شفقنا زندگی- ما در جامعه ای زندگی می کنیم که به عنوان یک جامعه دینی شناخته می شود و قوانین و اصول جاری در آن نیز بر قوانین و قواعد دینی استوار است. خانواده نهاد مهمی است که همه ادیان به آن اشاره کرده اند. در گفت وگویی با یک جامعه شناس دین به بررسی نهاد خانواده در یک جامعه دینی و حقوق اعضای آن بویژه زنان و کودکان پرداخته ایم. امیر محمود حریرچی در این زمینه معتقد است: جامعه دینی یک جامعه سنتی است که اکنون به دلیل گسترش و پیشرفت جوامع شکل و کارکرد اولیه خود را از دست داده است. خانواده در جامعه ما خانواده مستحکمی نیست چون راهنمایی های انتخاب همسر وضعیت مناسبی نداشته است. فرزندان در بین پدر و مادرشان در خانه کمتر شاهد عشق و علاقه و محبت هستند.
او همچنین می گوید: به نظر من جامعه ما یک ظاهر دینی برای خود دارد ولی در عمق دینی نیست. یک جامعه دینی ساده زیست است؛ جامعه ای که کمترین مصرف را دارد و رابطه افراد آن بر اساس محبت و گذشت است.
متن گفت وگوی شفقنا زندگی با دکتر حریرچی را در ادامه می خوانید:
*دین چگونه می تواند روابط خانوادگی را در یک جامعه قوام ببخشد؟ اساسا کدام مولفه های دینی و اسلامی هستند که کارکرد بیشتری در این زمینه می توانند داشته باشند؟
حریرچی: یکی از مهمترین توصیه های ادیان بحث ازدواج و تشکیل خانواده است، حتی در اسلام هم داریم که با ازدواج، گناهان از ما دور می شود و در واقع ازدواج را سنت پیامبر (ص) می شناسند. واقعیت این است که انگیزه جنسی بسیار انگیزه قوی ای است که در انسان وجود دارد، اگر به این غریزه به بهترین نحو یعنی از طریق ازدواج پاسخ داده شود می تواند در سلامت فرد به ویژه سلامت روانی اش موثر باشد اما اگر غیر از این باشد از آن به عنوان گناه و یا به زبان امروز انحرافات یا روابط ناسالم یاد می شود و نشان داده شده که چقدر می تواند از نظر جنسی و روانی خطرساز باشد.
ازدواج در درجه اول باید بر اساس رفع نیازهای جنسی به شکل صحیح را رفع کند، ازدواج شکل تکامل یافته ای برای انسان پدید می آورد. در قرآن کریم نیز آمده است که “زن را آفریدیم تا در کنار او احساس آرامش کنید” یعنی این آرامش را زن و مرد در کنار هم ـ از راه درست ـ می توانند داشته باشند که توام با عشق و علاقه باشد و در این مورد می توانیم به معروف ترین آنها یعنی علاقه پیامبر(ص) نسبت به حضرت خدیجه (س) یا عشق و علاقه علی (ع) نسبت به حضرت فاطمه (س) اشاره کنیم.
نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد این است که اگر خانواده بر اساس عشق و علاقه شکل بگیرد ثمره های آن که فرزندان هستند رشد کرده و دارای سلامت روانی و عاطفی خواهند بود. همچنین در آینده، در جامعه فرد موفق و سعادتمندی می شود.
*به نظر شما آیا جامعه ایران که دارای یک نظام دینی است توانسته کارکردهای اثربخشی از دین را به خانواده ها ارائه دهد؟
حریرچی: خیر. به نظر من، ما تعریف درستی از دین برای مردم نداشته ایم به ویژه در حوزه خانواده؛ به این حوزه اصلا نپرداختیم و به جنبه های دینی آن و تاثیراتی که می تواند روی روابط افراد بگذارد توجه نکرده ایم. اگر تغییراتی هم رخ داده خیلی شخصی بوده یعنی به واقعیت ها نزدیک نبوده است. اگر بخواهیم به یک نمونه ساده اشاره کنیم همین بحث رحمانیت خداوند است. در این باره و همچنین درباره محبت و گذشت نسبت به دیگری اصلا بحثی نمی شود، متاسفانه حالتی پیش آمده که بیشتر جنبه های انتقام جویی و خشونت و یا بحث گناه و فساد را مطرح می کنیم. آنقدر که روی اینگونه مباحث تاکید داریم روی بحث های رحمت و مهربانی تاکید کمتری داریم. ما روی بحث ازدواج هم زیاد کار نکردیم.
اگر بخواهیم به عنوان مثال به ازدواج حضرت علی (ع) و فاطمه (س) اشاره کنیم می بینیم که آنها به سادگی زندگی خود را شروع کردند. آنچه که ما به عنوان مهریه می دهیم چه مهریه ای بوده است؟ در حد یک زرهی که علی (ع) داشته و فروخته و با آن مهریه را پرداخته یا درمورد جهیزیه که خیلی هم به این بخش تاکید می شود می گویند رو اندازی داشتند که به روی خود می کشیدند و به قدری کوتاه بوده که اگر بر سر می کشیدند پا بیرون می مانده است.آنها با سادگی زندگی را شروع کردند اما در جامعه ما که به نظر من اسمش جامعه دینی است بحث جهیزیه و مهریه بزرگترین خطر را ایجاد کرده است. به این دلیل که عده ای توان پرداخت مهریه را ندارند گوشه زندانند و تعدادشان هم کم نیست.
جدا از این مورد وضعیتی را پیش آوردیم که بیشترین هزینه ها را در مراسمات عروسی صرف می کنیم و در کنارش مهریه های بسیار بالا به عنوان تضمین مطرح می شود که دیدیم تضمین هم نبوده و خوشبختی ایجاد نکرده است. به باور من آنچه که یک جامعه دینی می تواند داشته باشد؛ ساده زیستی است. ساده زیستی می تواند کمک کند تا یک خانواده زیبا شکل بگیرد و طوری باشد که در آن خانواده افراد احساس آرامش کنند.
به نظر من جامعه ما یک ظاهر دینی برای خود دارد ولی در عمق دینی نیست. یک جامعه دینی ساده زیست است؛ جامعه ای که کمترین مصرف را دارد و رابطه افراد آن بر اساس محبت و گذشت است.
حتی مشاوره هایی هم که می خواهیم به مردم ارائه دهیم رنگ و بوی دینی ندارند، یک گروهی طبق کلیشه ها و اندرزگویانه صحبت می کنند در حالی که باید یک عمق اعتقادی هم در آنها دیده شود.
*آیا لازم است که خانواده از نو تعریف شود؟
حریرچی: خانواده در ابتدا یک خانواده گسترده بوده یعنی شامل زن و مرد، فرزندان و پدر و مادر هر یک از همسران، شرایط اقتصادی نیز طوری بوده که می توانستند در کسب و کار همدیگر شریک باشند و در زیر یک سقف زندگی کنند. بعد ها خانواده متشکل از زن و شوهر و فرزندان شد. خانواده قبلی محاسن زیادی داشت ولی عملا با زندگی شهری و صنعتی امکان پذیر نبود. اکنون به جایی رسیدیم که به آن زن و شوهری می گویند یعنی بحث خانواده نیز دیگرمطرح نیست. آمارها نشان می دهد که ۷۵ درصد زوجین در ۵ سال اول زندگی تمایل به داشتن فرزند ندارند چون هزینه های بچه داشتن را بالا می دانند. در نتیجه من برای خانواده بازتعریفی را لازم نمی دانم، آنچه که باید تعریف شود این است که شکل گیری خانواده چگونه باید باشد؟ انتخاب همسر مناسب چگونه باشد ؟ فرصت هایی که باید فراهم شود تا افراد نسبت به هم حداقل شناخت را بتوانند پیدا کنند، یک همگونی فرهنگی با هم داشته باشند یعنی اگر قرار است بازتعریفی هم صورت گیرد باید در رابطه با آغاز باشد. اگر بخواهیم آمار طلاق را پایین بیاوریم یکی از راه های آن این است که بگوییم ازدواج باید درست باشد تا به طلاق منجر نشود. پس باید روی ازدواج، درست کار کنیم.
*چطور می توانیم در باورهای سنتی ـ دینی و مدرن در نهاد خانواده یک همبستگی ایجاد کنیم؟ شما وضعیت خانواده های ایرانی را از این جهت چطور می بینید؟
حریرچی: در حال حاضر مشکلی که داریم این است که یک پایمان در سنت و یک پایمان در مدرنیته است و تعادل مان را بهم زده. نه می توانیم یک جامعه سنتی باشیم چون شرایط زندگی امروز دیگر جامعه سنتی را نمی پذیرد و نه یک جامعه مدرن. در گذشته خانواده برای دختران و پسران همسر انتخاب می کرد اگر هم مشکلی پیش می آمد چون خانواده خودش انتخاب کرده بود پشت قضیه می ایستاد و وساطت می کرد ولی در جامعه امروز این نوع ازدواج ها مطرح نیست و دختر و پسر خود دست به انتخاب می زنند و خانواده چاره ای ندارد جز اینکه این ازدواج را قبول کند و زمانی هم که این ازدواج با مشکل مواجه می شود خانواده خود را کنار می کشد.
بر اساس مشاهده هایی که در طول زمان داشتم نتایجی کسب کردم آن هم اینکه اکثرا خانواده ها با چارچوب ها، ارزش ها و معیارهایی که برای خودشان قائل هستند با ازدواج ها و همسرگزینی های فرزندانشان موافق نیستند ولی چاره ای جز پذیرش ندارند چون می گویند حداقل مخالفت ما باعث نشود زندگی شان شکل نگیرد در نتیجه وقتی اختلافی پیش می آید خود را کنار می کشند چون نمی توانند کمک کنند.
خانواده در جامعه ما خانواده مستحکمی نیست چون راهنمایی های انتخاب همسر وضعیت مناسبی نداشته است. فرزندان در بین پدر و مادرشان در خانه کمتر شاهد عشق و علاقه و محبت هستند، متاسفانه پدر و مادرها درگیری های و دعواهای خود را جلوی بچه ها می آورند. بدتر از آن هم رسانه هایمان به ویژه تلویزیون هستند، بطوری که اگر در نمایشی زن و شوهری رفتار نامناسبی با هم داشته باشند مایه خنده مردم می شود. به این فرهنگ دامن می زنیم. فرهنگ درست بین زن و شوهر این است که یکدیگر را کامل کنند رابطه عاطفی قوی با هم داشته باشند، همدلی و همراهی داشته باشند و به هم احترام بگذارند.
*حقوق کودکان و زنان و روابطی که بین زن و مرد در نهاد خانواده وجود دارد در یک جامعه دینی چطور تعریف می شود؟
حریرچی: به نظر من جامعه دینی، یک نوع جامعه سنتی است. یک روابط سنتی قابل قبول وجود داشته که بر اساس آن حد و حدودی را قائل شدند، مثال ساده اش بحث تربیت است. جامعه سنتی یا دینی تربیت را طور دیگری می بیند ولی جوامع امروزی با توجه به شرایط امروز دیگر نمی تواند مانند جامعه سنتی ببیند. جامعه ما از این نظر خیلی مشکل دارد. حقوق زنان و کودکان کمتر رعایت می شود. مثلا زنی که شوهرش او را کتک می زند و تحقیر می کند چه باید کند؟ بماند و بسوزد و بسازد؟ به کجا پناه ببرد؟ حال جدا شد، از نظر مالی چه کسی او را تامین می کند؟ بنابراین مجبور است آن شرایط دشوار را تحمل کرده و زندگی کند. در مورد کودکان هم این حق را برای پدر قائل هستیم که می تواند فرزندش را تنبیه بدنی کند. اکنون مسئله کودک آزاری یکی از موارد پنهان در جامعه ماست و در دراز مدت به عنوان یک بحران در جامعه مطرح می شود . بسیاری از کودکان فراری یا کودکان کار مورد کودک آزاری قرار گرفتند. زنان و کودکان باید حمایت قانونی شوند. وزارت رفاه، سازمان بهزیستی و انجیوهای مربوط به آنها باید حمایتشان کنند.
گفت وگو از شبنم قدمی- شفقنا زندگی