به گزارش روابط عمومی شبکه پنج سیما، حسین گلرخی در برنامه یه روز تازه گفت: خیلی از خانوادهها معتقدند که بهتر است برای یک فرزند امکانات بیشتر فراهم شود تا امکانات بین چند فرزند تقسیم شود و این باور اشتباه رواج پیدا کرده است و خیلیها رفاه مادی را میشناسند اما با رفاه روانی و سلامت روان آشنا نیستند. همه تجربه آرامش روانی را داریم و در زمانی که آرامش روانی باشد، حداقل رفاه هم مورد قبول است. اگر آرامش روانی نباشد، بالاترین رفاه مادی هم برای ما مفید نخواهد بود و هرچه تعداد فرزندان بیشتر باشد، سلامت روان خانواده بالاتر هست و در نتیجه فرزندان بعدی از آرامش روانی بیشتر برخوردار خواهند بود و خانواده با هر سطح رفاهی آرامش بیشتری تجربه میشود.
گلرخی اظهار داشت: شنیدهایم که یک ده آباد، به از صد شهر خراب هست اما درخصوص فرزندان اگر فرزند اول خوب تربیت شود، فرزندان بعدی هم بهتر تربیت خواهند شد و تربیت فرزندان بعدی با زحمت کمتر و لذت بیشتر خواهد بود. والدین در فرزندان دوم به بعد لذت بیشتری میبرند؛ به این دلیل که اضطراب آنها در فرزندان بعدی کمتر هست و تجربیات بیشتری دارند و حتی تجربهها نشان داده است که لذت دوران بارداری در فرزند دوم به واسطه کاهش اضطراب بیشتر هست. تعداد فرزندان بیشتر منجر به رفاه روانی و لذت از داشتهها میشود و در جامعه ما با وجود افزایش رفاه مادی، رفاه روانی کاهش پیدا کرده است. تصاویر گذشته که این روزها در فضای مجازی منتشر میشود، به ما آرامش میدهد و تصویر منزل مادربزرگ و حضور فرزندان و نوهها برای ما آرامشبخش هست؛ البته که در این تصاویر شاهد رفاه مالی بالا نیستیم.
وی افزود: نیازهای هر دوره از رشد انسان باید در همان مرحله رفع شود. در خانوادههای تکفرزند یا دو فرزند با چالشهایی در بزرگسالی روبهرو میشویم و این چالشها در دوران ازدواج فرزندان برای والدین هم ایجاد میشود و در دوران سالمندی پدر و مادر نیز چالشهایی شکل میگیرد. خانوادهای که تعداد فرزندان کمتری دارد، وقت بیشتری برای فرزند میگذارد اما این زمان برای فرزند بهینه نیست و بچهها از برادر و خواهرشان یادگیری بهتری دارند. یادگیری از پدر و مادر سختتر هست چون آنها برای یک نسل دیگر هستند و با توجه به اختلاف سنی باید زحمت بیشتری بکشند و یادگیری از پدر و مادر به صورت پایدار نخواهد بود. در خانوادههای پرجمعیت فرآیندهای آموزشی و رشدی راحتتر و با دوامتر هست و احساس کفایت اجتماعی تنها توسط پدر و مادر شکل نمیگیرد؛ خواهر و برادر نیز این احساس را برای یکدیگر ایجاد میکنند.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: عملکرد پدر و مادر در فرزند اول، در تمایل آنها برای فرزندآوری تعیینکننده هست. انسان تمایل به تکرار تجربه آزار را ندارد و در صورتی که تجربه فرزندآوری تلخ باشد، ناخودآگاه رغبت برای فرزندآوری کم میشود و لذت از فرزند در گرو حضور پدر و مادر کنار هم هست. براساس یک باور غلط اما رایج نقش الگودهی پدر بیشتر از مادر هست و خیلیها معتقدند مادر به دلیل زمان بیشتری که در کنار فرزندان هست، نقش اول تربیتی را به عهده دارد اما از نظر علمی و آموزههای دینی پدر نقش اصلی تربیت را دارد. تفاوتی بین جنسیت مرد و زن وجود دارد که در نقش مادر و پدر بیشتر عیان میشود. مدل شخصیتی مرد به مراتب الگوپذیری بیشتری را ایجاد میکند و فرزندان تمایل دارند، بخشی از ابعاد شخصیتی خود را از پدر بگیرند. بعد اجتماعی، آداب معاشرت و عقل معاش را ناخودآگاه از پدر میگیرند و این ابعاد پایه زندگی آنها میشود و مهارتهای خرده ارتباطی، انتقال عواطف را از مادر میگیرند.
گلرخی خاطرنشان کرد: تکفرزندی برای فرزند، پدر و مادر آسیبزا هست و خانواده دو فرزند کمتر آسیب دارد و با دو فرزند تجربیات خوبی کسب نمیشود و از سه فرزند به بالا خانواده سالمتر خواهد بود. در صورتی که خانوادهها بیش از سه فرزند داشته باشند اما تربیت فرزند اول غنی نباشد، الگوپذیری بد شکل خواهد گرفت و فرزند اول با تربیت خوب منجر به رشد سایر فرزندان خواهد شد.
وی در پایان افزود: تأثیرپذیری فرزندان از یکدیگر گسترده اما پنهان هست. تمام تأثیرپذیریها به شرط فاصلهگذاری استاندار شکل خواهد گرفت و اختلاف سنی ۱۰ ساله استاندارد نیست. یک الگوی بهداشتی برای سلامت جسمی مادر و کودک وجود دارد که باید رعایت شود و الگوی روانی استاندارد بر این اساس است که فرزندان احساس کنند در یک نسل هستند. بچهها باید نیازهای روانی مشترک داشته باشند تا الگوپذیر در آنها وجود داشته باشد و افزایش یادگیری، تعاملات اجتماعی، شراکتپذیری و حل مسئله از طریق خواهر و برادرها شکل میگیرد و مدیریت مشاجره در خانوادههای پرجمعیت بلوغ اجتماعی را شکل میدهد.