شفقنا زندگی- عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به اینکه بندگی به این معناست که در هر لحظه آن باشیم که خداوند می خواهد گفت: باید در تمامی لحظات زندگی در موقعیت هایی باشیم که خداوند می خواهد که این تسلیم خدای متعال بودن است.
حجت الاسلام سعید بهمنی در گفت و گو با شفقنا زندگی تصریح کرد: ارتباط با زیست مسلمانی پایه ای دارد و آن پایه نقطه عزیمتش با کلمه توحید آغاز می شود و ایمان به وحدانیت خدای باری تعالی و ایمان به رسالت و ادامه رسالت امامت و به معارف است. اینها چهار ستون مبنایی زیست مسلمانی هستند که در درون مسلمان جای دارد و بعد از آن اعتقاد به قران کریم و تبیین اهل بیت (ع) درباره آنچه خدای تعالی نازل کرده؛ این ویژگی ها شاکله مسلمانی است به این معنی که تجلی مسلمانی را شکل می دهد. مادامی که اینها در درون تحقق نیافته باشند مسلمانی بی محتوا یا کم محتواست. لفظ اسلام در درون مسلمانی به معنی مسلمانی واقعی است نه اینکه مسلمانی هر کاری بکند آن را به اسلام نسبت بدهد. مسلمان می تواند کافرانه زندگی کند. برخی آیات قرآن این موضوع را تایید می کنند”ای کسانیکه ایمان آورده اید، ایمان بیاورید” این ایمان دوم ایمان عملی است.
بسیاری از ما در اعتقاد، مسلمانیم در رفتار و تفکر مسلمان نیستیم
این کارشناس دینی افزود: از شما می پرسند پیرو کدام دینی؟ می گوید که من مسلمانم و وقتی به رفتارش نگاه می کنی کافرانه عمل می کند. بسیاری از ما در اعتقاد، مسلمانیم در رفتار مسلمان نیستیم و یا بسیاری از ما در اعتقاد مسلمانیم در تفکر مسلمان نیستیم. اما زیست مسلمان تجلی آن درون مایه های اسلامی است که به اعتقاد من در مفهوم انتزاعی و فراگیر بندگی خلاصه می شود. بنابراین هدف خلقت، هدف ارسال رسل و انزال قرآن است. ما خلق شدیم که بندگی کنیم و پیامبران آمده اند که آیین بندگی را به ما متذکر شوند و بیاموزند و قرآن کریم آمده که آیین بندگی را برای ما تبیین کند و ما را به بندگی پیش ببرد به همین دلیل در آخر آیات سوره زاریات است که” هدف خلقت بندگی است”.
او با بیان اینکه هدف از آمدن انبیاء “عن العبدالله” بوده است تصریح کرد: ولی این عبد به معنای عبادت نیست بلکه به معنای بندگی کردن است. انسان می تواند در شرایطی، معذور باشد از یک سری اعمال عبادی اما در همان لحظه بنده خداوند است؛ مثلا به هر دلیل آخر وقت به اندازه خواندن نماز فرصت دارید در همان لحظه جان انسانی در معرض خطر است که ممکن است جانش را از دست بدهد آیا حق دارید که نماز را نخوانید و جان آن انسان را نجات دهید؟ چون ممکن است بعد از نماز خواندن آن انسان جانش را از دست بدهد؛ در اینجا ما باید عبادت مرسوم را کنار بگذاریم و جان انسانی را نجات دهیم که در آن لحظه ترک این عبادت مفهوم عبودیت و بندگی است.
بندگی در زندگی یک مسلمان تعطیل بردار نیست
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: بندگی کردن یعنی اینکه در هر لحظه مطلوبترین خواسته مبدا متعال را انجام دهید که الزاما آن خواسته عبادت به معنای مصطلح آن یعنی ذکر برخی کلمات مقدس و برخی اعمال مقدس مانند رکوع و سجده نیست؛ هرچند این اعمال، از مناسک عبادی بسیار ارزشمند و گرامی اند. بندگی کردن به این است که در هر لحظه در همان موقعیتی باشیم که مبدا متعال می خواهد. بندگی در زندگی ما تعطیل بردار نیست مثلا در بعضی مواقع بر انسان واجب می شود که نماز را کنار بگذارید البته در شرایط خاصی و این نشان می دهد که نماز قابل جدا شدن در مقابل بعضی واجبات از ماست اما بندگی کردن قابل تعطیل نیست. بنابراین انسان غنی باید بندگی کند اگر غنی و حر و آزاد و اگر در زندان و دست بسته، اگر عزیز و ذلیل باز هم بنده بودن او در هیچ حالتی تعطیل بردار نیست بنابراین شاید مطلق ترین وظیفه یک مسلمان بندگی است که نسبتش با مبدا متعال بنده بودن است .
این استاد دانشگاه اظهار کرد: بنابراین حیات مسلمانی به بندگیش است و این بندگی بصورت مفهومی به تسلیم است که ما تسلیم خدای تعالی شویم. اسلام یعنی تسلیم نه تسلیم هر کسی بلکه تنها تسلیم خدای تعالی بودن که اصلی ترین جوهره زندگی مسلمانی است. ما بنای تسلیم را گذاشته ایم پس این تسلیم باید عینتی خارجی پیدا کند و عینیت خارجی نمی تواند پیدا کند مگر اینکه ما آگاه باشیم به آنچه که اقتضای تسلیم است و بخواهیم متقی باشیم.
او در ادامه تصریح کرد: اصلی ترین منبعی که میتوان علم را از آن دریافت کرد ،قرآن کریم است و برای دریافت صحیح آن شروطی است؛ شرط اول دریافت قرآن کریم ایمان است آنی که پیوند می زند شما را به کتاب مقدس و آن موهبت بی نظیر که تا قیامت چنین موهبتی نخواهد آمد بنابراین آن ایمان شماست که پیوند می زند تا مومن باشید و همه مراتب معرفتی و عاطفی و رفتاری، شناختی را جذب خودش می کند.خداوند می فرماید: ما در آنجا شما را یاد کردیم ” قرآن آینه شماست” در نفسیر این آیه می توان گفت؛ به قرآن نگاه کنیم، می بینیم چقدر با قرآن هماهنگ هستیم و این هماهنگی با قرآن با مفهومی شکل می گیرد به نام تبعیت؛ به همیی دلیل در قرآن هیچگاه مفهوم اتیعو به کار نبرده است یعنی “فرمان ببرید” که در باب افعال به معنی اطاعت کنید، است. اطاعت مبتنی بر فرمان است به این معنی که اگر شما بنا داشته باشید از کسی اطاعت کنید اصلا مستلزم محبت و ایمان نیست؛ لذا اطاعت می تواند کاملا خالی از محتوا باشد اما تبعیت اینگونه نیست تبعیت زمانی است که شما نوعی دلدادگی و شیدایی نسبت به آن مبدعی که تابعش هستید را دارید؛ آیه قرآن می فرماید:” ن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ اگر خدا را دوست دارید شرط دوست داشتن خدا تبعیت است”. بنابراین تبعیت محبت آور است، تبعیتی که قرآن درباره خود تاکید می کند هم در مقدمه نیاز به محبت دارد هم بعد از تبعیت محبت آور است.
تبعیت از قرآن نیاز به فرمان قرآن ندارد نیاز به درک قرآن دارد
حجت الاسلام بهمنی با اشاره به اینکه محبت خداوند به کسی که تابع قرآن است، تعلق می گیرد گفت: تبعیت از قرآن نیاز به فرمان قرآن ندارد نیاز به درک قرآن دارد . بنابراین آنچه که زیست مسلمانی را شکل می دهد ایمان به خدای تعالی است که در تسلیم تجلی پیدا می کند و عملیاتی می شود و بعد از آن بدون علم تسلیم و محقق نمی شود. به همین دلیل دانشمندانی از شرق و غرب که علاقمند به قرآن هستند و مانوس به قران شده اند اما مومن نشدند. برای مومن شدن شرط این است که وارد این مدرسه و این اردوگاه شوید، وقتی مومن می شویم ایمان در تبعیت تبلور پیدا می کند و آن تبعیت، متمسک به قرآن را الزامی می کند وقتی متسمک شویم مصون هم می شویم.
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ در پاسخ به این سوال که چگونه از زندگی اهل بیت می توان به این محبت رسید اظهار کرد: خدای تعالی برای آنکه نمونه های عینی برای سلوک انسان وجود داشته باشد وجودهایی قرار داده و به انسان توصیه تاسی به معنای مساوی سازی کرده به این معنی که خود را با آن الگوها هماهنگ سازی و مساوی سازی کنی؛ آنها نمونه هایی هستند که خدای تعالی آنها را هدایت کرده و نمونه های عینی قرآن هستند به معنی اینکه قرآن جاری هستند آنها کلامشان، رفتارشان، نشست و برخاستشان همه وحی است و خود فعلشان وحی است. ائمه به آن طرازی رسیدند که مدام فیض وحیانی به آنها می رسد. حال چطور به این اسوه ها برسیم، می توانیم از آیه” لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللَّهِ أُسوَهٌ حَسَنَهٌ” استفاده کرد که نشان می دهد پیامبر برای همه الگوست اما برای همه این شان فعلیت پیدا نمی کند برای اینکه با این الگو پیوند خورد و احساس نیاز و ضرورت کرد سه شرط لازم است؛ باید در امید و با مبدا متعال پیوند خورده باشیم تا احساس نیاز بکنیم.بدانیم خداوند یک مبدا متعالی است مطلوبها، نامطلوبها، محبوبها و مبغوض هایی دارد. معادی دارد که در آن معاد به حسابها رسیدگی می شود و هرکس برابر این مدل رفتار کند کارش پیش می رود و هر کس برابر این مدل نبود و رفتار وکردار و اندیشه اش اختلال داشت دچار مشکل می شود اگر این مبدا و آن منتها را در نظر نگیریم چه نیازی است که از این الگو پیروی کنیم!
سه شرط جدایی ناپذیر برای تاسی انسان به ائمه
او با اشاره به این که سه شرط جدایی ناپذیر برای تاسی انسان به ائمه وجود دارد گفت: امید به خدا ، امید به یوم الاخر و فروزان ماندن این دو با ذکر کثیر است.
این استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به این سوال که چطور می شود این مطابقت بوجود بیاید در حالیکه سبک زندگی امروز ما با سبک زندگی ائمه در آن دوره متفاوت است؟ آیا مطابقت در جزئیاتی مانند غذا خوردن، کوتاه کردن مو و غیره درست است تصریح کرد:تاسی لایه های مختلفی دارد بعضی اوقات نیاز است عین عمل انجام شود مانند اعمال عبادی؛اما بعضی از اعمال و رفتار اهل بیت اعمالی و رفتاری است که جهت دارد و معلل است یعنی کاری می کنند به جهت تامین یک هدف که اصلا به مصداق بند نیست؛که به این شکل خاص یا آن شکل خاص باشد، در اینجا اعمال معطوف به هدف است مثلا فرمودند اکرام والدین برای اهل بیت بسیار محبوب است چه والدین مومن و نیکوکار باشند چه فاجر باشند؛ ولی به طور کامل توضیح ندادند که چطور تکریم کنیم هرچند بعضی فرمودند به به والدین نگاه مهربانانه داشته باشید نه نگاه جبارانه و یا کلماتی که دلالت بر انزجار داشته باشد را نگویید.
این که یک فرزند در مقابل والدین خود ابراز انزجار نکند یک ارزش ابدی است
او یادآور شد: البته ما این نوع از آموزه ها را رعایت نمی کنیم به طور نمونه در فیلم های صداو سیما دیده می شود که فرزندان کلمه اَه را در مقابل والدین به کار می برند که این کار گناه کبیره است و نص قرآن است. گفته شده اگر سراسر وجود شما پر از انزجار شد نباید آن را در مقابل والدین بر زبان بیاورید نه والدین مسلمان؛ اگر والدین ما مسیحی و کافر هم بودند حق نداریم این کلمه را بر زبان بیاوریم. این مربوط به زمان و مکان نیست. بنابراین چون ارزشها، ارزشهای پایداری هستند. آنها ارزشهای ابدی هستند این که یک فرزند در مقابل والدین خود ابراز انزجار نکند این یک ارزش ابدی است.
حجت الاسلام بهمنی تاکید کرد: فطرت انسان هم این گونه است که حق را تشخیص می دهد و در قاموس اصلی اینگونه است کسی که نفسش کریم شد شهوات در نزدش پست می شوند و این قانون است از یک معرفت هستی شناسانه خبر میدهد. بنابراین برخی از این آموزه ها اینگونه هستند که عین عمل انجام شود و اینگونه نیست که زمانی بشود اینها را انجام داد و زمانی نشود؛ ولی بعضی ها وابسته به زمان است.
گفت وگو از فاطمه طاهری- شفقنا زندگی
انتهای پیام