نسلی که فدای تصمیمات غلط شده بود و شده است. هرچه زودتر باید فکری به حال جوانان این سرزمین کرد.
به گزارش شفقنا، با توجه به اینکه امروز به مناسبت تولد حضرت علی اکبر روز جوان نامیده شده اما جا دارد بیش از پیش دغدغه های جوانان از سوی مسولان امر مورد کنکاش و بررسی قرار گیرد. امروز بیشتر مطالبات جوانان در حوزه بیکاری ازدواج و تفریحات سالم خلاصه شده و آسیب در هر کدام از این حوزه ها باعث آسیب رسانی به دیگر حوزه ها نیز می شود و ممکن است آینده زندگی یک جوان ایرانی را دستخوش تغییرات اساسی و ناگوار گرداند.
انتهای پیام