اخرین خبرها
تهرانی‌ها در خانه بمانند
آیا فستینگ برای همه مناسب است؟
بهترین میان‌وعده‌های سالم برای کودکان در مدرسه‌
چرا باکتری‌های مادر مهم‌تر از ژن‌ها هستند؟
قتل هولناک یک زن در خانه‌اش
چیزی که بیش از همه شادی مان را...
پیکر دختر گمشده در رودخانه ای در رشت
کسانی که پیش دیابت دارند، بخوانند!
حقایقی درباره هاله ناخن‌ها
راهکارهای مدیریت فراموشی مصرف دارو در سالمندان
  • فارسی
  • English
  • آذربایجان
  • افغانستان
  • العراق
  • العربی
  • اردو
  • India
  • Pakistan
  • French
  • Spanish
  • Russian
  • Turkish
  • لبنان
  • ورزشی
  • اقتصادی
  • رسانه
  • آینده
شفقنا زندگی | سبک زندگی، سلامت، خانواده، دین و جامعه امروز
  • خانه
  • همه اخبار
  • سلامت
  • جامعه
  • ترجمه
  • انتخاب روز
  • گفت و گو
  • عکس و ویدئو
  • دیگر اخبار
  • درباره ما
  • RSS

خوابی که همسر شهید دید!

توسط zolghadr 00:20 | یکشنبه 26 مرداد، 1399
انتشار خبر: 00:20 | یکشنبه 26 مرداد، 1399بروزرسانی خبر: ۱۹:۴۲ | شنبه ۲۵ مرداد، ۱۳۹۹

شفقنا زندگی- محسن نورانی در آذر ماه ۱۳۴۲ متولد شد. در زمان اوج گیری انقلاب اسلامی، مشغول تحصیل در رشته برق در هنرستان بزرگ تهران بود و همراه با مردم در تظاهرات ضد رژیم شاه شرکت می‌کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بعد از ترک تحصیل و گذراندن آموزش عمومی در پادگان امام حسین (ع) راهی مریوان شد و با فعال کردن واحد خمپاره و ادوات سپاه، ضرباتی به گروهک‌ها وارد کرد.

محسن در زمستان سال ۱۳۶۰ به همراه احمد متوسلیان از مریوان به جنوب کشور منتقل شد و در تشکیل تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) نقش موثری ایفا کرد. او و علیرضا ناهیدی با تجهیزات و غنایم به دست آمده درعملیات فتح المبین، «یگان ادوات ذوالفقار» را در تیپ ۲۷ تشکیل داده و در عملیات بیت المقدس به بهترین نحو نیرو‌های پیاده عمل کننده درعملیات را پشتیبانی کردند. محسن در خرداد ماه سال ۱۳۶۲ با خواهر همرزم دیرینه اش علیرضا ناهیدی ازدواج کرد.

پس از شهادت ناهیدی درعملیات والفجر مقدماتی، فرماندهی تیپ ذوالفقار را برعهده گرفت تا اینکه در روز بیست و یکم مرداد ۱۳۶۲ در حوالی اسلام آباد غرب درکمین گروهک «کومله» گرفتار شد و به شهادت رسید.

خوابی که تعبیر شد

خانم ناهیدی، همسرشهید نورانی، از ازدواجش با محسن این گونه یاد می‌کند: «بلافاصله بعد از ازدواج به اسلام آباد غرب رفتیم و در آنجا ساکن شدیم. همان روز اول مرا در خانه گذاشت و رفت به خط. یک هفته بعد آمد. حال عجیبی داشت که برایم تعجب آور بود. معلوم بود که خیلی ناراحت است

وقتی علت را پرسیدم، با بغض گفت: «آن موقع که برادرت علی شهید نشده بود، فرمانده تیپ بود و به خاطر مسؤولیتم اجازه نمی‌داد به خط مقدم بروم. الان هم که فرمانده تیپ شده‌ام، به هیچ وجه اجازه رفتن به خط رو به من نمی‌دهند.»

من خوابی را که چند شب پیش دیده بودم، برایش تعریف کردم و گفتم: «اتفاقاً من هم خواب دیدم که تو شهید می‌شوی، روز و ساعتش را خدا می‌داند، ولی مطمئن باش که ان شاءالله شهادت نصیبت خواهد شد.»

منبع: ایسنا

همسر شهید
۰ نظر 0 FacebookTwitterWhatsappTelegramEmail
خبر قبلی
روش تهیه کیک گردوی
خبر بعدی
روش تهیه رینگ پسته و شکلات

آخرین اخبار

  • تهرانی‌ها در خانه بمانند

  • آیا فستینگ برای همه مناسب است؟

  • بهترین میان‌وعده‌های سالم برای کودکان در مدرسه‌

  • چرا باکتری‌های مادر مهم‌تر از ژن‌ها هستند؟

  • قتل هولناک یک زن در خانه‌اش

  • چیزی که بیش از همه شادی مان را نابود می‌کند

  • پیکر دختر گمشده در رودخانه ای در رشت

  • کسانی که پیش دیابت دارند، بخوانند!

  • حقایقی درباره هاله ناخن‌ها

  • راهکارهای مدیریت فراموشی مصرف دارو در سالمندان

  • برخورد اتوبوس با تریلی در قم

  • پیاده‌ روی روزانه آلزایمر را مهار می کند؟

  • ربودن تبعه خارجی در ایران!

  • ترندهای پالتو ۱۴۰۴؛ از پالتوهای فوتر تا مدل‌های کوتاه و بلند خاص

  • آیا قهوه‌های غلیظ و قوی می‌تواند باعث مسمومیت شود؟

  • عشق نافرجام چیست؟

  • روغن زیتون واقعا یبوست را درمان می کند؟

  • در روز چقدر قند و شیرینی بخوریم برایمان بی خطر است؟

  • جزئیات آتش‌سوزی رستوران ۲ طبقه در شهرک‌غرب

  • تصادف زنجیره‌ای در محور فیروزآباد با ۶ مصدوم

آرشیو

آگوست 2020
ش ی د س چ پ ج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031  
« جولای   سپتامبر »

نشر مطالب با ذکر نام پایگاه خبری شفقنا بلامانع است. شفقنا مسئولیت مطالب از سایر منابع را عهده دار نمی باشد.

شفقنا زندگی | سبک زندگی، سلامت، خانواده، دین و جامعه امروز
  • خانه
  • همه اخبار
  • سلامت
  • جامعه
  • ترجمه
  • انتخاب روز
  • گفت و گو
  • عکس و ویدئو
  • دیگر اخبار
  • درباره ما
  • RSS