شفقنا زندگی- یه فال از من بخرید لطفا؛ دعاتون می کنم.
من خرج خانواده می دم یه دستمال بخر تو رو خدا.
آقا؛ خانم شیشه ماشینتون رو پاک کنم.
یه دست گل از من بخرید، گلهاش تازه است ارزون میدم بهتون.
وقتی به عنوان یک شهروند در کوچه و پس کوچه های شهر قدم می گذارید یا پشت چراغ های راهنمایی منتظر ایستاده اید حتما یکی از جملات را شنیده اید. کودکانی که شاید بزرگترین آنها هنوز به سن نوجوانی نرسیده اند. در تمامی ساعات شبانه روز در خیابان دیده می شوند برخی از آنها نیز نوزادی را در آغوش دارند و به عنوان جلب ترحم از عابران می خواهند تا از آنها خرید کنند.
شاید در هنگام رانندگی کودکان گل فروش کنار چهارراه ها را دیده باشید که پس از سبز شدن چراغ ها به سرعت از خیابان ها عبور می کنند و حتی گهگاهی با ماشین ها که هنوز شتاب نگرفته اند برخورد می کنند.
مشاغل کاذبی اعم از فروش دستمال، شست و شوی شیشه اتومبیل، گل فروشی و فروش فال …. از جمله مشاغل عمده این کودکان است.
هنوز بسیاری از ما هم نمی دانیم این کودکان را باید کودکان کار نامید یا کودکان خیابانی؟ حتی سازمان های دولتی نیز برای ساماندهی و عنوان گذاری این کودکان دچار مشکل شده اند و ترجیح داده اند عنوان کودکان کار را برای آنها برگزینند.
کودکانی که هر روز در ماراتن مرگ جان خود را می فروشند تا اندک چیزی از آنها بخریم. برخی از این کودکان واقعا نان آوران کوچک خانواده اند و برخی از آنها نیز طعمه افراد سودجو هستند که تنها با دادن سرپناه آنها را مورد استفاده های گوناگون کاری و جنسی قرار می دهند.
کودکانی که کودکی نکرده بزرگ می شوند دچار مشکلات فراوانی اند. عمده این کودکان به دلیل نداشتن سرپرست و یا بد سرپرستی در خیابان ها امنیت ندارند و مورد تحقیر، توهین و تعرض قرار می گیرند. کودکانی که آزارهای جسمی، جنسی و عاطفی بخشی از تجربه آنها از خیابان های بی رحم شهر است.
تعریف نهادهای بین المللی و داخلی از کودکان کار
تعریف ارائه شده در کنوانسیونهای سازمان بینالمللی کار (ILO) برای کار کودک به این شرح است: «کاری که کودکان به علت سن پایینشان نباید انجام دهند یا حتی با وجود سن کافی، آن کار خطرناک بوده یا برای آنها مناسب نیست.» البته نباید همه کارهایی را که کودکان انجام میدهند، با هدف ریشهکن کردن این معضل، در دسته کار کودک قرار دهیم. مشارکت کودکان و نوجوانان در فعالیتهایی که سلامت و پیشرفت آنها را در پی دارد و لطمهای به روند تحصیلی آنها وارد نمیکند، تاثیر مثبتی در روند رشد آنها دارد. به طور کلی بر اساس شرح کنوانسیون سازمان بینالمللی کار، کارهای مشخصی براساس سن کودک، نوع و زمان کار انجام شده و شرایط کاری، به عنوان « کار کودک» شناخته میشوند.
سازمان جهانی بهداشت، آنها را در چهار گروه دستهبندی کرده است:
ـ کودکانی که در خیابانها زندگی میکنند و اولین نگرانیشان زندهماندن و داشتن سرپناه است.
ـ کودکانی که از خانواده جدا شده و موقتا در مأمنی مثل خانههای متروک و یا ساختمانها، پناهگاهها و سرپناهها زندگی میکنند و یا از خانه یک دوست به منزل دوست دیگر میروند.
ـ کودکانی که تماس با خانواده را حفظ میکنند، ولی به علت فقر، پرجمعیت بودن خانواده و یا سوء استفاده جنسی و جسمی از آنان، بعضی شبها و اکثر ساعات روز در خیابانها به سر میبرند.
ـ کودکانی که در مراکز ویژه نگهداری میشوند، اما قبلاً در وضعیت بیخانمانی به سر میبرده و در معرض خطر برگشت به همان وضعیت هستند.
تعریف سازمان بهزیستی کشور از کودکان کار و خیابان
کودکان خیابانی به افراد زیر ۱۸ سال ( اعم از دختر و پسر) اطلاق میشود که در شهرهای بزرگ برای ادامه بقای خود مجبور به کار یا زندگی در خیابان هستند.
برخی آمارها درباره تعداد کودکان کار و خیابان در ایران
همایش بررسی آسیب های اجتماعی ایران – خرداد ١٣٨٢: ۵٠٠ هزار نفر
گزارش سازمان بهزیستی کشور – ١٣٨٢ : ٣١ هزار کودک خیابانی توسط سازمان بهزیستی جمع آوری و ساماندهی شد
گزارش سازمان بهزیستی کشور – ١٣٨٣ : بیش از ٧٠٠ هزار کودک در سراسر کشور به طور ثابت یا فصلی کار می کنند
گزارش سازمان بهزیستی کشور – ١٣٨۵: حدود ٢٠ هزار کودک کار و خیابان در کشور وجود دارد و ١٢ هزار و ۵٠٠ کودک کار و خیابان در مراکز بهزیستی کشور پذیرش شده اند.
گزارش مرکز آمار ایران – ١٣٨۵ : یک میلیون و ٧٠٠ هزار کودک به صورت مستقیم در ایران درگیر کار هستند.
گزارش سازمان بهزیستی کشور – ١٣٨٩ : ۶ هزار کودک کار و خیابان در مراکز بهزیستی ساماندهی شده اند .
گزارش سازمان بهزیستی کشور – ١٣٩۴ : تعداد کودکان کار و خیابان در کل کشور ۵٠ الی ٧٠ هزار نفر است.
در ایران هم NGO ها و نهادهای مختلفی برای حمایت از کودکان کار تشکیل شده اند و در این زمینه فعالیت هایی صورت گرفته است اما تشکیل نهادهای حمایتی تنها راهکار قابل انجام نیست.
ماده ۷۹ قانون کار در این زمینه می گوید: به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام ممنوع است. و البته این قانون دارای استثناهایی هم هست. اما مشاهدات روزانه همه ما بیانگر آن است که همتی برای اجرای قانون وجود ندارد.
هنوز زمان زیادی از انتشار خبر تجاوز گروهی به دختر بچه یازده ساله نگذشته است و هنوز آمار دقیقی از مرگ کودکان کار در دسترس نیست.
تجاوز کوچکترین درد برخی از آنهاست
وقتی پای صحبت آنها می نشینیم با لحنی تلخ می گویند که تجاوز کوچکترین درد برخی از آنها است.
یکی از آنها که به سختی حاضر به گفت و گو می شود می گوید نامش مریم است، ۱۳ سال دارد و اولین بار در سن ۱۱ سالگی تلخی تجاوز را تجربه کرده است. کابوس شبانه هنوز به شدت آزارش می دهد و می گوید خانواده ای ندارد که سرپرستی اش کند. پدر معتادش وقتی او نه ساله بوده است در خیابان رهایش کره است. او هم مانند بسیاری از همسالانش کوله پشتی و مقعنه مدرسه دارد اما در کیفش به جای کتاب و دفتر مدرسه پر از فال است. آرزو دارد که به مدرسه برود تا بتواند سرنوشتش را از میان فال هایش انتخاب کند تا شاید حداقل حافظ آینده روشنی برایش رقم بزند. می گوید از تمامی کودکان دست پدر و مادرشان را می گیرد متنفر است زیرا هرگز مادرش را ندیده است. دلش می خواهد مانند همه کودکان سرپناه ثابتی داشته باشد و دیگر مجبور نباشد به خاطر کاهش فروش نسبت به روز قبل سیلی بخورد.
خاطر شهر هم مکدر است
خاطر شهروندان هم مکدر است و انتظار می رود که عزم عمومی هم برای حمایت کودکان کار جزم شود. موارد اشاره شده تنها بخشی از ستمی که بر کودکان خیابانی وارد می شود و بسیاری از کودکان هستند که در کارگاه ها و سایر مشاغل خارج دید شهروندان فعالیت می کنند و کار کردن آنها برایشان عذابی خارج از توانشان است.
رویکردها به مشکل کودکان خیابانی
رویکردهای مداخلهای برای کودکان خیابانی را میتوان در دو گروه رویکردهای پیشگیرانه و رویکردهای ترمیمی و اصلاحی طبقهبندی نمود. رویکردهای پیشگیرانه اساساً دارای برنامههایی برای کودکان خیابانی نیستند, بلکه هدف آنها پیشگیری از تبدیل کودکان در معرض خطر خیابانی شدن به کودک خیابانی است و جمعیت هدف آن عمدتاً کودکان فقیر و خانوادههای آنهاست، در حالیکه برنامههای ترمیمی و اصلاحی مستقیماً کودکان خیابانی را هدف برنامهریزی خود قرار داده و برای بهبود شرایط آنها و در وضعیت ایدهآل, بازگشت آنها به خانواده و جامعه تلاش میکنند.
عکاس: احسان دلیر
انتهای پیام