شفقنا زندگی- یک جمعیت شناس با اشاره به اینکه در نیم قرن اخیر بیش از ۳۰ سال به امید زندگی ایرانی ها افزوده شده است، گفت: در جریات تحولات جمعیتی کشور، پیش از اینکه باروری کاهش یابد، سطح مرگ ومیر جمعیت کاهش یافته و پیآمد این مهم، افزایش شانس زنده ماندن همه نسل ها بوده است.
مجید کوششی در گفت و گو با خبرنگار شفقنا زندگی، گفت: اگر نگاهی کلی به آمارها و برآوردهای جمعیتی کشور بیاندازیم، ملاحظه خواهد شد که هر یک ایرانی که در آغاز دهه ۱۳۴۰ به دنیا می آمد، می توانست امید داشته باشد که حدود ۴۰ سال عمر کند، در حالی که در حال حاضر و پس از کاهش مستمر و تدریجی تا پیش از انقلاب و افزایش سریعتر در سالهای پس از انقلاب، این رقم به بیش از ۷۵ سال رسیده است. این رقم برای امید زندگی در شرایطی برآورد میشود که کشور ما همچنان ظرفیت هایی برای افزایش بیشتر امید زندگی دارد. تجزیه آمارهای مرگ برحسب علل فوت، نشان می دهد که با کنترل بیشتر بر مرگ ومیر کودکان و همچنین پیشگیری از بیماری های قابل کنترل و علل مرگ مرتبط با سبک زندگی، مانند بیماریهای قلبی- عروقی و متابولیک و یا سوانح غیرعمد، می توان امید زندگی کشور را تا بیش از ۸۰ سال افزایش داد.
وی در خصوص وضعیت باروری در ایران در یک دهه گذشته گفت: در یک دهه گذشته ابتدا یک افزایش و مجدد یک کاهش در نرخ باروری داشته ایم. به طور تقریب تا دو سال پیش به دلایلی، باروری در ایران کمی بالا رفت و به چیزی حدود بالاتر از دو فرزند برای هر زن رسید. اخیرا در نرخ باروری علائمی دیده شده است که نشان دهنده کاهش مجدد در نرخ باروری به ۲ فرزند و کمی پایینتر است.
وی در خصوص کاهش نرخ فرزندآوری عنوان کرد: دلایل متعدی برای کاهش نرخ باروری و فرزندآوری وجود دارد. وقتی باروری به سطح بسیار پایینی کاهش می یابد، پویایی ساختار سنی تا مدتی (بین ۳۰ تا ۵۰ سال) رشد جمعیت را بالا نگه می دارد. این به خاطر اثری است که ساختار سنی جوان ایران در سالهای دهه ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۰ از طریق افزایش جمعیت زنان در سن باروری بر کند شدن کاهش شمار موالید و رشد جمعیت کودکان گذاشته است. ولی باروری زنان نه تحت تاثیر ساختار سنی؛ بلکه تحت تاثیر تغییراتی است که در رفتار ازدواج و فرزندآوری رخ میدهد. میانگین سنی ازدواج بین سال های ۹۰ تا ۹۵ اندکی کاهش یافته و به نظر می رسد نسبت ازدواج کرده ها کمی بیشتر شده است. آمار سرشماریهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ چنین چیزی را نشان میدهد. البته محتملاً تغییر در سیاست های جمعیتی و شاید عدم سهولت دسترسی به وسایل جلوگیری از بارداری نیز در افزایش نسبی باروری مؤثر بوده باشد. با این حال، مطالعه مشخصی و دقیق که بتوان بر اساس آن اعلام کرد نقش هر کدام از عوامل در افزایش نسبی باروری طی نیمه اول دهه ۱۳۹۰ چقدر بوده و چرا دوباره رو به کاهش گذاشته است، موجود نیست.
این جمعیت شناس عامل فرهنگی را نسبت به عوامل اقتصادی و اجتماعی در کاهش باروری موثرتر دانست و افزود: به طور طبیعی در سی چهل سال گذشته در بخش فرهنگی تغییراتی در نگرشها و سبک زندگی رخ داده است که نمیتوان اثر آن را بر تحولات باروری در ایران نادیده گرفت. همچنین در بخش عوامل اجتماعی هم ارزش اجتماعی فرزند نسبت به گذشته تغییر کرده است. گسترش شهرنشینی و پرجمعیت شدن طبقه متوسط، برای عامل اجتماعی نیز وضعیتی تعیین کننده به وجود آورده است. به خصوص توسعه شهرنشینی در این تغییرات موثر بوده و از نظر اقتصادی شرایط رکود اقتصادی، وجود تورم، مشکل مسکن و سایر فشارهای اقتصادی نیز از طریق کاهش نرخ ازدواج و افزایش سن ازدواج بر باروری تاثیر گذاشته است.
افزایش ۳۰ ساله امید به زندگی در ایرانی
کوششی در خصوص تاثیر باروری بر سالمندی جمعیت گفت: از نظر جمعیتی کاملا روشن است که با کاهش باروری ساختار سنی تغییر می کند و به طور کلی به سمت سالخوردگی خواهد رفت. این اتفاقی است که در تمام جمعیت ها رخ می دهد. در ایران به طور ویژه و به دلیل کاهش شدید و سریع باروری تا سطح خیلی پائین، زمان و شدت سالخورده شدن جمعیت با بسیاری از کشورهای دیگر متفاوت خواهد بود. چند رویداد جمعیتی ظرفیت سالخوردگی جمعیت ایران را متفاوت کرده است. اول اینکه، همانطور که گفتم جمعیت کشور ما قبل از کاهش باروری، کاهش مرگ و میر را تجربه کرده است. وی با اشاره به اینکه در طول ۵۰ سال گذشته بیش از ۳۰ سال به امید زندگی ایرانیها افزوده شده است، اضافه کرد که افزایش امید زندگی شانس زنده ماندن همه گروهای جمعیتی را کمابیش افزایش داده است. وقتی شانس زنده ماندن افزایش پیدا می کند، اگر باروری ثابت باشد جمعیت مثل دهه ۱۳۶۰ جوان می شود. در آن دهه که باروری ما نسبتا ثابت بود و در اوایل انقلاب کمی افزایش پیدا کرده بود، همین تاثیر باعث شد تا ساختار سنی جمعیت کشور ما کمی جوانتر شود. به این معنا که به دلیل باروری ثابت یا بالا و مرگ و میر رو به کاهش که هم مرگ کودکان و هم مرگ مادران را کاهش داده بود، فرصت بیشتری به وجود آمد تا تعداد کودکان بیشتری به دنیا بیایند و این ساختار سنی را جوان می کند.
این جمعیت شناس ادامه داد: جمعیت میانسال و سالمند کشور نیز از کاهش مرگ و میر و افزایش امید به زندگی بهره مند شده و شانس زنده ماندن آنان افزایش یافته است. وقتی این اتفاق می افتد عامل اصلی سالخوردگی جمعیت یعنی باروری اگر عمل کند، به این معنا که باروری نیز کاهش پیدا کند، می تواند به سرعت جمعیت را به سمت سالمندی و سالخوردگی پیش ببرد.
دوم اینکه، پیش از اینکه باروری کاهش یابد، یعنی تا دهه ۱۳۶۰، ایران دارای یکی از بالاترین نرخهای باروری بود. خوب روشن است که نسلهای پرجمعیت آن سالها که اکنون میانسال و سالمند شدهاند، خصوصاً که شانس بیشتری برای زنده ماندن دارند، رشد جمعیت سالمند را افزایش میدهد. در حال حاضر نرخ رشد جمعیت سالمند در کشور ما نزدیک به سه برابر نرخ رشد کل جمعیت است.
کوششی ادامه داد: بنابر این عامل اصلی سالمندی و سالخوردگی جمعیت کاهش باروری است، نه مرگ و میر و نه امید زندگی. وقتی در جمعیتی مثل جمعیت ایران امید زندگی، قبل از کاهش باروری، افزایش پیدا می کند، به دلیل شانس زنده ماندن سالمندان و میانسالان کاهش باروری از یک سو و افزایش امید زندگی از سوی دیگر به تدریج و در افق دور جمعیت را سالمند خواهد کرد. این پیامد جمعیتی است و در همه جمعیت ها اتفاق می افتد و تابع شرایط خاص اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی نیست.
جمعیت ایران رو به ابر سالمندی
وی عنوان کرد: کاهش باروری جمعیت را به سمت سالخوردگی می برد. شدت، سرعت و میزان سالمندی جمعیت تابع میزان کاهش باروری است. چون در ایران کاهش در باروری به سرعت رخ داده است، طبیعتا هم هم سرعت سالخوردگی جمعیت بالا خواهد بود و هم شدت بیشتری نسبت به جوامع دیگر خواهد داشت. در نتیجه پیامد این وضعیت در افق دور با ثابت ماندن شرایط جمعیتی وضعیتی است که ابر سالمندی نامیده می شود. جمعیت های ابرسالمندی یا دارای سالخوردگی مفرط به جمعیتهایی گفته میشود که در مرحله سالمندی نزدیک به یک سوم جمعیتشان ۶۰ سال و بالاتر سن داشته باشد.
این استاد دانشگاه تهران ادامه داد: امروزه تعداد چنین کشورهایی بسیار معدود است. ژاپن یکی از این کشورها است و در این شرایط قرار گرفته است. پیش بینی می شود اگر وضعیت باروری به شکل رو به کاهش ادامه پیدا کند، قطعا جمعیت ما نیز به ۲۰ تا ۳۰ کشوری می پیوندد که در افق ۲۰۵۰ دچار ابرسالمندی می شوند.
کوششی در خصوص پیامدهای اقتصادی سالمندی جمعیت تصریح کرد: پیامد های اقتصادی این مساله مراحل و فازهایی دارد؛ همانطور که پیامد جمعیتی و تغییرات جمعیتی فازهای مختلفی دارد. در مرحله اول تعداد و نسبت کودکان کاهش پیدا می کند. تعداد کمتری کودک وجود دارد و بار اقتصادی خانواده ها و دولت کاهش پیدا می کند. به این شرایط پنجره فرصت جمعیتی گفته می شود که می تواند به خانواده ها و دولت فرصت دهد با بار اقتصادی کمتر کودکان، به ارتقای کیفیت جمعیت بپردازند. از یک طرف کاهش سهم و جمعیت کودکان با افزایش سهم و جمعیت افراد در سن کار همراه خواهد بود و این خود می تواند به اقتصاد رونق دهد و رونق اقتصادی در کنار کاهش بار اقتصادی جمعیت کودکان می تواند فرصت رشد اقتصاد کشورها را فراهم کند.
مانندهای زیادی را میتوان برای کشورهایی که با استفاده از این فرصت اقتصاد خود را رشد دادهاند، نام برد. خود ژاپن تا دهه ۱۹۸۰ دارای چنین موقعیت ممتازی بوده است. کره جنوبی، تایلند، ترکیه، مالزی و تعداد بیشتری از کشورهای در حال توسعه را می توانم نام ببرم که پیش از سالمند شدن جمعیت، از این فرصت طلایی استفاده کردهاند. وی ادامه داد: بخشی از درآمدهای اضافی در دوره پنجره فرصت جمعیتی، درجایی سرمایه گذاری می شود که اصطلاحا سرمایه انسانی نام دارد. هم دولت و هم خانواده ها فرصت توسعه دادن به بخش سلامت را پیدا می کنند. انتظار می رود در این مرحله دو سرمایه رشد کند؛ یکی سرمایه مادی یا فیزیکی است و دومین سرمایه انسانی است. در صورتی که به نحو مطلوب از شرایط به وجود آمده بهره برداری شود، شاهد انباشتی از توانمندی های اقتصادی برای دولت و خانواده ها خواهیم بود که در آینده و با سختتر شدن شرایط میتوانند از آن استفاده کنند، که اصطلاحا به آن سود جمعیتی می گویند. در دو سه دهه اخیر چین نیز از فرصت فراهم شده به سود جمعیتی رسیده است و با رشد ناشی از کاهش تعداد کودکان اقتصاد کشور خود را بزرگ کرده و سود سرشاری را گرد آورده است.
این جمعیت شناس تصریح کرد: سود جمعیتی این کشورها را برای فازهای بعدی قدرتمندتر می کند. در ژاپن فاز بعدی اتفاق افتاده است و یک دوره کوتاه سالمندی و سپس دوره ابر سالمندی وجود دارد. در شرایط جدید آلمان و ژاپن سرمایه مادی قابل توجهی از طریق انباشت ثروت چرخه عمر به وجود آورده اند و سود جمعیتی که در مراحل قبلی عاید کشوری چون ژاپن شده است، بخشی از اقتصاد را تحت تصرف گرفته است و همراه با توسعه سرمایه انسانی باعث شده است که با وجود ابرسالمند بودن ژاپن، این کشور هنوز اقتصادی، گرچه کمتر ولی بالنده داشته باشد.
کوششی ادامه داد: این اتفاق در کره جنوبی نیز رخ داده است و سود جمعیتی حاصل باید در آینده به این کشور کمک کند. به این فاز از تغییرات جمعیتی که شرایط به ثبات رسیده است، اقتصاد را تحت تاثیر خود قرار می دهد و تغییرات در نوع دیگری ظاهر می شود، سود جمعیتی دوم گفته می شود. اگر اقتصادی بتواند در فاز و مرحله سود جمعیتی اول به نحو مطلوبی از آنچه که در اختیار او قرار می گیرد برداشت کند و از سود جمعیتی اول بهره مند شود در کنار آن می تواند در دوران سخت سالمندی جمعیت از افزایش نرخ پس انداز و توسعه سرمایه فیزیکی و انسانی بهره مند شود.
وی در خصوص پیامد دیگر سالمندی جمعیت گفت: پیامد افزایش امید زندگی، افزایشی است که خواهناخواه در میانگین طول دوران کار رخ خواهد داد. در این شرایط جمعیت فعال ما مانند گذشته و حال حاضر، بازار کار را ترک نمی کنند. سالمندی که به ۵۰ سالگی رسیده است، برخلاف گذشته که امید زندگی پایین بود، امید دارد که سالهایی نسبت به گذشته بیشتر را عمر کند. برای بهره بردن از میوه تغییرات جمعیتی، که گاه دارای اثرات منفی هم هستند، باید با بردباری و البته سیاستگذاری مناسب امکان پدیدار شدن این فرصتهای طلایی را فراهم آوریم.
پیشگیری از ابر سالمندی با سیاست های جمعیتی
این جمعیت شناس ادامه داد: بنابر این می تواند شرایط سختی در آینده پیش بیاید و ما باید شرایط را به گونه ای بوجود بیاوریم تا به ابرسالمندی منجر نشود. همانطور که می دانید بند اول سیاست های جمعیتی مربوط به این است که ما اجازه ندهیم باروری بیش از این کاهش پیدا کند. دولت همه نقش را بر عهده ندارد، ولی می تواند با سیاست گذاری درست در جهت افزایش نسبی باروری، زمینه تحقق ابرسالمندی جمعیت را کمتر کند. از سویی باید به این فکر باشیم که اگر برنامه های ما برای افزایش باروری موفق نبود، باید خود را برای شرایط سختی که بر اثر سالمندی مفرط و ابرسالمندی رخ می دهد آماده کنیم.
کوششی عنوان کرد: برای آمادگی بیشتر برای مواجهه با آن دوران سخت باید از سیاستگذاری ناهمسو با سود جمعیتی دوم پرهیز کرد و سیاست هایی را در پیش بگیریم که ظهور سود جمعیتی دوم را تسهیل کند. پیامد اجتماعی گاهی غیر قابل اجتناب و غیر قابل حل است. پیامد های اقتصادی را می توان با یک سری سیاست گذاری ها بهبود بخشید و شرایط را بهتر کرد، ولی از نظر اجتماعی کار بسیار سختتر است. زیرا پیامد های اجتماعی ابرسالمندی دست و پا گیر و گاهی آزاردهنده خواهند بود. از جمله کوچک شدن اندازه خانواده ها که رخ خواهد داد. مناسبات بین نسلی تعیین کننده بخش مهمی از شیوه های مرتفع ساختن مشکلات است.
وی تصریح کرد: چندین مساله خانواده های سالمندان را تهدید می کند. ابتدا کاهش باروری است که تعداد فرزندان سالمندان را کمتر می کند و واضح است که چون تعداد کمتر می شود، احتمال دسترسی به حدقل یک فرزند را هم کمتر می کند. دومین مساله مهاجرت فرزندان به دوردست است. در کشور ما بیشتر مهاجرت ها داخلی و از شهری به شهر دیگر است. اگر فرزندان پر تعداد باشند دور شدن آنها حمایت از والدین سالمند را به خطر نمی اندازد. در خانواده های سالمند دارای پنج فرزند حداقل دو فرزند مفید هستند و دارای شرایطی هستند که می توانند به والدین سالمند خود کمک کنند. معمولا دختران به دلیل خانه دار بودن از والدین پرستاری می کنند و پسران در بسیاری از موارد اگر توانایی مالی داشته باشند به والدین خود کمک مالی می کنند.
بیش از ۲۰ درصد از سالمندان کشور به دولت وابسته هستند
این جمعیت شناس ادامه داد: اگر اینچنین نبود وضعیت سالمندان بسیار وخیم می شد. به دلیل شرایط گذشته جمعیت ما به خصوص که سالمندان نتوانسته اند به حد کفایت برای دوران پیری خود بیندوزند، به طور قابل توجهی به فرزندان خود متکی هستند. در حدود ۲۰ درصد از سالمندان ۶۰ سال به بالای ایران به نحوی به دولت متکی هستند و از طریق کمیته امداد امام(ره) و یا سازمان بهزیستی کمک هایی به آن ها داده می شود. اگر تغییری در چرخه عمر اقتصادی ما ایرانیان رخ ندهد و شرایط دشوار کنونی تداوم یابد، در آینده قطعا تعداد بیشتری از سالمندان به کمک نیاز خواهند داشت و اگر شرایط به این صورت باشد قطعا اوضاع بسیار وخیم خواهد بود.
کوششی عنوان کرد: البته سالمندان آینده با سالمندان امروز بسیار متفاوت خواهند بود. به دلیل توسعه سرمایه انسانی سالمندان فردا که جوانان امروز هستند باسواد و تحصیلکرده هستند. پوشش های بیمه و بازنشستگی افزایش پیدا می کند و این خبر خوبی است. بالا رفتن کیفیت زندگی، سواد، توسعه انسانی و آموزش نسلهای کنونی، سالمندان آینده را نسبت به سالمندان امروز متفاوت خواهد کرد. نباید خیلی نگران بود. البته بخش اجتماعی ماجرا مثل مناسبات بین نسلی که از طریق دولت، پرستار و… انجام نمی شود، بسیار نگران کننده است. ممکن است برخی از این نیازها از طریق شبکه های دوستی انجام شود و سالمندان با دوستان سالمندشان صحبت کنند و بخشی از تجربه های خود را با هم به اشتراک بگذارند.
وی ادامه داد: از طرفی ما نیازهایی عاطفی داریم که این نیازها فقط از طریق فرزندان قابل پاسخگویی است. زمانی که کم فرزند باشیم و فرزندان دور از ما زندگی کنند، وضعیت سختی به وجود می آید که قابل جایگزینی نیست و نمی توان موسساتی ایجاد کرد که مناسبات عاطفی بین نسلی را پاسخ بگویند، ولی مثلاً برای حل مشکلات معیشتی، می توان سازمانها و نهادهایی (مانند خیریهها) داشت که وقتی بیمه ها ناقص است، به سالمندان کمک کنند. بنابراین احتمالا پیامدهای اجتماعی از پیامد های اقتصادی سخت تر باشد.
این استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: در کشورهای اروپایی نیاز به نیروی کار از طریق جذب مهاجرین تامین می شود. ولی احتمالا در آینده ربات ها جایگزین نیروی کار خواهند شد. از بسیاری نظر ها آینده بدتر از الان نخواهد بود. اگر بتوانیم با یک سری سیاستگذاری ها باروری را به شکلی مدیریت کنیم که به ابرسالمندی نرسد و همچنین باید بتوانیم سود جمعیتی دوم را مدیریت کنیم.
کوششی در خصوص مشوق های باروری عنوان کرد: در این زمینه مشکل اصلی ما ندانستن جای درست سیاستگذاری ها است. عدم اطمینان به آینده به خصوص عدم اطمینان اقتصادی برای خانواده ها مشکل ساز شده است. این موارد به صورت انباشته جمع می شوند و افراد را از ازدواج یا ازدواج به هنگام منصرف می کنند یا در صورت ازدواج شاهد فاصله قابل توجهی بین زمان ازدواج و تولد فرزند اول هستیم و یا نمی توانند فرزند دیگری به دنیا بیاورند و مجموع این مسائل می تواند باروری را کاهش دهد. در مورد مسائل اقتصادی در خانواده ها نمی توان کار زیادی انجام داد. دولت و حاکمیت باید سیاستگذاری های مناسبی انجام بدهند و فضای جامعه به سمت امیدواری برود. در فضاهای کوچکتر می توان زن و شوهر ها را به چند گروه تقسیم کرد و سیاستگذاری ها باید متناسب با این گروه ها باشد.
وی با اشاره به اینکه باید دلیل کاهش فرزندآوری در جوانان با دقت بررسی شود، عنوان کرد: برخی از جوانان به هر دلیلی فرزند آوری را به تاخیر می اندازند و این گروه چند بخش هستند. باید در این حوزه ها کار جامعه شناسی و مطالعاتی انجام شود. به عنوان مثال باید زنانی که خانهدار هستند و برای فرزندآوری مشکلی ندارند اما اقدام به باروری نمی کنند بررسی شوند.
این جمعیت شناس ادامه داد: امروز تفاوت فرزندآوری زنان شاغل و زنان خانهدار چندان زیاد نیست. زنان شاغل نیازهای متعددی دارند. باید توجه شود که هر گروه نیازمند سیاستگذاری های خاص است، ولی خطر کلی این است که ما تصور کنیم اشتغال آن ها باعث کاهش باروری است. این نظر چندان درست نیست؛ چون تفاوت باروری آنها با زنان خانه دار چندان زیاد نیست. وقتی زنان در محیط کار حاضر می شوند، می توانند از طریق ساز و کارهایی که دولت و حکومت سیاستگذاری می کنند، برای فرزندآوری تشویق شوند. کوششی ادامه داد: در مورد زن خانه داری که نمی خواهند صاحب فرزند شود به سختی می توان با سیاستگذاری آن ها را به فرزندآوری ترغیب کرد، ولی زن شاغل با برآورده شدن نیازهایش از جمله مرخصی زایمان و… تشویق می شود. این مشوق ها روی زنان خانه دار کار نمی کند. برخی سیاستگذاری ها روی زنان شاغل بهتر کار می کند. به نحوی می توان گفت یکی از مشکلات جامعه ما نرخ پایین اشتغال و فعالیت زنان است. امروز نرخ زنان تحصیلکرده با نرخ مردان تحصیل کرده برابر است. ولی فرصت های اشتغال برابر نیست.
وی ادامه داد: این به معنای مستهلک شدن بخشی از سرمایه های انسانی ما است. درصورتی که جذب شدن این نیروها به اقتصاد می تواند تاثیر سیاستگذاری ها را بهتر کند. بنابر این سیاست های جمعیتی نباید یک سویه و تنها برای یک الگو در نظر گرفته شود. باید گروه های اجتماعی مشخصی را در نظر بگیرید و برای هرکدام برنامه ای داشته باشید و به اشکال مختلف سیاستگذاری کنیم. در هر گروه زوجینی با شرایطی متفاوت وجود دارد.