شفقنا زندگی- تنهازیستی، جدا شدن و مستقل شدن جوانان مجرد از والدین خود با علت های مختلفی رو به رو است. یکی از روانشناسان اجتماعی معتقد است که این پدیده پتانسیل تبدیل شدن به یک معضل را دارد و اینکه بعضی از جوانان به این نوع زندگی روی می آورند به خاطر تفاوت سبک زندگی جوانان با والدینشان است.
علیرضا شریفی یزدی، روانشناس اجتماعی در گفت و گو با خبرنگار شفقنا زندگی درباره پدیده تنهازیستی بیان کرد: آمار و اطلاعات نشان می دهد که پدیده تنها زندگی کردن جوانان رو به رشد است اما اینکه میزانش در حد و اندازه ای است که به عنوان یک معضل اجتماعی بخواهیم به آن نگاه کنیم خیر هنوز من اعتقاد ندارم که این مسئله به عنوان یک معضل اجتماعی مطرح باشد ولی به عنوان یک زنگ خطر برای سال های بعد که می تواند به یک معضل تبدیل شود محسوب می شود و در خود به صورت بالقوه این توانمندی و پتانسیل را دارد که سال های بعد به یک مشکل اجتماعی تبدیل شود.
وی ضمن بیان اینکه عوامل متعددی سبب گرایش افراد به تک زیستی می شود گفت: یکی از این دلایل بالا رفتن سن ازدواج است. قبلا معدل سنی فرزندانی که در خانه پدر و مادر بودند کم بود و معمولا قبل از ۲۰ سالگی افراد مستقل می شدند ولی متاسفانه اکنون به دلیل اینکه معدل سن ازدواج از دهه دوم زندگی به دهه سوم و در حال حاضر به اوایل دهه چهارم برای مردان و اواخر دهه سوم برای زنان افزایش یافته است کم کم احساس مستقل زندگی کردن به افراد دست می دهد.
این روانشناس اجتماعی ادامه داد: دلیل دوم امکانات است. قبلا افراد از آبشخور اقتصادی والدینشان استفاده می کردند اما استقلال مالی پیدا کردن جوانان امروز می تواند زمینه ای برای تنهازیستی باشد. دلیل دیگر تفاوت سبک زندگی والدین با فرزندان است. سبک، نگاه و شیوه زندگی نسل جوان و نحوه گذراندن اوقات فراغت آنها کاملا متفاوت با والدین است و طبیعتا برای اینکه راحت تر زندگی کنند به تنها زیستی گرایش و علاقه پیدا می کنند.
او عنوان کرد: دلیل دیگر این مسئله نیز متاسفانه نحوه برخورد والدین است. بسیاری از والدین ما نمی خواهند بپذیرند که فرزندانشان بزرگ شده اند و برخوردی که با فرزند ۱۰، ۱۵ ساله دارند را با یک مرد یا زن ۳۰ ساله انجام می دهند. این برخوردها باعث می شود که افراد از محیط خانواده گریزان شوند و به سمت استقلال بروند. البته اثرات دنیای مدرن را نیز نباید فراموش کنیم. رسانه ها و امثال آن سبک جدید زندگی را برای افراد آماده و معرفی کرده است. مدرنیته به شدت در این جریان موثر است.
شریفی خاطرنشان کرد: تنهازیستی بیشتر یک سبک زندگی غربی است. در مغرب زمین فرزندان خیلی زود از خانواده ها جدا و مستقل می شوند و برخی هایشان با همسالان خودشان زندگی می کنند، چون در آنجا تحرک اجتماعی بالا است و اینگونه نیست که یک نفر ۲۰ سال در مکانی باقی بماند.
او معتقد است: آنچه که اکنون از تنهازیستی وجود دارد یک کپی برداری ناقص از اتفاقی است که در غرب رخ می دهد. جامعه ما یک جامعه جمع گرا است اما جوامع غربی عمدتا فردگرا هستند. در ایران منظومه عاطفی قوم و خویشی خیلی معنی دارد اما در غرب چندان معنایی ندارد. این سبک جدید زندگی که نسل جدید دارد تجربه می کند آرام آرام آنها را به سمت سبک زندگی و طرز تفکر غرب گرایانه می برد. این شیوه از زندگی هم برگرفته و گرته برداری از فرهنگ غرب است و هم به نوعی نیاز امروز جامعه از دیدِ جوان است.
این روانشناس یادآور شد: تنهازیستی در کلان شهرها بیشتر اتفاق می افتد. مطالعات نشان می دهد که پسران بیش از دختران هم امکانات و هم تمایل دارند که به تنهایی زندگی کنند. از نظر گروه سنی نیز معمولا برای پسرها از ۲۵ سالگی شروع می شود و در ۳۰ تا ۴۰ سالگی این مسئله بیشتر برایشان دغدغه می شود.
وی درباره معایب و تهدیدات تنهازیستی نیز به خبرنگار شفقنا توضیح داد: یکی از این معایب احساس اتمیزه شدن فرد در جامعه است؛ یعنی احساس عدم تعلق در جامعه داشتن. وقتی احساس عدم تعلق باشد احساس عدم مشارکت، پایین آمدن اعتماد و سرمایه اجتماعی نیز پدید می آید. اما از نظر روانی شاید در ابتدا برای فرد این نوع زندگی خوب باشد چون سبک زندگی انتخابی دارد اما بعد از گذشت مدتی ممکن است دچار افسردگی و اضطراب ناشی از تنهایی شود.
شریفی درباره کاهش دادن پدیده تک زیستی نیز گفت: به طور طبیعی این نوع سبک زندگی نباید به حال خود رها شود تا هر طور که می خواهد پیش برود چون بی برنامه گی محسوب می شود اما اینکه بخواهیم با سیاست گذاری از طرف سطوح بالا مداخله کنیم کار اشتباهی است، ولی مهندسی و برنامه ریزی کار درستی است.
وی تصریح کرد: اولین گامی که باید برداشته شود این است که به والدین آموزش دهیم تا با افزایش سن فرزندانشان شیوه برخوردشان با آنها را متفاوت کنند. یعنی به جای اینکه آنها را سرزنش و امر و نهی کنند اجازه دهند که فرزندان زندگی شان را کنند. دومین گام، آموزش فرزندان از کودکی است. باید در نظام آموزشی به نحوی آنها را جلو ببریم که پایبندی شان به خانواده، جمع زیستی و تعلق خاطر به جمع، خانواده و اجتماع را در آنها افزایش دهیم تا بتواند کمک کند که این پدیده کم تر شود.
این روانشناس همچنین بیان کرد: تنهازیستی هم یک امر طبیعی و نیاز امروز بخشی از جامعه است. اگر ما فرزندانمان را درست تربیت کرده باشیم تنهازیستی باعث آسیب های شدید به آنها نخواهد شد، اگر آسیب وارد می شود به خاطر این است که تعلیم و تربیت ما در خانواده و آموزش و پرورش اشکال داشته است. اما ضمن اینکه این نوع از زندگی حق طبیعی افراد است و طبق قانون، عقل و عُرف نمی شود جلوی آن را گرفت اگر برنامه ریزی سریع و صحیحی داشته باشیم می توانیم این پدیده را به شدت کاهش دهیم.
او در پایان گفت: بهتر این است که فرزندان تا زمانی که ازدواج نکردند و البته با رعایت احترام گذاشتن به حقوق فردی شان در کانون گرم خانواده والدینی شان باشند. این بهترین شیوه برای فرهنگ ماست ولی اگر کسی به هر دلیلی هم تنهازیستی را انتخاب می کند به عنوان یک حق برایش مطرح است و بحث مذموم بودن یا مطلوب بودن مطرح نیست بلکه به عنوان یک نیاز اجتماعی قشری از جامعه است و البته شامل همه نمی شود چون اکثریت جامعه ما هنوز در این داستان نیستند و تنهازیستی مسئله شان نیست.