شفقنا زندگی- برخی منتقدان حجاب، آن را تبعیض بین زن و مرد معرفی کرده و حجاب را نوعی محدودیت برای زنان می شمارند اما حجت الاسلام حمزه جهان محمدی می گوید که اسلام نگاه جنسیتی به انسان ندارد و قرآن کریم نیز هر گاه از کرامت، آفرینش، پاداش اعمال و یا حتی برتری انسان سخن گفته به زن یا مرد بودن اشاره نکرده و در واقع نگاه جنسیتی به بشر نداشته است و لذا آنچه که وجود دارد تفاوت پوشش در زنان و مردان به دلیل شرایط متفاوت آنها است و سخن از تبعیض های ناروای جنسیتی نیست.
این کارشناس مذهبی و استاد دانشگاه درباره حجاب با خبرنگار شفقنا گفتگویی انجام داده است که در ادامه می خوانید:
فلسفه حجاب چیست؟
به نظر می رسد مهمترین فلسفه حجاب و قوانین پوشش، پاسخ به یک نیاز اساسی و خواست فطری و ذاتی انسان باشد. توضیح اینکه انسان به طور طبیعی برهنگی را در شأن خود نمی بیند. به همین خاطر به لحاظ تاریخی، پوشش قدمتی به اندازه حیات انسان دارد. انسان ها در طول تاریخ سعی کرده اند با استفاده در امکاناتی که در اختیار داشته اند خود را بپوشانند. هرچند کیفیت پوشش در عصرهای مختلف و در میان اقوام مختلف متفاوت بوده ولی اصل پوشش همواره مورد اهتمام بشر بوده است. قرآن کریم در ضمن داستان آفرینش انسان می فرماید:
«فَأَکَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى (طه/۱۲۱)
آنگاه از آن [درخت ممنوع] خوردند و برهنگى آنان برایشان نمایان شد و شروع کردند به چسبانیدن برگهاى بهشت بر خود. و [این گونه] آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت.»
بر اساس آیه شریفه وقتی آدم و حوا متوجه برهنگی خود شدند بلافاصله برای پوشاندن خود اقدام کردند. اگر برهنگی موافق طبیعت بشر می بود ضرورتی برای این اقدام آن هم به این سرعت وجود نداشت. بنا براین اصل پوشش برای انسان نه یک تحمیل بیرونی بلکه پاسخ به یک نیاز درونی و ذاتی است و ادیان آسمانی هم بر این امر صحه گذاشته اند چون شارع و قانون گذار قوانین دینی همان آفرینده بشر است لذا قوانین شرعی مبتنی بر فطرت و نیاز انسان هستند.
درمورد نیاز ما به حجاب توضیح دهید؟
اصل پوشش و پرهیز از برهنگی ریشه در فطرت انسانی دارد و یکی از مصادیق کرامت انسان و برتری او نسبت به جانداران دیگر است. این نیاز به ابعاد مختلف زندگی انسان بر می گردد. به همین خاطر است که در بررسی آثار باقی مانده از گذشته گان، می بینیم انسان ها علی رغم اختلافاتی که در افکار و باورها و فرهنگ ها و سلایق داشته اند، خود را می پوشاندند و از برهنگی پرهیز می کرده اند. هرچند در شکل و نوع و مقدار پوشش تفاوتهایی دیده می شود.
تاثیر حجاب در عرصه های آرامش روانی فرد، حفظ کرامت زن و مرد، استحکام خانواده، استواری و کرامت جامعه چیست؟
زندگی انسان دارای سه حیطه فردی، خانوادگی و اجتماعی است. ما می توانیم مسئله حجاب و آثار آن را در این سه حیطه مورد بررسی قرار دهیم. در حطیه اول باید گفت، حجاب موجب آرامش روانی و حفظ کرامت انسانی می شود. در مقوله حجاب، مسئله این نیست که آیا زن و مرد در فعالیت های خود آزاد است یا خیر. بلکه مسئله این است که آیا التذاذ، لذت جویی و بهره گیری جنسی و شهوانی در روابط انسانی باید چارچوب داشته و در قالب قوانین و مقررات باشد یا خیر. آیا انسان ها در لذت جویی بصری و لمسی دارای حریم هستند یا هرکسی در هر شرایطی آزاد است از هرکسی بهره برداری لذت جویانه داشته باشد. آیا انسان ها در روابطشان با دیگران حق دارند میان روابط بر اساس انسانیت و روابط بر اساس جنسیت مرز قائل شوند یا خیر. آیا انسان ها حق دارند روابط لذت جویانه خودشان را از روابط اجتماعی تفکیک کرده، روابط مبتنی بر التذاذ را برای محیط خاصی نگه دارند یا لزوما روابط اجتماعی باید آمیخته با روابط لذت جویانه بی حساب و کتاب باشد. پوشش یکی از مرزهای تنظیم روابط است و موجب می شود افراد جامعه آسوده خاطر باشند و کسی وارد حریم شخصی و حریم روابط خصوصی آنها نشود.
اما در حیطه دوم یعنی زندگی خانوادگی، طبیعی است مرد یا زنی که به لحاظ بصری و لمسی از فرد دیگری بهره نگیرد، علاقه و محبت بیشتری به همسرش خواهد داشت و همین علاقه و کشش باعث خواهد شد او از روابط زناشویی، رضایتمندی بیشتری داشته و به روابط خانوادگی پایبند تر باشد و اگر انسان ها در بهره جویی و التذاذ در خارج از محیط خانواده مقید به چهارچوب نباشند، روابط زناشویی آنها به سردی می گراید. زن و مرد باید آسوده خاطر باشد که همسرش در بیرون از محیط خانه در معرض زمینه های کامجویی آزادنه قرار ندارد، درغیر این صورت روابط عاطفی همسران با یکدیگر کمرنگ شده و پایه های نظام خانواده متزلزل می شوند.
به لحاظ اجتماعی هم باید گفت روابط خانم ها و آقایان در جامعه گاهی انسانی است و جنسیت در نوع و سطح روابط آنها مدخلیت ندارد و گاهی روابط با توجه به جنسیت طرف مقابل شکل می گیرد. حجاب یکی از عواملی است که به انسان ها کمک می کند مرز این دو رابطه را تعیین کنند. اگر این مرز به درستی تعیین شود رابطه جنسیتی در محیطی خاص قرار گرفته و در سطح جامعه افراد با یکدیگر روابط انسانی برقرار کرده، استعدادها، خلاقیت ها و توانایی های انسانی زمینه بیشتری برای بروز و ظهور پیدا می کنند.
حجاب چه نقشی در معرفی هویت اسلامی دارد؟
یکی از جلوه ها و آثار حجاب نقش هویت سازی آن است. هرچند اندیشه ها و باورهای انسان در باطن اوست ولی معمولا انسان ها آنگونه زندگی و رفتار می کنند که می اندیشند. به تعبیر دیگر باورهای انسان معمولا در ظاهر و رفتار او بروز و ظهور پیدا می کنند. مسئله پوشش هم از این قاعده مستثنی نیست. زن محجبه با حجابش هویت خود را به عنوان یک زن مسلمان و پایبند به ارزش های دینی نشان می هد. به نظر می رسد یکی از مهمترین دلایل حساسیت و مخالفت با حجاب در برخی کشورها به همین کارکرد حجاب بر می گردد. این سوال قابل طرح است که چرا وقتی یک غیر مسلمان دین و باروهای دینی خود را در رفتارش بروز می دهد مورد مخالفت قرار نمی گیرد، ولی وقتی یک زن مسلمان می خواهد با نوع پوشش خود پایبندی به ارزش های دینی و هویت اسلامی اش را نشان دهد مورد محدودیت و گاه مورد اذیت و آزار قرار می گیرد؟
برخی استدلال می کنند که عفت فقط حجاب ظاهر نیست و می توان قلب را عفیف و پاک نگاه داشت و ضرورتی به پوشش ظاهر نیست. برخی از منتقدان حجاب نیز عملکرد منفی بر افراد محجبه را ملاک قرار داده می گویند حجاب دلیلی بر داشتن قلب سلیم نمی شود. نقد شما بر این دیدگاه چیست؟ آیا عفت باطنی و ظاهری لازم و ملزوم یکدیگرند؟
اینکه بگوییم عفت و پاکدامنی یک ارزش و فضیلت اخلاقی است که ابعاد مختلف از جمله عفت در اندیشه، افکار، گفتار، رفتار و دیگر ابعاد را در بر می گیرد، سخن درستی است اما نباید این حقیقت را از نظر دور داشت که پوشش مناسب یکی از مصادیق مهم عفت و یکی از عوامل پاک نگاه داشتن دامن از گناه است؛ پس نمی توان گفت چون عفت منحصر در حجاب نیست پس پوشش ضرورتی ندارد. اما اینکه بگوییم چون برخی افراد باحجاب در ابعاد دیگر زندگی خود دچار نقص و کاستی هایی هستند، پس با حجاب بودن ارزش تلقی نمی شود، این هم جمله و باور درستی نیست. مثل این است که بگوییم چون برخی از پزشکان دخانیات استعمال می کنند یا چون بعضی از سیگاری ها دچار بیماری ریوی نشده اند، پس دخانیات برای سلامتی ضرر ندارد. نادرستی این حرف بدیهی و روشن است. بنا براین قاعده کلی این است که حجاب و پوشش یک ارزش بوده و رابطه منطقی وثیقی میان عفت باطنی و ظاهری وجود دارد حتی با فرض اینکه موارد معدودی استثنا وجود داشته باشد.
برخی منتقدان حجاب، آن را تبعیض بین زن و مرد معرفی کرده و حجاب را نوعی محدودیت برای زنان می شمارند. آیا در شرایط امروز جامعه حجاب و عفاف مختص زنان بوده و متوجه مردان نیست؟
اصولا نگاه اسلام به انسان بر اساس جنسیت او نیست. وقتی صحبت از کرامت انسان است، قرآن می فرماید «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَم(اسرا/۷۰) ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم». وقتی سخن از آفرینش انسان است می فرماید «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ (تین/۴) ما انسان را در بهترین صورت آفریدیم» در هیچ یک از این موارد سخن از جنسیت نیست. وقتی برخی از نقاط ضعف انسان مطرح می شود باز جنسیت مبنا نیست. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ (عصر/۲)» و «خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعیفاً (نساء/۲۸). وقتی صبحت از پاداش اعمال به میان می آید بازهم جنسیت مطرح نیست. « مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (نحل/۹۷)». در جایی هم که سخن برتری انسانی بر انسان دیگر است جنسیت ملاک برتری دانسته نمی شود.« إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ (حجرات/۱۳)». پس اصولا اسلام به انسان نگاه جنسیتی ندارد.
این دو موجود یعنی زن و مرد با وجود مشترکات فراوان، به جهت جسمی، روحی، توانایی ها، استعدادها و ظرفیت ها تفاوتهایی با هم دارند.عدالت اقتضا می کند در مقام قانونگذاری تفاوت ها در نظر گرفته شوند. بنا براین اسلام ضمن نگاه فراجنسیتی به انسان در تقنین و تشریع، تفاوت ها را در نظر می گیرد.
با توجه به این نکته، قانون حجاب و پوشش مختص زنان نیست. بلکه هم مردان و هم زنان باید ضوابط پوشش را مورد توجه قرار دهند. البته کیفیت پوشش در زنان و مردان به اقتضای شرایط هر یک متفاوت است. پس آنچه وجود دارد تفاوت پوشش در زنان و مردان است. نه تبعیض ناروا به آن معنا که دین جنسیتی را محدود کرده و جنسیت دیگر را در پوشش آزاد گذاشته باشد.
این بیان که – حجاب محدودیت نیست بلکه مصونیت است- را تبیین فرمایید؟
معنای اینکه می گوییم چیزی محدودیت است، این است که مانع فعالیت انسان در مسیر رشد و تعالی است. انسان برای اینکه تکامل پیدا کرده به جایگاه شایسته خود دست پیدا کند، باید فعالیت هایی داشته باشد. حال اگر چیزی مانع این فعالیت شود می گوییم محدودیت است، اما مصونیت به معنی ایمنی بخشی است و انسان را از آسیب هایی که متوجه جسم و روح اوست محافظت می کند. حال آیا زنانی که با عفت و حجب و حیا زندگی کرده اند، رشد نکرده اند؟ آیا زنان محجبه به خاطر حجابشان فعالیت اجتماعی نداشته و در تحولات اجتماعی عصر خود اثر گذار نبوده اند ؟ تاریخ غیر از این را نشان می دهد. آیا حضرت زهرا(س) که پایبند به ارزش های اخلاقی و دینی از جمله حجاب بود، رشد نکرد و در تحولات اجتماعی اثر گذار نبود؟ آیا حضرت زینب (س) در زندگی خود چون محجبه بود نتوانست رسالت و نقش خود را ایفا کند؟ از این نمونه ها در تاریخ فراوان به چشم می خورد که توانسته اند ضمن رعایت حریم ها و حد و مرزها نقش و رسالت انسانی خود را به خوبی ایفا کنند و در مقابل کم نبوده اند زنانی که پایبندی ها را کنار گذاشته اند با گمان اینکه آزادنه فعالیت خواهند کرد ولی به ابزار سوء استفاده و وسیله ای برای فروش بیشتر کالا تبدیل شده اند. پس انسان می تواند به ارزش ها پایبند باشد و در عرصه های مختلف فعالیت کند.
آیا نوع و رنگ خاصی از حجاب مد نظر اسلام است یا معیار حجاب صرفا داشتن پوشش شرعی است؟ آیا اصرار بررنگی خاص از ضرورت های پوشش شرعی است؟
حجاب دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. جنبه ایجابی حجاب رعایت پوشش مناسب و بُعد سلبی آن پرهیز از خودنمایی و جلب توجه دیگران است. اینکه انسان درنوع ، شکل و رنگ پوشش از پوشش های متنوع استفاده کند چیزی است و اینکه کسی در پوشش هدفش جلب توجه دیگران باشد چیز دیگری است. اصولا باید پرسید چرا باید یک زن به دنبال جلب توجه مردان دیگر باشد یا یک مرد به دنبال جلب توجه زنان دیگر باشد؟ گذشته از موازین شرعی، این نوع رفتار در آرامش روحی، روانی، استحکام خانواده و روابط عاطفی اعضای خانواده مخصوصا همسران اثر منفی دارد. اینکه اسلام زن و مرد را موظف به استفاده از رنگ خاصی کرده و یا رنگ های دیگر را تحریم کرده باشد، این گونه نیست ولی رنگ، مدل و شکل پوشش نباید عامل انگشت نما شدن، خود نمایی و جلب توجه دیگران باشد.
وضع حجاب در شرایط فعلی در جامعه چگونه است؟ برخی معتقدند وضعیت حجاب درشرایط فعلی جامعه مناسب نیست و دلایلی برای آن می شمارند. اگر چنین است به نظر شما دلایل نامناسب بودن وضعیت حجاب در جامعه چیست؟
اولاً وضع حجاب در جامعه نسبی است. نسبت به آنچه از یک جامعه دینی و ولایی انتظار می رود دارای نواقصی است و ما با وضعیت مطلوب فاصله داریم و این فاصله در برخی موارد کم هم نیست. اما نسبت به برخی جوامع وضعیت بهتری داریم. در ثانی وضعیت در تمام بخش ها و در همه زمان ها و مکان ها ثابت و یکسان نیست. در کل باید گفت نگاه واقع بینانه این است که در این زمینه ضعف ها و نواقصی وجود دارد. اما برای منشاء این ضعف ها دلایل متعددی را می توان برشمرد. ازجمله:
– برخی از این ضعف ریشه در نا آگاهی دارد شاید برای عده ای فلسفه حجاب، آثار و برکات آن و نیز عواقب عدم توجه به آن به درستی تبیین نشده باشد.
– یک عامل دیگر این است که همه می دانیم حجاب به عنوان یکی از نمادها و سَنبل های پایبندی به باورهای دینی و یکی از نمادهای هویت اسلامی و ایرانی ( چون مردم ایران پیش از اسلام هم به لحاظ پوشش مردم عفیفی بوده اند ) در معرض تهاجم دشمنان قرار دارد و همه رسانه ها و ابزارهای ارتباطی در این راستا به خدمت گرفته شده اند. بنابراین بعضی از رفتارها ریشه در تاثیر پذیری افراد از این تبلیغات گسترده دارد.
– از مدگرایی نیزمی توان به عنوان یکی از عوامل نام برد بخش قابل توجه تحت تاثیر مد، نوع و شکل پوشش خود را انتخاب می کنند. گاهی دیده می شود افراد لباسی را می پوشند که به لحاظ رنگ و شکل باب میلشان هم نیست اما صرفا به خاطر اینکه مد است می پوشند.
– نقش رسانه های ارتباط جمعی را هم نباید در این زمینه نادیده گرفت. دربرخی از فیلم ها و سریال ها نقش هایی که به افراد داده می شود از این منظر قابل توجه است.
تا چه اندازه عملکرد غلط در حوزه های دیگر و نارضایتی های اجتماعی، خود را در قالب بدحجابی نشان می دهد؟
اینکه از نظر اجتماعی و اقتصادی کاستی ها و نواقصی در جامعه وجود دارد و دشمن تلاش می کند این نارضایتی ها را مدیریت و جهت دهی کند و از آنها به عنوان زمینه برای تاثیر گذاری بر افکار و اندیشه های مردم و به خصوص سست کردن باورها و اعتقادات دینی مردم استفاده کند شکی نیست. برخی از حوادث سال های اخیر گواه بر این ادعا است. اما اینکه چقدر دراین جهت موفق بوده، قابل بحث است. مردم ما اعتقادات و باورهای ریشه داری دارند که حاضر نیستند از آنها دست بردارند. بنا بر این ممکن است عده ای تحت تاثیر این سیاست دشمن قرار گرفته باشند ولی این جریان غالب جامعه نیست.
تا چه اندازه ممکن است شیوه های ترویج و امربه معروف و الگوسازی حجاب حساب شده و دقیق و مبتنی بر دقت های تربیتی و فرهنگی نبوده باشد؟
به نظرم در مسئله حجاب هر دو موضوع اثر گزار بوده است. باید هم در بحث شیوه ها دقت کنیم و از جهت تئوری و عملی توصیه ها و سیره ییشوایان دینی را مد نظر داشته باشیم وهم از الگو سازی به عنوان روشی با تاثیر گذاری وسیع و ماندگار نباید غفلت کنیم.
آیا امیدی به بهبودی این وضع هست؟
بله. قطعا امید به بهبودی هست. ما سرمایه های ارزشمندی داریم که اگر از آنها به درستی و بهینه استفاده کنیم می توانیم در آینده شاهد شرایط بهتری باشیم. سرمایه هایی مانند آموزه های غنی دینی و سیره بزرگان، روحیه دین باوری مردم، فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی و ابزارهای که می توانند مورد استفاده قرار بگیرند.
برخی قانون حجاب را مورد اشکال قرار می دهند و خواهان اختیاری شدن حجاب هستند. دیدگاه شما چیست؟ آیا اختیاری شدن حجاب کمکی به بهبود اوضاع می کند و اساسا فایده ای دارد؟
برای حل اساسی یک مسئله را ابتدا باید آسیب شناسی کرد و منشاء مشکل را پیدا کرد. در غیر این صورت از چاله درآمده به چاه خواهیم افتاد. در زمینه حجاب آیا اصولا بررسی علمی و پژوهشی صورت گرفته تا معلوم شود اشکال از کجاست و چه عواملی و هر یک چه مقدار در مشکلات مربوط به حجاب نقش دارند، به نظرم تغییر قانون به شکلی که در سوال مطرح شده پاک کردن صورت مسئله است.
راه درست تشویق و ترویج و تحکیم حجاب شرعی چیست؟
در ضمن پاسخ به سوال های قبل به بعضی از روش ها اشاره شد. مانند آگاهی بخشی و تبیین مسئله حجاب و آثار آن، ساماندهی فعالیت هایی که نهادهای مختلف در این زمینه دارند برای هم افزایی و جلوگیری از تداخل و خنثی سازی فعالیت ها، طراحی و تولید لباس های متنوع و جذاب و در عین حال سازگار با موازین شرعی و عرف جامعه، توجه و مدیریت پدیده مد و مد گرایی، معرفی زنان محجبه موفق در عرصه های مختلف، استفاده از ابزار نوین رسانه ایی و … از جمله روش هایی هستند که می توان از آنها نام برد.
انتهای پیام