شفقنا زندگی- دکتر جعفر اردبیلی، بنیان گذار و مسول «موسسه فرهنگی – بین المللی خانواده امین» در خصوص موانع پیش روی فرزندآوری در میان خانواده های ایرانی می گوید: بچه دار شدن و یا بچه دار نشدن دستوری نیست. سازوکارهایی که دولت باید از نظر اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و ساز و کار های اجتماعی تامین کند، تامین نشده است. کدام سازمان به طور رسمی متکلف مساله خانواده است؟! وی همچنین پیشنهاد می دهد: ما وزارتخانه خانواده را برای همین می خواهیم. وقتی یک وزارتخانه تصور شود ما نیاز داریم از طریق آن کار سازماندهی و منتشر شود و آموزش داده شود و ساز و کار داده شود. امروز با تفرقه کار می کنند و هیچ چیزی دیده نمی شود.
گفت وگوی خبرنگار شفقنا با دکتر اردبیلی را می خوانید:
بحث باروری و فرزندآوری نه حکومتی است و نه دولتی
*آمارها و ارقام نشان می دهند جمعیت ایران در سی سال آینده رو به سالخوردگی خواهد رفت و نیاز به سیاست گذاری در زمینه افزایش جمعیت احساس می شود تا هم برای سالهای آینده نیروی کار داشته باشیم و هم جمعیت سالخوردگان به نوعی ساماندهی شوند. نظر شما در این رابطه چیست و این موضوع تا چه حدی جدی است؟!
این موضوع قابل پیش بینی بود. چون اداره ثبت احوال و تمام سازمانهای مرتبط می دانستند که ما در دهه ۹۰ به این مشکل بر می خوریم. ایجاد این وضعیت در بعد از ۱۴۰۰ طبیعی بود و مساله ای پیچیده نیست، همه این موضوع را می دانستند ولی اختلافی بین رهبری و آقای هاشمی وجود داشت و آقای هاشمی برای تقلیل جمعیت تلاش کردند اما بعد موافق شدند و بر سر این جریان از مردم عذرخواهی کردند. بحث باروری و فرزندآوری نه حکومتی و نه دولتی است، بخشی از این مساله مالی است ولی ما همان مسیری را طی می کنیم که غرب طی کرده است. اینکه من باید به خودم برسم و به خودم توجه کنم. در حقیقت این نگاهی پیچیده است. آنها ساز و کار اش را آماده کرده اند. آنها برای کسی که از شغل خود دور می شود و بازنشسته است برنامه هایی پیچیده و خوب قرار می دهند و او را چنان مدیریت می کنند که نیازی به فرزند نخواهد داشت. به طور مثال من در سفر اخیرم به هلند در شهر لاهه در کنار مرکز شهرداری بودم که پیرمرد ها و پیرزن ها را نگهداری می کردند. البته من نمی توانم به آن مرکز، خانه سالمندان بگویم چون آنها هر روز در آن مکان جمع می شدند و به اردو می رفتند. هر روز برنامه ای وجود داشت و صبح آنها را می بردند و غروب هر روز بر می گرداندند. هر کسی دوست داشت می ماند و کسی که دوست نداشت به خانه اش بر می گشت. و هر هفته یکبار مسافرت های کوتاه دو روزه داشتند. و ماهی یکبار مسافرت های چهار روزه و در سال یکبار مسافرت طولانی مدت و از این افراد به شکلی رسمی و قانونی نگهداری می کردند. مسلم است این افراد نیازی به فرزند ندارند. هامبورگ در همسایگی آنها تمهیدات دیگری داشت. فردی از مادرش نگهداری می کرد و وقتی من سوال کردم گفتند دولت اعلام کرد چه کسی از این خانم نگهداری می کند البته اولویت با افراد خانواده است و من قبول کردم و حالا هم حقوقم را می گیرم و هم ثواب می کنم. یعنی نگهداری از سالمند که توسط خانواده و یا فرزند انجام می شود پستی دولتی است و شخص کارمند دولت است. ساز و کار تامین شده چنین روزهایی را در نظر گرفته است. امروز مشکلات زیادی وجود دارد. عدم توانایی باروری مجدد است مشکلات مالی است ولی از نظر من بخش مالی بخش ضعیفی است. چون آن فرزند می تواند با امکاناتی کمتر نیز زندگی کند.
ما امروز می خواهیم آرزوهایی را که در گذشته از دست داده ایم در فرزند خود داشته باشیم
بچه دار شدن و یا بچه دار نشدن دستوری نیست
کدام سازمان به طور رسمی متکلف مساله خانواده است؟!
ولی ما امروز می خواهیم آرزوهایی را که در گذشته از دست داده ایم در فرزند خود داشته باشیم. مادرها به دنبال این هستند که فرزندانشان زود ازدواج نکنند. بچه دار شدن و یا بچه دار نشدن دستوری نیست. سازوکارهایی که دولت باید از نظر اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و ساز و کار های اجتماعی تامین کند، تامین نشده است. کدام سازمان به طور رسمی متکلف مساله خانواده است؟! بهزیستی مدعی است و بودجه هایی را می گیرد. من در شورای انقلاب فرهنگی بر علیه آنها صحبت کرده ام. آنها طبق برنامه ۲۵ ساله مشاوره های قبل از ازدواج را در دست خود دارند و همچنین مشاوره های طلاق را در دست دارند. پول دریافت می کنند ولی این مساله خانواده است و بهزیستی در فضایی دیگر قرار دارد. سازمان نظام روانشناسی یک گوشه کار است. سازمان ملی جوانان که به وزارت ورزش و جوانان تبدیل شده است یک گوشه است. دفتر نهاد ریاست جمهوری زنان و خانواده یک گوشه دیگر است. شهرداری ها یک گوشه دیگر است. سازمان تبلیغات و حوزه علمیه و دانشگاه فلان و فلان نیز در این بخش مدعی هستند. این بودجه ها گرفته می شود. این سازمانها از خانواده ارتزاق می کنند ولی وقتی می پرسیم مسئول این نابسامانی کیست درمی مانند. ما سازمان مستقلی برای سیاست گذاری و اجرای بهینه مساله خانواده نداریم. من نمی گویم نمی فهمند بلکه عقیده دارم نمی خواهند انجام بدهند.
ما سازمانی برای ازدواج جوانان و مسائل خانواده نداریم، این بزرگترین ضربه سیستم به جامعه است
در سال ۱۴۰۵ با رشد مجموعه عظیمی از پیرمرد ها و پیرزن ها روبرو خواهیم بود که هیچ کسی آنها را قبول ندارد
باید منتظر خیابان خوابی سالمندان باشیم
جمعیت کشور ما امروز باید ۱۰۰ میلیون می بود
چون نفهمیدن بسیار بد است پس نمی خواهند چون برایشان اولویت ندارد. فرزندان حضرات موفق هستند و همه به سراغ آنها می روند و شل و کر و کور هم باشند خواستگار دارند. ولی ما سازمانی برای ازدواج جوانان و مسائل خانواده نداریم. این بزرگترین ضربه سیستم به جامعه است. در این زمینه سیاست گذاری وجود ندارد. سیاست گذاری که به سمت بهینه شدن رشد باشد نداریم. مردم باید از کجا بیاموزند؟ صدا و سیما خود ملغمه ای است، جایگاهی دارد و پولی می گیرد و مسائلی را در رابطه با خانواده ارائه می دهد. در سال ۱۴۰۵ با مجموعه عظیمی از پیرمرد ها و پیرزن ها روبرو خواهیم بود که هیچ کسی آنها را قبول ندارد و به مرحله خیابان خوابی می رسیم. تعهدات اخلاقی رفته است و سازماندهی اخلاقی وجود ندارد و نمی توان به سازماندهی اخلاقی گذشته تکیه کرد. باید سازماندهی جدیدی را تامین و اجرا کرد درحالیکه این وضعیت قابل پیش بینی بود. جمعیت کشور ما امروز باید ۱۰۰ میلیون می بود.
ما دقیقا به سمت پیری جامعه حرکت می کنیم و هیچ برنامه ای برای آن روزها نداریم
*بحث متناسب بودن امکانات با جمعیت مطرح می شود این مساله را چگونه می بینید؟
این مساله دو سویه است. بخشی می گویند امکانات را تهیه کنید بعد جمعیت را بیاورید و عده ای می گویند جمعیت را بیاورید تا مجبور شوید امکانات را تهیه کنید. چون برخی از جوامع در اجرای کار تنبل هستند. من این مشکل را در روستا ها دیده ام. بچه هایی که شهرنشین بودند و بر سر نگهداری از پدر و مادر بین فرزندان اختلاف وجود داشت و فرزندان نمی خواستند از پدر و مادر نگهداری کنند. وقتی در خانواده سنتی روستایی چنین اتفاقی افتاده است در خانواده های شهری مساله جدی تر است. بچه ها نازپرورده بار می آیند و می گویند فقط باید به من امکانات بدهند ولی در غرب بچه ها از ۱۷ سالگی باید به فکر رفتن از خانواده باشند. ولی در کشور ما بچه ها اگر ازدواج نیز کرده باشند باز آنها را ول نمی کنیم. ما خود را مالک فرزندان می دانیم و ول کن آنها نیستیم. ما فکر می کنیم با محبت زیاد می توانیم فرزندان را برای ایام پیری و کوری خود نگه داریم و این اشتباه است. ما دقیقا به سمت پیری جامعه حرکت می کنیم و هیچ برنامه ای برای آن روزها نداریم.
برای ساماندهی معضلات امروز جامعه وزارتخانه خانواده تاسیس شود
*بحث تربیت و مهارت های فرزند پروری نیز مطرح است این درست است که فقط درباره ازدیاد جمعیت صحبت شود ولی درباره نحوه آموزش و تربیت فرزندان سخنی گفته نشود؟
ما وزارتخانه خانواده را برای همین می خواهیم. وقتی یک وزارتخانه تصور شود ما نیاز داریم از طریق آن کار سازماندهی و منتشر شود و آموزش داده شود و ساز و کار داده شود. امروز با تفرقه کار می کنند و هیچ چیزی دیده نمی شود. سازمان نظام روانشناسی چیست که بگوید این بخش از کار مشاوره مال من است این مال من بودن یعنی چه؟! اینکه صلاحیت مشاوره دارد درست ولی اینکه در کجا باید مشاوره بدهد و مشاوره به چه کسی به این نهاد ربطی ندارد. بهزیستی چه کاره است؟! هر کسی برای خود در این میدان جزیره ای عمل می کنند. باید بحثی کار کنید که چرا ازدواج و خانواده در جامعه ما متکفل ندارد. باید موافق و مخالفین این بحث را پای کار بیاورید و مناظره ترتیب بدهید من چهل سال در این زمینه کار کرده ام. چه کسی باید در این زمینه پاسخگو باشد.
*از یک سو گفته می شود که آمار طلاق بالا رفته است. عدم حمایت از فرزندان این خانواده ها خود مساله ای جداگانه است و نهادی برای حمایت از این بخش نیست.درست است؟
بله درست است و به نظرم با تاسیس یک نهاد رسمی خانواده نظیر وزارت خانواده می توان این مشکلات را تا اندازه ای رفع کرد.