شفقنا زندگی- «شورابیل» دو روز پرحادثه و تلخ را پشت سر گذاشت. این دریاچه در روزهای جمعه و شنبه شاهد خودکشی دو دختر جوان بود. دو دختری که گفته میشود به دلیل شکست عاطفی دست به این اقدام جنونآمیز زدهاند. هرچند شهروندان اردبیلی موفق شدند یکی از این دو دختر جوان را از مرگ نجات دهند، اما در حادثه دوم تلاش نیروهای آتشنشانی و امدادگران به نتیجه نرسید و آنها پس از یک ساعت جستوجو موفق شدند پیکر بیجان «عسل» شانزده ساله را از دریاچه خارج کنند.
شهروند نوشت: ساعت حوالی ١٢ ظهر شنبه بود که چند زن میانسال با آتشنشانی اردبیل تماس گرفتند و خبر خودکشی دختری جوان را به آنها اعلام کردند. نیروهای امدادی بلافاصله راهی محل حادثه شدند، اما دخترک لحظاتی قبل از رسیدن آنها به زیرآب رفته بود. غواصان وارد عمل شدند تا شاید آخرین امیدها برای نجات را در عمق ٨ متری این دریاچه جستوجو کنند، اما با گذشت سریع دقایق از پی هم عملا شانسی برای زنده بیرون آوردن آن دختر وجود نداشت.
قسمت شمالی این دریاچه شلوغ شده بود، خودروهای آتشنشانی و اورژانس کنار هم صف کشیده بودند، تعداد زیادی از شهروندان هم ایستاده به دریاچه چشم دوخته بودند. اما کسی از هویت این دختر خبری نداشت تا اینکه زنی میانسال درحالیکه دختر نوجوانی همراهش بود، با گریه و شیون خودش را به مأموران پلیس رساند و با صدای بلند آمیخته با جیغ به آنها گفت: «او دختر من است، عسل من است که خودش را کشته…»
عسل حدود یکسال قبل با پسری به نام سعید آشنا شد. سعید آرایشگر بود و چند خیابان بالاتر از خانه پدری عسل مغازه داشت. ظاهرا آنها خیلی زود به هم علاقهمند شدند. کار به جایی رسید که مادر عسل هم در جریان علاقه دخترش قرار گرفت تا اینکه روز جمعه عسل با حالتی پریشان و غمگین به مادرش میگوید که سعید دیگر او را دوست ندارد و به او گفته است که باید به این ارتباط پایان دهند.
مادر عسل میگوید که دخترش همان روز جمعه بارها گفته بود که نمیتواند دوری سعید را تحمل کند و خودش را میکشد. اما مادر به تصور اینکه این صحبتها فقط واکنشی هیجانی است، به آن توجهی نمیکند: «عسل حدود ساعت ١١ از خانه خارج شد، هرچه با موبایلش تماس گرفتم، جواب نداد، به چند نفر از دوستانش زنگ زدم، آنها هم از او خبری نداشتند تا اینکه از طریق یکی از کانالهای خبری اردبیل متوجه شدم دختر جوانی در شورابیل خودکشی کرده است.» عسل تنها فرزند این خانواده بود. خوب درس میخواند و قرار بود امسال به کلاس دهم برود.
دقایقی بعد پدر عسل هم در محل حادثه حاضر شد، همزمان غواصان هم موفق شدند پیکر بیجان دخترش را پیدا کنند. وقتی او را از آب بیرون کشیدند، مادر از هوش رفت و پدر هم با چهرهای مضطرب و ناامید به خودرو پلیس تکیه داده بود.
اما یک روز قبل یعنی جمعه بعدازظهر حادثه مشابه دیگری رخداد. این بار هم دختر بیست ساله پس از درگیری لفظی با نامزدش قصد کرد در این دریاچه به زندگیاش پایان دهد. یکی از شاهدان محلی میگوید که حوالی ساعت ۶ بعدازظهر این دختر به داخل دریاچه پرید، اما شانس با او یار بود، جمعهها اطراف این دریاچه شلوغ است و خیلی از خانوادهها برای تفریح میآیند. وقتی آن دختر خودش را به داخل آب انداخت، یک مرد تنومند بلافاصله داخل آب رفت و او را نجات داد: «ناجی این دختر غریق نجات و مربی شنا در یکی از باشگاههای ورزشی اردبیل است. او خیلی خوششانس بود که در همان لحظه چنین کسی آنجا بود و نجاتش داد.»
همه چیز در مورد شکست عاطفی و دلیل و درمان آن
شکست عاطفی و عشقی و شنیدن «نه» از طرف دیگر اتفاق دردآوری است که روح و روان افراد را به هم می ریزد و او را دچار مشکلات جدی می کند.جوانی تا دیروز فردی شاد و پرانرژی بوده با شنیدن همین دو کلمه به آدمی غمگین و آشفته تبدیل می شود که از انجام وظایف شخصی و اجتماعی خود بازمی ماند.
معمولا این جوانان پس از گذراندن دوره ای در گیجی و انکار شکست و خشم ناشی از طرد شدن افکار گوناگونی مانند اینکه ایراد من چیست و آیا او از من بالاتر است و یا اینکه شاید کسی را زیر سر دارد به ذهنشان خطور می کند و آنقدر احساس تشویش و ناراحتی می کنند که ممکن است دست به خودکشی یا انتقام بزنند.
شکست خوردگان انتقامجو معمولا فکر می کنند آنها لایق این رفتار نبوده اند و سهم شان از زندگی یا طرف مقابلشان اینگونه نیست بنابراین به انجام کارهایی نابخردانه اقدام می کنند . در حالی که این «نه»، به معنای رسیدن به آخر دنیا نیست. ولی چرا چنین می شود و جوانان ما تاب شنیدن «نه» را ندارند.
دلیل شکست عاطفی و واکنش ها بعد از آن
در برخی از مواقع شکست عاطفی و افکار بعد از آن برای لحظه ای سبب زایل شدن عقل فرد و دچار شدن به جنون آنی می شود به همین دلیل فرد به انتقامجویی روی می آورد و رفتار بی رحمانه و شومی از خود بروز می دهد که سبب آسیب بر جسم و روان دیگری می شود. رابطه عاطفی و یا به اصطلاح عاطفه و عشقی یک طرفه و یا انصراف یکی از طرفین از ادامه رابطه دوستی یا نامزدی سبب بروز غضب و انتقام جویی ناجوانمردانه می شود.
شخصیت های رشد نایافته
در آسیب شناسی این پدیده، این افراد ویژگی های شخصیتی مشترکی با هم دارند؛ آنها از نظر اخلاقی رشد نایافته اند، آنها دارای شخصیت های خام و ضعیف و ناپخته ای هستند که به خود متکی نبوده و اعتماد به نفس کافی ندارند و شکست عاطفی و عشقی و طرد شدن از طرف دیگر را به معنای از دست دادن کل زندگی می دانند.
این افراد دارای ویژگی هایی مانند انعطاف ناپذیری، لجاجت، سلطه گری افراطی، خودخواهی و انحصارطلبی هستند که این خصلت ها در آنها سبب می شود غیر از خودشان به کسی فکر نکنند و دنیا را همیشه مطابق میلشان بخواهند به همین دلیل توان کنار آمدن با ناکامی ها را ندارند و در صورت نه شنیدن از کسی که به او علاقه دارند خود در کمال قساوت و بی رحمی نقشه انتقام برای او می کشند.
این افراد مبتلا به اختلالات شخصیت هستند و تعدادی از آنها سابقه رفتارهای ضداجتماعی در زندگی شان دارند.
پرخاشگری
پرخاشگری از وجوه تیره و منفی شخصیت بشر است که افراد می توانند با بکارگیری آموزه های دینی و اخلاقی بر این خصلت غلبه کنند و آن را کنترل کنند؛ اما افرادی نیز وجود دارند که نمی توانند خشم خود را کنترل کنند و آن را به اشکال مختلف مانند انتقامگیری نشان می دهند .
جوان پرخاشگر باانگیزه و قصد قبلی، رفتار خشونت آمیز خود را بر فرد دیگر بدون تفکر به عاقبت آن اعمال می کند و فقط در صدد کسب لذت لحظه ای دست به انتقام می زند بدون اینکه بداند این لذت موقت، زندگی و آینده اش را تباه می سازد.
سختی های دوران کودکی
دوران کودکی در شکل گیری عاطفه، محبت و دلبستگی در ذهن فرد نقش زیادی دارد . افرادی که در کودکی از محبت مادر و آغوش او بنا به هر دلیلی محرومند حس اعتماد و ایمنی را نخواهند داشت و دنیا را مکانی می بینند که همه چیزهای خوب را از او دریغ می کند.
ادامه یافتن این احساس عدم امنیت در بزرگسالی خلأ احساسی را برای اوبه وجود می آورد و او را بر آن می دارد که دنبال یک مادر جایگزین باشد و این امر سبب می شود او شکست های عاطفی وحشتناک تر از جدایی اول (یعنی مادر) را تجربه کند. فرد با از دست دادن عشق دوم، دنیا را جای وحشتناک و بی رحمی می داند بنابراین، برای گرفتن انتقام آماده می شود.
آستانه تحمل پایین
امروزه خانواده ها با فرزندان رفتاری دارند و حمایت همه جانبه از آنها را برعهده می گیرند و آنان را متعهد به انجام هیچ وظیفه ای نمی کنند. بنابراین فرزندان بسیار پر توقع بار می آیند و تحمل نرسیدن به خواسته های خود را ندارند .
این تربیت غلط در کودکی سبب می شود فرد در جوانی نتواند مسائل خود را در اجتماع حل و ارتباطاتش را بدرستی مدیریت کند و همین تغییر در شیوه های فرزندپروری از دلایل موثر بر کاهش آستانه تحمل جوانان است.
در گذشته جوانان تاب تحمل هر گونه مشکلی را داشتند زیرا آنها پس از عبور از کودکی برای پذیرش مسئولیت و برآوردن انتظارات خانواده آماده می شدند و در می یافتند که خانواده صرفا منبع ارائه خدمات نیست، بلکه خدماتی را نیز باید دریافت کند.
علت دیگری که سبب کاهش آستانه تحمل جوانان شده است ، تغییر در الگوهای زندگی است. کودکان در گذشته با بچه های دیگر همبازی می شدند و زندگی اجتماعی را می آموختند و این امر سبب تقویت قدرت تحمل، صبر، توانایی حل مساله در آنان می شد، اما آپارتمان نشینی سبب شده تا کودکان امروزی بیشتر به بازی های تک نفره و بازی های رایانه ای روی آورند .
چگونگی ارتباط عاطفی اعضای خانواده با یکدیگر، شیوه برخورد آنان با مشکلات ، شکست های زندگی ، عقده های دوران کودکی، نداشتن خانواده بسامان، خیانت یا طلاق و… در این امر بسیار دخیل است.
افرادی که در گذشته ضربه سنگین عاطفی خورده اند و چون توانایی حل مساله را نداشته اند، این موضوع نوعی خشم و کینه برای آنها ایجاد می کند و به همین دلیل با یک شکست عاطفی و عشقی به فکر انتقام می افتند .
چاره شکست عاطفی
دلیل شکست عاطفی و رفتارهای مرتبط با آن
تعهد در دوستی های نامتعارف تا آشنایی های دوران نامزدی
تعهد در رابطه دوستی نقش کمرنگی دارد . دختران و پسران زیادی متاسفانه وارد رابطه دوستی می شوند اما علاقه و صمیمیت طرفین سبب شکل خفیفی از تعهد نسبت به یکدیگر ایجاد می کند و وقتی این تعهد از طرف یکی از آنها زیر سوال می رود ، عواطف فرد مقابل جریحه دار می شود و او حس یک قربانی را می یابد بنابراین بیش از هر فرد متعهدی به این مساله واکنش منفی نشان می دهد.
دوران نامزدی که با هدف آشنایی و شناخت بیشتر از یکدیگر شکل می گیرد تعهد بیشتری نسبت به دوستی بین دختر و پسر ایجاد می شود اما هرگز به معنای تعهد محض نیست و آنها می توانند در این دوران برای ادامه یا خاتمه رابطه تصمیم بگیرند.
در بحث تعهد، بررسی آن روی یک تعهد ضعیف، متوسط و قوی معنادار بوده و لازم است جوانان ارتباطات خود را با توجه به آن تنظیم کرده و برای عبور یا عدم عبوراز خط قرمزها تعیین تکلیف کنند.
«نه گفتن» و «نه شنیدن» را باید بیاموزیم
یکی از لازمه های زندگی بشر که بسیلاری از ما فاقد آنیم قدرت نه گفتن است . بسیاری از ما کلمات را به درستی در صحبت کردنمان بکار نمی بریم و مبهم سخن می گوییم .
از دلایل زیادی که باعث می شود در بیان کلمه نه ناتوان باشیم احساس نیاز در یاری رساندن به دیگران، جلب رضایت اطرافیان، سازگاری، ترس از هتک حرمت، ترس از دعوا و درگیری، ترس از دست رفتن فرصت، نگرانی از خراب شدن پل های پشت سر و… است.
بنابراین طبق پیشنهاد کارشناسان آنطور که در نمناک می خوانید به این علت که این ویژگی در درونمان نهادینه شده جرات نه گفتن به اطرافیان را پیدا نمی کنیم. همچنین تحمل نه شنیدن را نیز نداریم و هیچ «نه» گفتنی را جدی نمی گیریم و سعی می کنیم با گریه و زاری، التماس و لجبازی و سماجت بسیار «نه» را تبدیل به «بله» نماییم.
توانایی «نه گفتن» و «نه شنیدن»، از مهارت های اجتماعی است که افراد فاقد این مهارت ها، بسیار آسیب پذیر خواهند بود. بهترین زمان برای یادگیری این مهارت ها دوران کودکی و در سن ۳ تا ۴ سالگی زمانی که کودک به دنبال کسب استقلال است ، می باشد .
در این سن والدین باید با بالا بردن اعتماد به نفس کودک به تدریج مهارت نه گفتن و نه شنیدن را در او شکل داده و تقویت کنند تا در بزرگسالی بتوانند حوادث تلخ را تحمل کنند.
شوخی با عاطفه ممنوع
برخی از جوانان با بیان جملات به ظاهر روشنفکرانه مانند «پس از آشنایی بیشتر می توانم به تو متعهدتر شوم»، «اگر همدیگر را خوب بشناسیم، مصمم تر به ازدواج می شوم»، و… با جنس مخالف رابطه برقرار می کنند و ارتباط خود را تا جایی ادامه می دهند که طرف مقابل را به خود وابسته می کنند و همزمان با تبلور عاطفه در دیگری با بهانه ها و دلایل مختلف مانند «من هنوز به تو متعهد نیستم»، «تا به امروز با هم بودیم ولی از این پس راهمان جداست» و… ساز ناسازگاری می نوازند و مسئولیت عاشق کردن طرف مقابل را به عهده نمی گیرند و او را با کوله باری از عاطفه نا فرجام رها کرده و به راه خود ادامه می دهند.
«در آب نمک خواباندن» فرد مقابل از گزاره های اشتباه دیگر در ذهن جوانان، است. گاهی برخی از جوانان ، قادر به سنجش فرد مورد نظر خود برای ازدواج نیستند و نمی توانند تصمیم قطعی شان را برای بله یا نه گفتن بیان کنند، بنابراین با امروز و فردا کردن، جواب را به تعویق می اندازند.
این رفتار سبب ایجاد حس ناخوشایندی در طرف مقابل می شود . در برخی مواقع نیز نتیجه قطعی افراد برای ازدواج نه است، اما آنها به این دلیل که فکر می کنند اگر این مورد را از دست بدهند، شاید دیگر نتوانند فرد مناسب و بهتری پیدا کنند تصمیمشان را صریح و شفاف بیان نمی کنند و رابطه را تا پیدا کردن جایگزینی بهتر ادامه می دهند.
این رفتارهای ناپخته و خودخواهانه این احساس را در فرد مقابل ایجاد می کند که از سوی فرد مقابلش مورد سوء استفاده قرار گرفته و به دلیل ظلم و نامهربانی او به فکر تلافی و انتقام می افتد.
جواب منفی به معنای غرور نیست
برخی از افراد وقتی از طرف مقابل خود جواب منفی می شنوند آن را پای غرور او می گذارند و او را فرد مغرور و خودپسندی می پندارند. اما آیا این فرد مغرور است؟ اگر شما برای خود حق انتخاب و عاشق شدن قائلید و حق دارید طرف مقابلتان را بسنجید و او را رد یا انتخاب کنید اما این حق را به فرد مورد علاقه تان ندهید و فقط به فکر خود باشید باید بگوییم شما فردی مغرور هستید نه طرف مقابلتان .
غرور آن است که ما به نظر دیگران بی تفاوت باشیم و فقط به دنبال آرمان ها و معیارهای خود باشیم؛ حداکثر تلاش خود را برای وصال محبوبتان به کار ببرید ، اما هرگز به زور کسی را عاشق خود نکنید زیرا این کار نا ممکن است و عاقلانه نیست.
شکست عاطفی جملات
تربیت های غلط از دلیل های شکست عاطفی
دلیل و عواملی که موجب شکست عاطفی شده اند
در عاطفی یکطرفه، وفاداری مفهومی ندارد
عاطفه یک طرفه ارزشی ندارد و ارزشمندی عاطفه به دوطرفه شدن آن است و اگر عاطفه و عشق دو طرفه نشود بهتر است فراموش گردد.فراموشی عاطفه یک طرفه به معنای عدم وفاداری یا سستی در عاطفه و عشق نیست. باید بدانید عاطفه اول برتری به عاطفه دوم ندارد، و عاطفه و عشقی عالی است که بتوانید با او مفهوم عاطفه متقابل را درک کنید.
به قضاوت بنشینید
اگر در عاطفه و عشقتان شکست خورده اید تنها با دلایل متعدد، معشوقتان را متهم به هم خوردن رابطه تان ندانید و به خود دروغ نگویید بهتر است در خلوتی بنشینید و فکر کنید که کدام ویژگی شخصیتی و اخلاقی تان سبب جدایی و شکست عاطفی شما شده است؟ تلاشتان برای ادامه دادن این رابطه چقدر بوده است؟ چه روش های مساعد یا نامساعدی به کار گرفته اید؟ دلیلتان برای برقراری دوباره رابطه چیست؟ و…
به این پرسش ها با صداقت پاسخ دهید و جرات مواجهه با این موضوع را داشته باشید.
بعد از شکست عاطفی چه کنیم؟
منطقی فکر کنید
جلسات خواستگاری و دوران نامزدی به علت شناخت بیشتر خانواده ها و جوانان از یکدیگر صورت می گیرد و به همین خاطر دختر و پسر باید در روند آشنایی، شناختی از هم به دست آورند و این طبیعی است که اگر پس از ارزیابی به نقطه مشترکی نرسیدند و تفاهم نداشتند ، جواب منفی دهند .
اگر شما یا فرد مورد علاقه تان جواب منفی داده اید ممکن است به دلایل مختلفی به این نتیجه رسیده باشید. ناراحتی از جدایی طبیعی است، اما شما می توانید خود را متقاعد کنید که خود یا طرف مقابل تان حق داشته اید و نباید این رابطه را ادامه می دادید.
کاملا منطقی و دور از احساسات خصوصیات و انتظارات نامزد سابق تان را بنویسید و تجسم کنید بعد از ازدواج می توانستید با خصوصیات شخصیتی و اخلاقی همسرتان کنار آیید و توقعات و انتظارات او را برآورده سازید؟ آیا توانایی مقابله و انطباق با برخی خصوصیات منفی او را دارید؟ آیا هم اکنون دوست داشتید با او ازدواج کنید یا ترجیح می دادید وارد زندگی نشوید؟ و…
اگر پاسخ هایتان مناسب نیست حتما به این نتیجه خواهید رسید که جدایی امروز بسیار بهتر از فرداست. این تمرین در مورد فرد مقابل تان هم تصدیق می کند. منطقی فکر کنید و بپذیرید تحمل ناراحتی «نه» شنیدن، بسیار راحت تر از کنار آمدن با یک ازدواج ناموفق است.
شکست عاطفی در مردان
با افکار منفی تان مبارزه کنید
هرگز اجازه ندهید شکست عاطفی شما به بحرانی شدید و حل نشدنی تبدیل شود.شکست عاطفی سبب هجوم افکار منفی به ذهنتان خواهد شد و از ظاهر تا شرایط زندگی و خانوادگی تان را تحت تاثیر قرار می دهد اما شما باید با اراده قوی، با افکار و باورهای اشتباه مبارزه کنید و آنها را از خود دور سازید.
شما با اصلاح باورهای غیرمنطقی تان راحت تر می توانید با جواب های منفی کنار بیایید؛ مثلا به جای این که فکر کنید که عیب بزرگ شما سبب جواب منفی گرفتن گردیده و اینکه هیچ کس حاضر به زندگی با شما نیست و… با خود بیاندیشید که :«من معیارهای این فرد خاص را نداشتم»، «من می توانم با کسی بهتر از ایشان ازدواج کنم» و…
افسردگی تان را مدیریت کنید
پس از شکست های عاطفی، افسردگی، احساس یاس و ناامیدی به سراغ فرد می آید که برای برخی افراد بسیار مفید و سازنده است و برای بعضی ها سبب می شود روح و جسم شان را درمنجلاب فرو ببرند؛ شما نباید پس از نه شنیدن کارهایی که شایسته تان نیست مانند دادزدن، فحاشی، تهدیدکردن، مزاحمت های بی امان و.. را انجام دهید و حرمت خود را زیر سوال ببرید .
همچنین نباید از سر خشم و عصبانیت از فرد مقابل خود انتقام بگیرید.به جای خشم و هیجانات منفی، از شکست خود در جهت خودشناسی استفاده کنید و به خودتان اعتماد کنید و دوباره به پا خیزید، انرژی های منفی را بیرون کنید و این بار با روشی جدید درباره زندگی فکر کنید تا در روش زندگی تان تغییر ایجاد نمایید تا به فرد مقابلتان نشان دهید که چه گوهر باارزشی را از دست داده اند.
با فکر انتقام مقابله کنید
اگر شکست عاطفی خورده اید و همواره به فکر انتقام گرفتن هستید تا به نامزد سابق تان بفهمانید خیلی قوی هستید و هر کاری حتی کارهایی که به ضررتان است را نیز می توانید انجام دهید باید بدانید با این کار خود را تا مرز پوچی و نیستی می کشانید و شکست تان را با شکست دیگری جبران می کنید.
پیش از این هم در نمناک گفتیم که انتقام کار ابلهان است. به جای این کار، به خودسازی و رشد خود خودتان بپردازید تا دیگران دریابند شما چه فرد قوی هستید که با عبرت از تجربه های تلخ، برای انتخابی دقیق تر قدم برداشته اید.
مواظب غرورش باشید
شما نباید فرد مقابلتان را به خاطر علاقه اش به شما تحقیر و سرزنش کنید و برای رد کردن او او را مورد حمله و توهین قرار دهید. اگر جوابتان منفی است محترمانه و قاطعانه جواب خود را بدهید و اگر فرد مقابلتان سماجت بیش از حد نمود ، ارتباط را قطع کنید و از او فاصله بگیرید. کش دادن رابطه سبب می شود فرد مقابل تان ماجرا را تمام نشده نداند و بیش از قبل به گرفتن جواب مثبت از شما امیدوار شود.
بگذارید از احساسش حرف بزند
این حق شماست که با فردی زندگی مشترک را آغاز کنید که به او علاقه دارید و او را شایسته همسری خود می دانید و علاقه فرد دیگری به شما مانع این حق شما نمی شود. اگر آسیبی به او نرسانده اید ، نگران چیزی نباشید. هر کسی مسئولیت احساسات خویش را بر عهده دارد اما باید منطقی باشید و اجازه دهید او هم با این موضوع کنار بیاید.
حرف های او را بشنوید و با لحنی تند و شتاب زده پاسخگوی پرسش هایش نباشید. او حق دارد برای رسیدن به شما، تلاشش را بکند پس این فرصت را بدهید تا صحبتهای خود را بکند ولی اگر قانع نشدید و قبلا همه جوانب را سنجیده اید، روی نظر خودتان اصرار کنید.
گاهی مشاوره لازم است
اگر خواستگار شما نتوانست با پاسخ منفی شما کنار بیاید و بسیار سمج بود و برای ادامه رابطه، اصرار ورزید ، برای مجاب کردن ایشان، مشاوره پیش از ازدواج و شرکت در جلسات مشاوره را مطرح کنید و بگویید جواب قطعی شما مبتنی بر نتایج این جلسات است.
یک متخصص می تواند او را در کنترل و شناخت احساساتش یاری کند . هرگز به او نگویید برای قانع کردنش به یک روان شناس نیاز دارد زیرا با نظر مخالف و جبهه گیری او روبرو می شوید.