شفقنا زندگی– استاد جامعه شناسی دانشگاه الزهرا با تاکید بر اینکه شورش اجتماعی در جوامع ریشه در ساختار اجتماعی و اقتصادی آن جامعه دارد، گفت: شورش اجتماعی بیش از آنکه از یک امر فرهنگی، تعالی و معنوی نشات بگیرد از یک امر اقتصادی تاثیر می گیرد در واقع مردم برای رسیدن به یک معنویت بزرگ دست به شورش نمی زنند اما برای رسیدن به یک ساختار اقتصادی مناسب، معترض می شوند بنابراین باید تدابیری جدی برای تنظیم رابطه بین اشتغال و آموزش در کشور اندیشیده شود.
دکتر سید یعقوب موسوی در گفت و گو با شفقنا ضمن بیان این مطلب تحلیلی جامعه شناختی از وضعیت اشتغال در کشور ارائه داد و اظهار کرد: در حال حاضر نه تنها در ایران بلکه بسیاری از کشورهای مشابه کشور ماکه از لحاظ ساختار اقتصادی و اجتماعی در سبک و صیاق زندگی دچار تغییر شده اند، معضل بیکاری و اشتغال به یکی از مسائل کلیدی در سیاست ها و برنامهریزیهای ملی تبدیل شده است.
وی در ادامه تصریح کرد: تغییر در سبک و سیاق فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی در گذشته موجب جابجایی صنعت و در نهایت نتیجه در شیوه و سبک زندگی شده است در نتیجه مطالبات و تقاضاهای گروههای جدید اجتماعی نیز تغییر کره و و مهاجرت از روستا به شهر و یا شهرهای کوچک افزایش پیدا می کند. بر این اساس موضوع شغل که یک مسئله فردی بود به یک مسئله سیاستگذاری و موضوعی که متوجه دولت و نهاد دولتی است تبدیل شده است.
این استاد جامعه نشاسی خاطر نشان کرد: پدیده شغل امروزه نه در ایران بلکه در بسیاری از کشورهایی که از لحاظ معیار و سطح اقتصاد وضعیت نسبتاً بهتری دارند نیز به عنوان یک دغدغه اصلی و نقطه استراتژیک برنامه ها و تحولات به شمار میرود. ایران نیز طی دهه های معاصر با پدیده ساماندهی، توزیع و تولید شغل در سطح سیاستگذاری مواجه شده است.
آمار بیکاری ۱۸ تا ۲۰ درصدی در استان ها
به گفته موسوی، بعد از پیروزی انقلاب و جنگ هشت ساله موجب شد که موضوع اشتغال در نوک هرم سیاستهای عمومی قرار بگیرد بنابراین بحران اشتغال در ایران از جهت مختلف قابل پیگیری است بطوریکه از لحاظ واقعیت این پدیده که حکایت از درصد بالای بیکاری در کشور دارد ما در سطح استانها با آمار بیکاری ۱۸ تا ۲۰ درصدی مواجه هستیم و این وضعیت بسته به موقعیت جغرافیایی در استانهای مختلف متفاوت است.
آمار ۱۰ درصدی بیکاری در سطح ملی
این استاد دانشگاه الزهرا ادامه داد: وضعیت اشتغال ما در استانهای مختلف متفاوت است اما به طور کلی ما با آمار اشتغال و بیکاری بالای ۱۰ درصد در سطح ملی مواجه هستیم و این وضعیت وضعیتی است که دولت روحانی در شش سال گذشته مسئولیت آن را بر عهده می گیرد اما عملا تغییر آنچنانی در کاهش نرخ بیکاری به جز در موارد خاصی صورت نمی گیرد و به نظر می رسد دولت در تلاش است که از زیرساخت های عمومی اقتصادی، تجارت کالا پول و عرصه کارآفرینی در بسته اشتغال کمک بگیرد.
ضرورت مداخله دولت در ساماندهی اشتغال
به گفته این پژوهشگر، وضعیت جایابی شغل برای جوانان و درگیر شدن با یک فضای بزرگ کسب و کار در انتظار مداخله و سیاست گذاری دولت است ما در یک شرایط معلق بین دولت و بخش غیر دولتی جه هستیم یعنی بازار ما میتوانند عرصههای مختلف مولد شغل را فراهم کند اما باید وضعیت تولید، مصرف، توزیع و غیره از حالت سرگردانی و بلاتکلیفی خارج شود تا بتوان از این بخش ها به عنوان مولد شاغل در کشور استفاده کرد.
دولت با مشکل سرمایهگذاری کلان اقتصادی در امر تولید شغل مواجه شده است
این جامعه شناس به موانع دولت در فراهم کردن زیرساختهای تامین شغل در کشور اشاره کرد و افزود: دولت به دلیل مواجه شدن با مسائل عمده بیرونی و تاثیرپذیری از سیاستهای خارجی منطقه و جهان و هم چنین مسائلی که متاثر از پیامدهای برجام، تحریمهای سنگین و بی سابقه ای که اقتصاد نفتی ما را تحت تأثیر خود قرار داده است، با مشکل سرمایهگذاری کلان اقتصادی در امر تولید شغل مواجه شده است. ضمن اینکه بخش غیردولتی یعنی بازار نیز متاثر از این ناتوانی های دولت در یک شرایط سرگردانی قرار دارد.
رابطه اشتغال و آموزش
دکتر موسوی به رابطه اشتغال و آموزش اشاره کرد و گفت: ما در یک شرایط بحران بسیار ساختاری در وضعیت اجتماعی کشور روبرو هستیم که هنوز تکلیف ارتباط بین آموزش ملی و آموزش در دانشگاه ها و مراکز رسمی حرفه ای وجود ندارد، در حالی که ضرورت های ارتباط بین آموزش و اشتغال بعد از سالها که دولت قول داده بود در کوتاهترین مدت زمانی این مشکل را حل می کند اما متاسفانه این ارتباط هنوز معلق است.
بنا بر تاکید این پژوهشگر مسایل اجتماعی، در حال حاضر یک سری تلاشها و اقدامات معدودی صورت می گیرد که بین آموزش و اشتغال ارتباطی شکل بگیرد بر این اساس نیز با کاهش ظرفیت های دانشگاهی مواجه شدیم در نتیجه ریزش جذب دانشجویان در دانشگاهها را بر اثر وضعیت بحران شغلی فارغ التحصیلان مواجه شدیم به طوری که درصد بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی که هزینه زیادی برای آموزش آنها از سوی دولت و خانوادهها شده است صورت می گیرد و جوانان بعد از فارغالتحصیلی فاقد جایگاه شغلی هستند.
بحران بیکاری فارغ التحصیلان
دکتر موسوی تاکید کرد: متاسفانه بحران بیکاری در جامعه ما صرفا شامل دانش آموختگان دانشگاهی را نگرفته بلکه غیر دانش آموختگان شامل جوانان ۲۲ ساله که مستعد شغل و فعالیت هستند نیز از این تبعات در امان نیستند ضمن اینکه کسانی که در سن پایین تر از ۱۷ سال به بعد دنباله اشتغال هستند نیز از این وضعیت متضرر میشوند و کلاف سردرگمی در همه سطوح اشتغال و جوانان وجود دارد .
فارغ التحصیلان دکتری بیشترین آمار بیکاری را دارد
به گفته وی، ما در کشور در همه مقاطع بعد از فارغ التحصیلی با بحران بیکاری مواجه میشود و نظام اداری و استخدامی به صورت قطره ای برنامه ریزی برای اشتغال جوانان وجود دارد سطح بیکاری در بین دانش آموختگان دکترا شروع می شود و حتی فارغ التحصیلان دکتری بیشترین آمار بیکاری را دارد چرا که ساختار اقتصادی ما قادر به جذب نیروهای سطوح بالا را ندارد چراکه توانمندی لازم برای تامین و پرداخت حقوق به آنها را ندارد و در نتیجه شاهد آمار بالای بیکاری آنها هستیم.
وضعیت بحرانی اشتغال زنان
این جامعه شناس در خصوص وضعیت بیکاری زنان نیز گفت: ما شاهد آمار بیکاری در جامعه زنان هستیم که این موضوع یک موضوع بسیار جدی است و درصد زنان فارغ التحصیل بیکار در رشته های مختلف متفاوت است اما بیشترین نرخ بیکاری در رشته های علوم انسانی دیده می شود در نتیجه ما شاهد تبعات بسیار سنگین این بیکاری در زمینه روحی، روانی و تربیتی، اجتماعی، انسانی و غیره در بین افراد جامعه هستیم.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در جامعه ما زنان در اولویت های اول سیاست گذاری های شغلی دولت قرار نگرفته است،افزود: اگر چه تبعیض شغلی بین زن مرد امروزه وضعیت بهتری پیدا کرده است و در مقایسه با گذشته و حتی بسیاری از کشورهای توسعه نیافته وضعیت نسبت به بهبود یافته اما واقعیت این است که زنان در اولویت های شغلی ما قرار نمیگیرند و بخش غیر دولتی ماترجیح می دهند از مردان در امر اشتغال استفاده کنند و اگر هم از زنان استفاده شود با یک شرایط استعماری آنها جذب بازار کار می کند.به گونه ای که ما امروزه فارغ التحصیلان دکتری و ارشد را در پیرامون خود مشاهده میکنیم که با یک حقوق بسیار اندک که تامین کنند ۵ درصد شرایط اقتصادی عادی آنها است، کار می کنند.
به گفته وی، امروزه به کارگیری زنان تحصیل کرده با حقوق اندک و شرایط سخت کاری بالا در جامعه ما به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است و باید به این معضل بطور جدی بیندیشیم.
تبعات جامعه بیکار
این جامعه شناس گفت: بهبود وضعیت اشتغال در هر جامعه ای امید اجتماعی را تقویت می کند و امید به بهبود، اصلاح، توسعه و ارتقاء کیفیت نظام اجتماعی را افزایش می دهد اما علم جامعه شناسی کمتر به پیش بینی شرایط اجتماعی وضعیت بیکاری در آینده اقدام می کند چرا که جامعهشناسی دانش متواضعی است و فقط در مورد احتمالات گفتوگو میکند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد هرگاه رابطه بین اشتغال و آموزش تنظیم شود یعنی مشخص شود که چقدر نیروی کار در کشور نیاز داریم و این افراد باید با چه هدفی در جامعه تربیت شود شرایط و کیفیت کاری خوبی خواهیم داشت. در واقع رابطه مستقیمی بین شرایط کسب و کار در جامعه و رضایت اجتماعی وجود دارد. وقتی اشتغال باشد رضایت اجتماعی یا به نوعی سرخوشی اجتماعی ایجاد می شود و با تقویت مشارکت اجتماعی حس مثبت در بین نیروهای انسانی ایجاد خواهد شد.
شغل بزرگترین عامل هویت
وی خاطر نشان کرد: بر اساس مطالعات جامعهشناسی و روانشناسی،شغل در دوران کنونی برای نیروهای انسانی بزرگترین عامل هویت به شمار می رود و وقتی بی شغلی، بد شغلی و بیکاری در جامعه حاکم باشد و یا شاهد مفاسدی نظیر رانت در شغل باشیم با آنامی بزرگتری در زمینه هویت افراد مواجه می شویم در نتیجه این وضعیت موجب از بین رفتن هویت، عزلت ، عدم مشارکت و عدم رضایت مندی و اعتراض به وضعیت موجود در جامعه می شود.
بیکاری و شورش اجتماعی
انباشت ناهنجاری ها برای آینده اجتماعی کشور بسیار خطرناک است
وی با بیان اینکه شورش اجتماعی در جوامع ریشه در ساختار اجتماعی و اقتصادی آن جامعه دارد، گفت: شورش اجتماعی بیش از آنکه از یک امر فرهنگی، تعالی و معنوی نشات بگیرد از یک امر اقتصادی تاثیر می گیرد در واقع مردم برای رسیدن به یک معنویت بزرگ دست به شورش نمی زنند اما برای رسیدن به یک ساختار اقتصادی مناسب، معترض می شوند، انتقاد کنند، از همکاری دست می کشند و در نهایت وضعیت ناهنجاری ایجاد می شود که البته انباشت این ناهنجاری برای آینده اجتماعی کشور بسیار خطرناک است.
ریشه بحران های بزرگ
این جامعه شناس در پایان خاطر نشان کرد: برخی جامعه شناسان معتقد هستند مقدمه بحرانهای بزرگ و شورش های اجتماعی از مسائل خرد اجتماعی نشأت میگیرد، با توجه به اینکه جامعه ما یک جامعه جوان است و ۶۰ درصد جمعیت ما در سن جوانی قرار دارند این افراد امید و آرزوهای سالهای دور دارند به آن می اندیشند و عدم شغل و بیکاری مثل خوره ذهن و روان افراد را از همان دوران دبیرستان تا دانشگاه می خورد و وقتی ذهن و روان افراد تحت تاثیر شرایط مبهم آینده باشد، ما نمی توانیم نیروی جوان، دارای هویت و با مشارکت بالای اجتماعی انتظار داشته باشیم که به شکوفایی بیندیشند.
انتهای پیام