شفقنا زندگی، زهرا اسدیان: اینجا سرزمین افسانه هاست و تنها افسانه است که از این سرزمین حفاظت می کند. بر تخت سلیمان و تخت بلقیس هرگز سلیمان (ع) و همسرش نگذشته و در زندان سلیمان هیچ دیوی در بند نبوده است. افسانه سلیمان نبی و ملکه بلقیس، داستانی است برآمده از باورهای مردم بومی منطقه و «سلیمان» نام مقدسی است که در گذر زمان از میراث باشکوه «شیز» محافظت کرده است؛ میراثی که شکوه و جلال بی نظیری را در دوران های پیاپی تاریخی از هزاره سوم پیش از میلاد گرفته تا عصر اشکانیان، ساسانیان و ایلخانیان از سرگذرانده است. اما امروز با وجود ثبت در میراث جهانی یونسکو، نه تنها ناشناخته باقی مانده، بلکه محرومیت در حوالی آن بخصوص در روستای تاریخی شیز به حد آزاردهنده ای خودنمایی می کند.
تخت سلیمان دربردارنده آتشکده آذرگشنسب، یکی از سه آتشکده مهم زرتشتیان مخصوص پادشاهان، لشگریان و نظامیان بوده و از معدود محوطه های ایران ساسانی است که با اصول مهندسی و براساس پلان از پیش تعیین شده اجرا گردیده است.
ازچهار عنصر طبیعت در اعتقاد زرتشت آب و آتش از همه مهمتر است. دریاچه منحصربه فرد تخت سلیمان که در واقع یک چشمه آب گرم بزرگ آرتزین است در طی هزاران سال با عمق بیش از صدمتر از سفره های آب زیرزمینی منطقه تغذیه شده و برجای مانده است. این دریاچه با آب زلالی که حتی در زمستان هم یخ نمی زند، الهام بخش یک اثر آب معماری برای ساسانیان بوده که به تبعیت از فرم دریاچه، یک حصار بیضی شکل به دور این محوطه کشیده اند تا دریاچه بر یکی از دو کانون بیضی جای گرفته و بر کانون دیگر آن آتشکده آذرگشنسب را بنا کرده اند که آتش مقدس ۷۰۰ سال در آن پیوسته روشن بوده است. تخت سلیمان بعدها در دوره ایلخانیان بازسازی، تکمیل و به بناهای اسلامی تغییر کاربری داده است.
زندان سلیمان نیز کوهی میان تهی در سه کیلومتری غرب تخت سلیمان است که هزاران سال پیش، بر اثر رسوب کانیهای آب دریاچه به وجود آمدهاست. ارتفاع این کوه از زمین مجاور خود ۹۷ تا ۱۰۷ متر و بر فراز آن گودال عمیقی در حدود ۸۰ متر دیده میشود که قطر دهانه آن به طور تقریبی ۶۵ متر است. گفته می شود این کوه در زمان ماناییها، ۸۳۰ تا ۶۶۰ پیش از میلاد، نیایشگاه بوده است.
قصه سلیمان نبی در این منطقه که از لحاظ تاریخی-طبیعی ارزش بسیار دارد، با تخت بلقیس تکمیل می شود که در هشت کیلومتری شمال شرقی تخت سلیمان با دو قله بلند با ارتفاع ۳۲۰۰ متر و ۳۳۳۲ متر در ادامهٔ سلسله کوههای شرق دریاچه ارومیه واقع گردیده است. بر قله جنوبی استحکامات و قلعه تخت بلقیس قرار دارد. ساختمان قلعه کاملا مدور و از سنگ بنا شده و به عنوان برج دیدهبانی استفاده میشده است. بین دو قله کوه دریاچه بسیار زیبایی است که از ذوب شدن برف کوهها به وجود می آید.
امروزه اگر از مرکز ایران، با گذر از استان زنجان وارد آذربایجان غربی شویم تا پس از عبور از پیچ و خم های معدن زره شوران- بزرگترین معدن طلای ایران- راه تخت سلیمان را در پیش بگیریم، در مسیری که باران و کولاک پاییز آن را به رنگ زمستان می زند، خرابی آسفالت جاده ی منتهی به شیز ورود ناخوشایندی را برای گردشگران رقم می زند.
اگر بخواهیم شبی منحصربه فرد را در این سرزمین افسانه ای به صبح برسانیم، بهترین گزینه سکونت در روستای شیز خواهد بود؛ آنجا که در یک سویش تخت سلیمان دلربایی می کند و در سوی دیگرش، زندان سلیمان.
در روستایی که برخی منابع آن را «زادگاه زرتشت» دانسته اند، به همت مردم محلی تعداد محدودی اقامتگاه برای گردشگران تعبیه شده که از این تعداد تنها سه مورد دارای مجوز سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است. بنابراین امکان اقامت گردشگران خارجی در این روستا نزدیک به صفر است. حال آنکه تخت سلیمان مقصد بازدید توریست های بسیار زیادی قرار می گیرد. اگر قرار باشد از گردشگری سودی نصیب مردم محلی گردد، گردشگر خارجی منبع درآمد است، بخصوص آنکه در کنار جاذبه های گردشگری، بوم گردی و سبک زندگی روستایی تجربه ای منحصربه فرد است که بسیاری از گردشگران مشتاقانه در پی آنند.
روستای تاریخی شیز که پس از سال ها انتظار قرار است به «شهر شیز» مبدل گردد، هنوز در صف بودجه پروژه گازرسانی به سر می برد. گرچه احتمالا «گاز» از معدود منفعت هایی خواهد بود که شهرنشینی برای مردمان «شیز» به ارمغان خواهد آورد. گشتی در اینجا و آنجای ایران بزنی، فلسفه برخی «شهرنشینی» ها را نمی توان فهمید. مگر روستا چه ها نمی تواند یا نباید داشته باشد که نام دلخوش کُنک «شهر» می بایست بر سبک زندگی بومی مناطق ناب و بکر این سرزمین سایه افکند تا درعوض دریافت کج دار و مریز برخی خدمات، هویت و بوم منطقه تحت شعاع نام «شهر» قرار بگیرد.
روستای شیز و چند روستای حوالی آن فاقد پزشک، درمانگاه و حتی داروخانه اند. اهالی روستای شیز و چهارده روستای اطراف آن اگر تا ساعت یک بعدازظهر خود را به تنها پزشک و درمانگاه روستای همجوار، احمدآباد، برسانند می توانند از مزایای بیمه روستایی استفاده کنند، پس از این ساعت بیماران می بایست رنج سفر به تکاب را به جان بخرند و بیمه آنها نیز در شهر بهایی ندارد. روستای شیز درحالی امروز فاقد خدمات درمانی است که روزگاری نه چندان دور در خانه اربابی به جامانده از قدیم چندین پزشک متخصص شبانه روزی حضور داشته اند.
نفت، سوخت گرمایشی منطقه سردسیر شیز است. یک بشکه نفت ۲۲۰ لیتری سهمیه یک ماه تا ۴۵ روز چندخانوار روستایی است که با کوپن روستایی با قیمت نزدیک به ۳۴ هزار تومان توزیع می شود. خانوارهای روستایی مازاد نفت مصرفی خود را می بایست به قیمت آزاد بشکه ای ۶۰ هزار تومان خریداری نمایند.
گرچه این منطقه از نعمت آب جاری به اندازه تامین نیاز خود بهره مند است، اما سرزمین تخت سلیمان به اندازه ای قدمت دارد و میراث پیشینیان در این سرزمین چنان نسل در نسل در زیر خاک مدفون گردیده که هرگونه حفر چاه و ساخت و ساز در محدوده روستای بابانظر تا احمدآباد و از شیز تا کوه بلقیس از سوی سازمان میراث فرهنگی ممنوع اعلام شده است.
در روستای ۳۰۰ خانواده ای شیز، اکثر مردان کارگرند و پس از گذشت فصل برداشت سیب، در زمستان در گروه های صدنفری راهی تهران و شهرهای بزرگ دیگر می شوند تا در سردخانه ها و قالی شویی ها مشغول به کار گردند. زندگی در تهران برای این کارگران خود روایت آزاردهنده دیگری است. زندگی بر میزبانان امروز میراث جهانی تخت سلیمان چنان سخت می گذرد که توانایی برخی از خانواده ها چنان است که مبلغ نان مصرفی خود را ماهانه و به شرط دریافت یارانه می توانند به نانوایی روستا بپردازند.
درحالیکه زمین های مشرف به تخت سلیمان ملک شخصی اهالی روستاست، مجوزی برای ارائه خدمات رفاهی به گردشگران داده نمی شود تا منبع درآمدی برای اهالی روستا باشد. درحالیکه با نظارت و ساماندهی می توان از ظرفیت موجود درمنطقه برای درآمدزایی و بوم گردی بهره برداری کرد. به علاوه در سطح منطقه هیچ امکانات تفریحی وجود ندارد تا گردشگر داخلی بیشتر به این مناطق جذب گردد.
اوضاع در تخت سلیمان، بی شباهت به چغازنبیل، دیگر میراث جهانی ایران زمین نیست. در چغازنبیل هم که گردشگران بسیاری آرزوی یک شب ماندن در زیر آسمان آن را دارند، تنها می توانی یک خانه بیابی که اهالی در آن هم دسته جمعی زندگی می کنند و هم با محدودترین و غیربهداشتی ترین امکانات برای گردشگران غذا و اسکان فراهم می نمایند.
اینهمه در شرایطی است که آتشکده تخت سلیمان و زیگورات چغازنبیل را در جغرافیای امروز نمی توان مناطق چندان دور افتاده ای به حساب آورد. گرچه در خوزستان-این دارای ندار- که سازه های آبی شگفت انگیز شوشتر دیگر میراث جهانی آنند، محرومیت اینجا و آنجا، همه جا موج می زند.
یونسکو میراث جهانی را منبع هویت و اتحاد در جوامع سردرگم از تغییر و ناپایدار به لحاظ اقتصادی می داند. آنچه این میراث را چنین جایگاهی می بخشد خلاقیت و نوآوری برای ساخت جامعه ای آگاه و سرزنده است.
آنجا که در انتظار توریست خارجی نشسته ایم، گردشگر داخلی را درنمی یابیم و آن هنگام که به توسعه می اندیشیم چشم خود را به روی گنجینه هایمان می بندیم. در فصل جدیدی که با نام تحریم برای ایران ما کلید خورده، بد نیست نگاهی اقتصادی تر بر میراثی داشته باشیم که مانند گذشته خود می تواند ما را به خودبسندگی نزدیک تر کند. در جهان خسته از جهانی سازی امروز، بومی گرایی و محلی سازی گفتمان جدیدی است بر پایه تنوع گرایی و تفاوت ها.
در شرایطی که در جامعه ایران رفته رفته علاقه به ایرانگردی و گشت و گذار در اقلیم های کمتر شناخته شده، بیدار می شود، سرمایه گذاری اقتصادی و نوآوری رفاهی تفریحی در مناطق مستعد گردشگری توجیه می یابد. بی شک عدم چاره اندیشی مسوولان و پیروی کورکورانه شهروندان از الگوهای کلیشه ای، می تواند هر منطقه مستعد گردشگری را با بحران های انسان ساز مانند آنچه در حاشیه دریای خزر اتفاق افتاده، مبدل کند. لذا هر بوم را سرمایه ای ثروت زا بدانیم و برای توسعه گردشگری در اماکن خرد و کلان پیش از آنکه دیر شود، چاره ای بیندیشیم. آیا ایران بزرگتر از آنست که بتوانیم حق آنچه را که به ما و جهانیان داده، ادا کنیم؟