شفقنا زندگی- لیلا موسوی نسب: معاونت گردشگری از ابتدای سال جاری تاکنون درصدد است حسابهای اقماری گردشگری را راهاندازی کند. امری که باعث میشد بدانیم یک توریست چه چیزی را از کجا و به چه قیمتی خریداری میکند. اما آیا میتوان بدون اینکه بدانیم یک توریست کیست و چرا به کشور واردشده، بفهمیم چه چیزی را از کجا و با چه قیمتی خریده است؟به عبارتی همچنان چرخ آمار مستدل، مستمر، علمی و به هنگام در گردشگری کشور میلنگد. اما چرا مدیران از آمار فراریاند و اینکه چنین برخوردی با تهیه آمار چه ضربههایی را به کشورمان زده است را در این گزارش میخوانیم.
به گزارش خبرنگار شفقنا، آمار در حوزه گردشگری ایران همواره موضوعی پر از ابهام و مناقشه بوده است. میگوییم حوزه به این دلیل تبدیلشدن به صنعت گردشگری برای ایران همواره با موانعی مواجه بوده که ممکن است در این گزارش تا حدودی به آن اشاره شود اما موضوع اصلی در این گزارش به بررسی چرایی این ابهام و مناقشه است. اینکه این ابهام تا چه حد گردشگری کشور را به تأخیر انداخته است.
اگر بخواهیم نگاهی گذرا به روند رو به افول آمار و گردشگری کشور داشته باشیم باید بگوییم این اتفاق پس از ادغام سازمان ایرانگردی و جهانگردی با سازمان میراث فرهنگی و صنایعدستی سابق آغاز شد. درگذشته سازمان ایرانگردی و جهانگردی آمارهایی را بر اساس مرز ورودی از کشورهای مختلف در گزارشی تحت عنوان گزارش تور گردانی ارائه میکرد که از ابهام بسیار کمتری نسبت به آمارهای کنونی برخوردار بود.
اختلافنظر در الفبای آمارگیری گردشگری
اکنون میتوان گفت الفبای آمارگیری در حوزه گردشگری در میان بخشهای مختلف کشور ما متفاوت است. اگرچه ولی تیموری معاون گردشگری وزارتخانه جدید التاسیس صنایعدستی، میراث فرهنگی و گردشگری در گفتگو با « شفقنا» عنوان میکند:« روند و مرجع آمار در گردشگری کشور از ابتدای انقلاب تاکنون پلیس مهاجرت بوده است» اما بدون شک بخشهای خصوصی مختلف و نیز بخشهای نیمهخصوصی و نیمهدولتی برای انجام انواع سرمایهگذاریهای خود ناچار به کسب آمار نزدیک به واقعیت بودهاند، هرچند که به دلایلی که در این گزارش شرح آن میرود مطمئناً هیچگاه موفق نشدهاند به چنین آماری دست یابند.
مسئولان حوزه گردشگری ادعا میکنند آماری که ما جمعآوری و منتشر میکنیم بر اساس روشی است کهUNWTO میگوید، به این معنی که هر شخصی که وارد کشور شود و ۲۴ ساعت یعنی یک شبانهروز اقامت داشته باشد توریست محسوب میشود و کسب این اطلاعات از طریق ناجا و بهطور مشخص پلیس مهاجرت صورت میگیرد. بدینصورت تمام افرادی که از ۴ مرز کشور وارد میشوند درصورتیکه بیش از ۷۵ کیلومتر ( یعنی حد تردد مرزی که به ویزا نیاز ندارد) را طی کنند تحت عنوان توریست بهحساب میآید. منتقدان چنین رویه ارائه آماری در گردشگری ایران میگویند، افرادی هستند که نهتنها با ورود خود به کشور چرخه اقتصاد گردشگری را رونق نمیبخشد بلکه منجر به فرسایش خدمات نیز میشوند؛ همانند گردشگران زیارتی که با استقرار چادر در محدوده حرم امام رضا علیهالسلام دردی را از چرخه اقتصاد گردشگری کشور دوا نمیکنند، اما آنها را توریست تلقی میکنیم.
آیا قدمت یک شیوه به معنی درست بودن آن است؟
اما آیا اینکه مرجع تهیه آمار گردشگری کشور در ۲۰ سال گذشته پلیس مهاجرت بوده و شیوه آن شیوه ارائهشده توسط UNWTO است، میتواند پاسخی محکم در برابر ادعای منتقدان در خصوص غیرعلمی و نیز مبهم بودن آماری که در حال حاضر ارائه میشود، باشد؟ آیا میتوان ادعا کرد این آمارها کاربردی برای توسعه گردشگری در کشور ندارد؟ اصولاً میتوان گفت وجود این شیوه آمارگیری است که هیچگاه حجاب از عملکردهای واقعی در گردشگری کشور برنداشته؟
شاید بهتر باشد به این سؤال پاسخ داد که چرا کشورهایی که مقاصد اول گردشگری هستند در کنار تهیه چنین آمارهایی با روشهای دیگر نیز به استخراج آمار گردشگری کشورشان میپردازند؟ بهطور مثال تفکیک آمار بر اساس جنسیت، کشورهای ورودی، میزان هزینه کرد، بخشهای هزینه کرد، مقاصد سفر و شاخصها مشخصههایی ازایندست؟ برای پاسخ به این سؤالها در ابتدا به سراغ مدیران فعلی و البته سابق این حوزه رفتهایم.
تیموری: ۷ میلیون گردشگر با میانگین ۵ شب اقامت در ایران
پس از اعمال تحریمها علیه ایران بسیاری از پروازهای مستقیم از مقاصد خارجی به کشور تعطیل شد
با هدف قرار گرفتن تنها یک ناوچه در خلیجفارس چیزی بین ۶۰ تا ۷۰ درصد از آمار توریست ورودی به کشور ریزش پیدا کرد
ولی تیموری، معاون گردشگری وزارتخانه میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشور در پاسخ به تمام این انتقادها و نیز چرایی تفاوتهای فراوان آمار ارائهشده ورود گردشگر به کشور توسط مدیران مختلف در دورههای مختلف به « شفقنا» میگوید:« نکته ابتدایی که باید بر آن تأکید کرد این است که مرجع رسمی اعلام تعداد گردشگر به کشور همانگونه که بارها اعلامشده پلیس مهاجرت است و در طول سالهای گذشته این مرجع و روش تهیه آمار تغییر نکرده است. درنتیجه آماری که مسئولان نیز ارائه میکنند همان آماری که پلیس مهاجرت به آنها ارائه میدهد. اما در پاسخ به آنها که عنوان میکنند افرادی که به دلایل مختلف تردد مرزی دارند توسط وزارت گردشگری و پلیس مهاجرت بهعنوان گردشگر تلقی میشوند باید گفت هیچگاه این افراد تحت عنوان گردشگر محسوب نشدهاند. اتفاقاً باید گفت ما تعداد زیادی از ایرانیان خارج از کشور راداریم که همانند یک توریست چرخه اقتصاد گردشگری را فعال میکنند اما به علت آنکه دارای پاسپورت ایرانی هستند جزء آمار گردشگر محسوب نمیشود. بااینوجود آمار گردشگری ما ۷ میلیون گردشگر با میانگین ۵ شب اقامت است. حال اگر شوک ارزی رخداده و از سال گذشته تاکنون این آمار افزایشیافته باید به این موارد نیز توجه کرد که بله شوک ارزی باعث ارزان شدن ایران بهعنوان یک مقصد سفر میشود اما میتوان مؤلفه پرواز مستقیم را بهعنوان یکی از نکات بسیار مهم در توسعه گردشگری انکار کرد ؟ این در حالی است که پس از اعمال تحریمها علیه ایران بسیاری از پروازهای مستقیم از مقاصد خارجی به کشور تعطیل شد. اگر وجود شوک ارزی و افزایش آمار گردشگری اینقدر از دید برخی از منتقدین اهمیت دارد چرا به این نکته اشاره نمیشود که باهدف قرار گرفتن تنها یک ناوچه در خلیجفارس چیزی بین ۶۰ تا ۷۰ درصد از آمار توریست ورودی به کشور ریزش پیدا میکند؟ میگویند زیرساختهای گردشگری ایران متزلزل است، مدیریت برنامهریزی با اشکال مواجه است و اگر این اتفاقات برای کشور دیگری بیفتد با این سطح از ریزش توریست مواجه نیست اما به شما میگویم که بعد از وقوع کودتا در کشور ترکیه وضعیت گردشگری در این کشور بهگونهای دچار ریزش شد که تنها پس از دست دوستی ترکیه با روسیه بود که توانست وضعیت سیاسی، اقتصادی و بعدازآن صنعت گردشگری خود را بهبود بخشد. همه میدانیم مهمترین مؤلفههای توسعه گردشگری هر کشور امنیت است. ما دارای امنیت هستیم اما سیاه نماییها اجازه نمیدهد که توریست باوجودآنکه ایران مقصد گردشگری ارزانی است و نیز باوجود شوک ارزی آنچنانکه باید به کشور وارد شود. بااینوجود ما چنین آماری راداریم که از دید بنده آمار نزدیک به واقعیت و درستی است.»
محمد محب خدایی نیز بهعنوان کسی که درگذشته در مقام معاون گردشگری سازمان سابق گردشگری، صنایعدستی و میراث فرهنگی مشغول به فعالیت بوده است صراحتاً عنوان میکند: « از دید بنده آمارهایی که در حوزه گردشگری تهیه میشود، غلط نیست.»
او تأکید میکند: « بهجای توجه به انحراف آماری باید به این چرایی پاسخ داد که چرا در کشور ما متناسب باقابلیتها و ظرفیتهایی که دارد، توریست وارد نمیشود؟» او پاسخ این چرایی را در فقدان بینش گردشگری در کشور ما میداند.
شاید فقدان آمار همان فقدان بینش و دانش گردشگری است!
اما خطاب به این مدیر سابق باید گفت چهبسا پاسخ به این چرایی همان انحراف آماری باشد و چهبسا فقدان دانش و بینش درست در گردشگری نیز ابهام در چنین آماری باشد. اینکه نمیدانیم یک توریست در کشور مشخصاً کیست؟ و چه چیزی را از کجا و با چه هزینهای خریداری میکند. شاید مشکل اصلی همین باشد.
نبود چنین آماری است که باعث میشود اگر رسانهها و کارشناسان نسبت به منفی بودن تراز گردشگری کشور انتقاد کنند سال بعد عنوان میشود تراز گردشگری کشور مثبت شده است. این در حالی است که تراز گردشگری کشور نه در تعداد آمار گردشگران ورودی بلکه در میزان افزایش درآمدهای ارزی است که باید مثبت شود. در غیر این صورت ما با توریستهایی که تنها فرسایش خدمات داشتهاند، مواجه هستیم. افرادی که نمیتوانیم با آنها اقتصاد گردشگری را توسعه دهیم و حتی نمیدانیم چرا به کشور واردشدهاند و در چه حوزهای و به چه میزان بیشترین هزینه کرد را داشتهاند؟
آمار قابلاعتماد از زبان یک کارشناس
شاید آنچه اردشیر اروجی بهعنوان مدیرکل سابق دفتر برنامهریزی و آمار و اطلاعات سازمان گردشگری و مشاور سابق رئیس این سازمان تحت عنوان یک کارشناس در گفتوگو با « شفقنا» عنوان میکند، تائید این نکته باشد. او به «شفقنا» میگوید:« میتوان گفت یکی از مشکلات حال حاضر گردشگری در کشور ما فقدان آمار مستدل، به هنگام و قابلاعتماد است. این آمار زمانی قابلاعتماد است که ما بتوانیم در ۳ حوزه گردشگری ورودی، خروجی و داخلی بهصورت فصلی یعنی هر سه ماه یکمرتبه آمارهایی را بهصورت مستمر تهیه و آنها را در یک پایگاه داده آماری منتشر کنیم .
افتوخیز نمودار هیستوگرام و نتیجه عملکرد مدیران
در این صورت میتوان مجموع این آمارها را در یک بازه زمانی ۵ ساله با یکدیگر مقایسه کرد. این مقایسه در نقاط ماکسیمم و مینیمم یا افتوخیز نمودار آماری به ما میگوید که اثرات سیاستگذاریها در حوزه گردشگری به چه صورت بوده است و اصولاً این حوزه از چه مؤلفههایی تأثیر میپذیرد. تا زمانی که این آمار در حوزه گردشگری بر اساس ۲۵ مشخصه در بازه زمانی مذکور در منحنی هیستوگرام موردبررسی قرار نگرفته و پرشهای ناگهانی آن بررسی نشود، نمیتوان متوجه شد آیا منطق این پرشهای ناگهانی قابل تفسیر است یا خیر. در غیر این صورت آمارها کاربردی و قابلاعتماد نیست. لذا در یک شوک ارزی تعداد گردشگر افزایش پیدا میکند و ما این را افزایش آمار گردشگر تفسیر میکنیم؛ در یک سال ترددهای مرزی را تحت عنوان توریست ذکر میکنیم در یک سال ذکر نمیکنیم، در یک سال ایرانیانی که مقیم خارج هستند بهعنوان گردشگر محسوب میشود در سال دیگر محسوب نمیشوند. درنتیجه نهتنها روش آمارگیری ما در سنوات مختلف از رویه یکسانی پیروی نکرده است بلکه روش ارائه آمار، جمعبندی آن و حتی نحوه اطلاعرسانی آن آمار کاملاً اشتباه است.»
درمجموع میتوان گفت کارشناسان معتقدند این آمارها به دلیل اینکه بهصورت مستمر و قابلمقایسه نیست قدرت برنامهریزی ندارد. مسئولان سابق و فعلی در حوزه گردشگری آمار ارائهشده در این حوزه را آمار اشتباهی نمیدانند. مسئول فعلی معتقد است در شرایط حال حاضر سیاسی ایران در سطح جهان گامهای مثبتی در افزایش تعداد توریست برای کشور برداشتهایم. تورهای آشناسازی را به علت آنکه بازدهی آن در کشورهای اروپایی کم است به کشورهای منطقه که بازدهی بیشتری دارند، توسعه دادهایم و با کشورهای همانند ترکیه وارد رایزنی شدهایم تا گردشگر ورودی ایران از ترکیه با گردشگری ورودی ترکیه از ایران همخوانی داشته باشد. مسئول سابق معضل گردشگری کشور را فقدان بینش و دانش علمی در این حوزه میداند و میگوید آمار اشتباه نیست زیرا مرجع آن پلیس مهاجرت است و روش تهیه آن را یک سازمان بینالمللی رسمی تعیین میکند اما معتقد است بااینوجود باید به سؤالهای پاسخ داد و آن این است که آیا در شرایط فعلی میتوان به مکانیسمی دستیافت که آماری گردشگری در کشور با زیرساختهای فعلی افزایش یابد؟
نبود بینش در حوزه گردشگری
محب خدایی در پاسخ به سؤالی که خودش مطرح میکند، میگوید:« اصولاً در کشورمان بجای تکیهبر مفاهیم در حوزه گردشگری به تعاریف توجه داشتهایم و این ناشی از دیدگاه مدیریتی در کشور است. اگر دیدگاه مدیریتی در کشور بر اساس توسعه گردشگری باشد ما به مفاهیم توجه میکنیم و زیرساختهای موردنیاز آن را نیز فراهم میکنیم. اما دیدگاه مدیریتی در کشور ما بر اساس نفت است. به همین دلیل است که سند راهبردی گردشگری که در دوره مدیریت بنده در این سازمان تهیه و تدوین شد اکنون در این وزارتخانه مورداستفاده قرار نمیگیرد. سندی که اولین نکته آن افزایش بهرهوری در شرایط موجود بود. مشکل گردشگری در کشور ما آمارهایی نیست که اکنون بر سر درست یا غلط بودن یک پله یا دو پله افزایش یا کاهش آن بحث کنیم. بلکه مشکل ما نبود بینش در حوزه گردشگری است. ما باید به سمت خودمان بازگردیم. اگر بخواهیم ظرفیتهای گردشگری را فعال کنیم باید به آن بها دهید، باید خودمان باشیم. آمارهایی که در حال حاضر ارائه میشود تا ۹۰ درصد نزدیک واقعیت است. باید به این سؤال پاسخ دهید که این عدد چه عددی میتوانست باشد و نیست.»
رصد لحظهبهلحظه توریست و هدایت او همان بینش گردشگری است
اما بهتر است خطاب به هر مدیری که چنین دیدگاهی دارد این سؤال را مطرح کرد که اینکه ما بدانیم مشخصات یک توریست که به کشورمان وارد میشود چیست و از لحظه ورود تا خروج در بخش اقامت، هزینه کرد، گشتوگذار و هر فعالیت توریستی دیگر چه اتفاقی برای او رخ میدهد همان دیدگاه علمی نسبت به حوزه گردشگری نیست؟ آیا کشورهایی که مقصد اول گردشگری هستند بدون وجود چنین دیدگاههایی توانستهاند دارای بینش در گردشگری شوند و به خودشان بازگردند؟ آیا اصولاً بدون اینکه بدانیم یک توریست از چه چیزی یا از چه مقصدی در کشور ما بیشتر استقبال میکند و از چه مؤلفههایی استقبال کمتری دارد میتوانیم در هدایت او به مقاصد مختلف سفر موفق عمل کنیم تا پسازآن بتوانیم در شرایط فعلی بازدهی بیشتری داشته باشیم؟
اینکه یک توریست در طول سفر خود در یک محدوده سرزمینی چه چیزی را با چه هزینهای و در کجا تهیه میکند همان حسابهای اقماری گردشگری است. حسابهای اقماری گردشگری بسیاری از آمارها را در این حوزه شفاف میکند بهگونهای که با شفاف شدن آن سرمایهگذاران قدرت ریسک پیدا میکنند، بخشهای مختلف گردشگری همانند صنعت هتلداری در مرحله ورشکستگی قرار نمیگیرد و مدیران میدانند نقاط قوت و ضعف در حوزه گردشگری کشورشان چیست. درنتیجه میدانند در چه بخشهایی باید تمرکز بیشتر و در چه بخشهایی باید نگهداری یا هدایت بیشتری داشته باشند.
چرا داشبورد واحد گردشگری نداریم؟
هرچند محب خدایی نیز خود به نبود رویه آماری یکدست و نبود زیرساخت برای استخراج آماری که میتواند حسابهای اقماری گردشگری را سامان دهد، اعتراف میکند و به « شفقنا» میگوید:« در حال حاضر در کشور ما نرمافزارهایی که بتواند بهصورت متحد داشبورد ایجاد کند، وجود ندارد. نرمافزار بورس، نرمافزار حسابداری و هر نرمافزار موردنیاز دیگر برای استخراج آمار درست در گردشگری کشور هر یک ساز خود را میزند. این در حالی است که اگر چنین سیستمی وجود داشته باشد گردشگری کشور دارای برنامه شده و دیگر خبری از سلایق شخصی در گردشگری کشور نیست و اگر بخواهیم به چنین داشبورد متحدی دست پیدا کنیم باید بتوانیم بر اساس دانش گردشگری به یک الگوریتم برسیم. این الگوریتم نیز به یک دانش نیاز دارد که در حال حاضر چنین دانشی در کشور ما یا وجود ندارد یا از آن استفاده نمیکنیم. هنگامی هم که میخواهیم برای گردشگری کشورمان کاری انجام دهیم میآییم از الگوهای عجیبوغریب خارجی استفاده میکنیم این در حالی است که ما نیاز به بومیسازی این الگوها داریم.چهبسا اگر بهجای بهکارگیری الگوهای غیربومی به همان الگوهای سنتی، الگوریتم میدادیم و آن را مکانیزه میکردیم تا بتوانیم از تکنولوژی بهره بگیریم بسیار موفقتر بودیم.»
شاید مدیران و برنامه ریزان حوزه گردشگری کشور در بازی با کلمات مشکل گردشگری کشور را نبود بینش،نبود زیرساخت و مواردی ازایندست بدانند اما در پرسش و پاسخ بیشتر به کلیدواژههایی همانند داشبورد واحد، حسابهای اقماری گردشگری و مواردی ازایندست میرسیم.
چرخ را از ابتدا اختراع نکنیم
این همان راهی است که بسیاری از کشورها مقصد اول گردشگری طی کردهاند. بومیسازی الگوهای خارجی یک بحث است و اختراع نکردن چرخ از ابتدا بحث دیگر.کشورهای های موفق توریستی در دنیا از لحظهبهلحظه عملکرد توریست در کشورشان اطلاع دارند. این کشورها پیش از رسیدن یک گردشگر به مرز کشورشان برگهای تحت عنوان برگ سبز با ۲۵ شاخص به او ارائه میدهند.گردشگر تا هنگامیکه به این سؤالات پاسخ نداده و این برگه را به مامور فرودگاه یا هر مأمور مرزی دیگر ارائه ندهد اجازه ورود به کشور را ندارد. پس از ارائه این اطلاعات همان زمان بهصورت آنلاین وارد سیستم میشود و مدیران حوزه گردشگری این کشورها برای هدایت توریست تصمیمگیری میکنند. بهطور مثال یک مقصد گردشگری با استقبال بیشتری مواجه است به سفارتخانههای خود دستور میدهند که ویزا را برای مقصد دیگری صادر کنند. این همان منطق برنامهریزی و مدیریت در گردشگری است؛ بهگونهای که میتوان گفت آمار درست و علمی معجزه میکند.
وقتیکه آمار معجزه میکند
آمار درست و علمی بینشها را شکل میدهد، بخشهای مختلف اقتصاد گردشگری را از ورشکستگی نجات میدهد و مثلاً میتواند به سفارتخانههای ایران در خارج از کشور بگوید در فصلهای پر سفر ویزاها را برای شهرهایی که جاذبه توریستی چشمگیر دارد اما با استقبال کمتر مواجه هستند، صادر کنند تا به این صورت باوجود تعداد مناسب هتل در کشور در فصلهای پر سفر با کمبود هتل و فقدان برنامهریزی در این حوزه و صد در درصد مشکلاتی که توریست خارجی به این دلیل پیدا میکند، مواجه نشویم. مشکلاتی که قطعاً منجر به برداشتهای اشتباه یا سیاه نمایی در ارتباط با گردشگری ایران میشود. آمارهای درست و علمی به ما کمک کند در فصلهایی که با تعداد کمتری از توریست خارجی و داخلی مواجه هستیم بخشهای مختلف صنعت گردشگری و اقتصاد گردشگری را از بحران نجات دهیم؛ بهطور مثال هتلها با پایین بودن سطح اشغال و آمارهای غیرواقعی در این حوزه دستوپنجه نرم نکنند و اقامتگاههای بومگردی با تمام زیبایی های منحصر به فردشان در گوشه گوشه کشورمان خاک نخورند.
در نبود آمار علمی با گردشگری چه کردیم!
بحث بر سر یک یا دو پله بیشتر یا کمتر بودن تعداد توریست نیست. بحث بر سر این است که این آمارهای اشتباه قدرت سرمایهگذاری و ریسکپذیری را در صنعت گردشگری ایران به صفر میرساند. بحث بر سر این است که حوزههایی همانند اقامتگاههای بوم گردی و بیش از آن حوزه بوم گردی بهعنوان مزیت انحصاری رقابتی ایران در گردشگری در فقدان چنین آمارهایی اجازه عرضاندام پیدا نکردهاند. در نبود چنین آمارهایی در فصلهای پر توریست ما نتوانستهایم گردشگر خارجی را از هتلهای چند ستاره به سمت اقامتگاههای بوم گردی که لذت بیشتری از سفر و گردشگری را برای او فراهم میکند، هدایت کنیم. درواقع گردشگر خارجی را از هتل ۷ ستاره کشور خودش محروم کرده، به ایران کشاندهایم و او را در هتلی ۵ ستاره اسکان دادهایم. درنتیجه این توریست را از دیدن زیباییهای دیده نشده و کمنظیر ایران در نقاط مختلف و نیز قدرت حوزه بومگردی ایران محروم کردهایم. توریستی که با دیدن شگفتیهای بیشتری از ایران میتوانست اقامت شب بیشتر و حتی بازگشت مجدد داشته باشد و بهعنوان یک رسانه صادق برای گردشگری ایران در کشورش عمل کند.
تا ندانیم کیستیم نمیتوانیم به خودمان بازگردیم
میگوییم بحث بر سر این آمارها نیست بحث بر سر نبود بینش در حوزه گردشگری است اما آیا بدون وجود چنین آمارهایی ما میتوانیم این بینش را عملیاتی کنیم؟ به عبارتی تا ندانیم کیستیم و تا ندانیم یک توریست به چه دلیل و چرا به کشور ما مراجعه میکند، میتوانیم به خودمان بازگردیم؟ از سوی دیگر تا این آمارهای مستدل و به هنگام در دست نباشد، میتوانیم به مجامع بینالمللی بگوییم برجام چه میزان گشایش واقعی برای گردشگری ایران داشت و تحریمها در بخشهای مختلف تا چه حد گردشگری ایران را به زمین زد؟ آیا میتوان بدون وجود این آمارها بهدرستی به این مجامع اعلام کرد تنشها در خلیجفارس در هر بازه زمانی چه افتوخیزی به منحنی آمار گردشگری ایران داده است؟ و میتوان فهمید چه سیاست و عملکردی توانسته است این فشارها را کنترل کند تا در شرایط مشابه بعدی چارهای بیندیشیم؟
آمار و حسابهای اقماری نقطه پرتاب گردشگری ایران
مدیران و برنامه ریزان در حوزه گردشگری کشور سالها است به این نتیجه رسیدهاند که به چنین آمارهایی نیاز دارند. آنها بهخوبی میدانند ساماندهی حسابهای اقماری گردشگری میتواند نردبان و نقطه پرتاب توسعه گردشگری کشور باشد بهگونهای که میتواند این صنعت را جایگزین نفت برای کشورمان کند.
اروجی بهعنوان یک کارشناس از مصوبهای در شورای عالی میراث فرهنگی در سال ۱۳۹۷ سخن میگوید که بر اساس آن سازمان سابق میراث فرهنگی ،صنایعدستی و گردشگری، سازمان برنامهوبودجه و مرکز آمار موظف شده بودند تا پایان سال ۹۷ حسابهای اقماری گردشگری را بر اساس ای مصوبهای که نام آن نظام جامع حسابهای اقماری گردشگری بود راهاندازی کنند. در نیمه سال ۹۸ هنوز چنین سیستمی راهاندازی نشده است. برای دست یافتن به پاسخ این کمکاری به سراغ ولی تیموری معاون گردشگری کشور رفتیم.
وقتیکه گردشگری در اولویت نیست
او میگوید:« چنین مصوبهای وجود ندارد اما در قانونی قویتر و قدیمیتر از چنین مصوبهای ما ملزم به تهیه حسابهای اقماری گردشگری شده بودیم. برنامه سوم و چهارم توسعه کشور ۳دستگاه یعنی سازمان سابق گردشگری، صنایعدستی و میراث فرهنگی _ وزارتخانه فعلی- مرکز آمار و بانک مرکزی را مکلف به تهیه چنین برنامهای کرد. متأسفانه این برنامه در طول سالهای گذشته به تعویق افتاد. دلایل مختلفی برای این کمکاری مطرح شد اما مهمترین پاسخی که در پیگیریها ارائه میشد این بود که این موضوع در حال حاضر در اولویت ما قرار ندارد و اینکه بودجه کافی برای اجرای چنین برنامهای را نداریم. »
خیز معاونت گردشگری برای راهاندازی حسابهای اقماری گردشگری
تیموری میگوید:« معاونت گردشگری در سال ۱۳۸۰ مطالعات مربوط به ایجاد حسابهای اقماری را با همکاری سازمان جهانی گردشگری انجام داد. متأسفانه از سال ۸۰ تاکنون این مطالعات بهمنظور استقرار و ایجاد زیرساختهای حسابهای اقماری گردشگری به کار گرفته نشد. هماکنون که بنده در این وزارتخانه حضور دارم به علت آنکه راهاندازی زیرساختهای حسابهای اقماری گردشگری را ضروری میدانیم؛ مطالعات سال ۸۰ را در مدتزمان ۴ ماه با تیمی از متخصصان بهروزرسانی کردیم. حتی میزان بودجه موردنیاز را مشخص کردیم. اما به دلیل آنکه قانون برنامه سوم و چهارم توسعه برای این قانون دارای آییننامه اجرایی نبود، دقیقاً مشخص نشد هر دستگاه چه شرح وظایفی دارند و باید چه میزان بودجه برای این موضوع در نظر بگیرد. بااینحال باید گفت تهیه چنین آمارها و شاخصهایی بهصورت روتین وظیفه مرکز آمار ایران است اما مرکز آمار ایران به ما میگوید که ما اولویتهای دیگری داریم.»
او در ادامه عنوان میکند:« بالاخره پس از برگزاری جلسات پیاپی با حضور بانک مرکزی، مرکز آمار کشور و ما شرح وظایفی را تعیین کردیم. به این دلیل بهصورت یکباره امکان انجام چنین اقدامی را نداریم،تصمیم گرفتیم آن را در دو فاز به انجام برسانیم. در حال حاضر شرح خدمات ۵ جدول از ۱۰ جدول موردنیاز برای ایجاد حسابهای اقماری در فاز اول بر اساس توافق سه دستگاه مذکور پس از امضای قرارداد مشترک وارد فاز اجرایی میشود.
بدون آمار به سراغ راهاندازی حسابهای اقماری میرویم!
خوشبختانه این خبر خوبی است اما آنچنانکه اروجی بهعنوان یک کارشناس میگوید:«ساماندهی حسابهای اقماری گردشگری گامی پس از تهیه آمارهای مستدل، مستمر و به هنگام است که ما آنها را نداریم. درواقع در گام اول ما باید بر اساس ۲۵ شاخصی که پیشتر به آن اشاره کردیم، پیش از ورود گردشگر به کشور تمام اطلاعات او را استخراج کرده و در سیستم بهصورت آنلاین وارد کنیم. باوجود چنین آماری است که میتوانیم در گام دوم به سراغ حسابهای اقماری گردشگری برویم.»
معاون گردشگری کشور در پاسخ به این موضوع که آیا چنین برگ سبزی که بیشتر کشورها برای مسافران پیش از ورود به کشور در نظر میگیرند، در کشور ما نیز تهیهشده است یا خیر میگوید:« در سال ۹۳ ما فرمی را طراحی کردیم و این فرم را تحت عنوان برگ سبز به هواپیمایی ارائه کردیم. حتی بخشی از اطلاعاتی که پلیس مهاجرت استخراج میکند از طریق این برگهها به دست میآید. اما استفاده از این برگهها و استخراج آمار و اطلاعات بهصورت رسمی و فراگیر از آنها هنوز عملیاتی نشده است. درهرصورت چنین فرمی موجود است و امکان جمعآوری داده و استخراج اطلاعات از آن لحظه امکانپذیر است.»
هر راهی بدون وجود آمار مستدل و به هنگام بیراهه است
اینکه معاونت گردشگری در حال حاضر مطالعات مربوط به حسابهای اقماری را که سال ۸۰ انجام ولی عملیاتی نشده بود بهروزرسانی کرده و تصمیم گرفته است با همکاری بانک مرکزی و مرکز آمار شرح خدمات ۵ جدول از ۱۰ جدول حسابهای اقماری گردشگری را در فاز اول عملیات کند خبر بسیار خوبی است. اما مدیران و برنامه ریزان کشور باید بدانند تمام تلاشهایشان برای به راه انداختن چرخ اقتصاد گردشگری کشور بدون وجود آمار مستمر، مستدل و به هنگام بیراههای بیش نیست. این نکته نه تحلیل این گزارش بلکه سخن کارشناسان است؛ زیرا تنها باوجود چنین نمودار هیستوگرامی است که میتوان با مشاهده ماکسیمم و مینیممهای نمودار نتایج تلاشهای برنامه ریزان و مدیران را مشاهده و تفسیر علمی کرد.
لذا اگر میخواهیم با دیدگاه علمی قدمی برای گردشگری کشور برداریم باید در گام اول استفاده از برگ سبز در تمام مرزها و نقاط ورودی کشور فراگیر شده و در گام دوم حسابهای اقماری گردشگری را ساماندهی کنیم. پسازآن و در گام سوم تازه متوجه میشویم درآمدهای ارزی حاصل از ورود گردشگر خارجی به کشورمان به چه میزان است.
راهاندازی حساب اقماری گردشگری عملکردها را هویدا میکند
اینکه چرا چنین رویه بسیار ساده و مسلمی در طول در سالهای گذشته انجامنشده است را اردشیر اروجی بهعنوان یک کارشناس در حوزه آمار گردشگری و شخصی که درگذشته در این سازمان فعالیت میکرده، پاسخ میدهد و میگویند:« تهیه چنین فرآیندی بههیچوجه کار سختی نیست؛ اما متأسفانه رویه مدیریتی در کشور ما پنهان کردن عملکرد در دوره فعلی و تخریب عملکرد مدیران قبلی است. درواقع راهاندازی حساب اقماری گردشگری عملکردها را هویدا میکند.»
اینکه یک مدیر به بهانه پنهان کردن عملکرد خود گردشگری کشور را از وجود بانک اطلاعات و آمار محروم کند و به دلیل نبود چنین اطلاعات و آماری ماندانیم برای جذب توریست بیشتر باید بر چه نقاطی دست بگذاریم و به این دلیل که نمیدانیم باید بر چه نقاطی دست بگذاریم بر مواردی که نباید سرمایهگذاری میکنیم و درنهایت به این دلیل بودجه و توانمندیهای کشور را هدر میدهیم همان ضربهای است که به کشور در طول سالهای گذشته به خاطر نبود آمار علمی، مستدل مستمر، به هنگام و قابلمقایسه واردشده است.
دلسوزان گردشگری در سایر کشورها چه میکنند؟
در حقیقت اینکه در پاسخ به انتقادها بگوییم تا بوده مرجع ارائه آمار ناجا بوده و تا بوده شیوه تهیه آمار بر اساس آنچه است که سازمانWTO میگویند دردی از گردشگری کشور دوا نمیکند. تمام کشورهایی که میخواهند قدمی برای گردشگریشان بردارند در کنار تهیه چنین آمارهایی، آمارهایی که بر اساس برگ سبز، حسابهای اقماری گردشگری و درآمد ارزی واقعی کشورشان را نیز نشان میدهد را استخراج کرده و بر اساس آن برنامهریزیهای خود را ارائه میدهند نه بر اساس گزارش آماری که باید یک سازمان بینالمللی ارائه داد.
حال که خوشبختانه معاونت گردشگری کشور به سراغ دیدگاه علمی برای رونق چرخه اقتصادی گردشگری کشور رفته است باید دید در چند سال آینده آیا این رویه آنچنانکه بارها در کشورهای مقصد اول گردشگری آزموده شده است اجرایی میشود و آیا تلاشهای این معاونت جهت ارائه آماری شفاف و واضح در حوزه گردشگری کشور به ثمر مینشیند یا اینکه این وزارتخانه جدید التاسیس نیز بدون توجه بهضرورت وجود آمار به شیوهای که شرح آن در این گزارش رفت میخواهد حسابهای اقماری گردشگری را ساماندهی کند؟ امری که بهطورقطع محال است.