شفقنا زندگی- زهرا اسدیان: همه گیری کرونا چه اتفاقی طبیعی باشد و چه عمداً شکل گرفته باشد، مانند همه کشورهای جهان، تصادفاً سرراه ما قرار گرفته است. خشکسالی معلول تصادفات جوی و نیز نقض قوانین طبیعت است. بحران اقتصادی تصادفی اتفاق نیفتاده است، بلکه پیامدیست از سازوکار سیاسی و سنتهای اقتصادی که در بطن بازار جاری میشود و جامعه را دستخوش رکود، گشایش و یا بحران میکند.
تحولات اجتماعی چه تصادفاً روی میدهند و چه معلول سیاستگذاری باشند، از ابتدا تا انتها به مردم میرسند؛ مردمی که زندگی آنها به یکباره و یا اندک اندک تحت تأثیر تحولات قرار میگیرد. این تحولات برای برخی سود و برای برخی زیان به همراه میآورد. تعادل اجتماع به هم میخورد؛ فاصله طبقات اجتماعی عمیقتر میشود، سبک زندگیها تغییر میکند. از یک سو خلاقیت بشری شکوفا میشود و از سویی دیگر افسردگی و خشم بر جامعه سایه میافکند و به تبعیت از این دو روی سکه، تحولات در بستر دو جریان؛ جریان پذیرش و ترمیم و جریان تسلیم و آسیب ادامه مییابد.
در بطن رویدادهایی که در عصر جدید هر جامعه را به شکلی متحول میکند، هر فرد و هر اجتماعی بارها و بارها و بلکه هر روز در معرض انتخاب قرار میگیرد: انتخاب مابین درک وضع موجود و تلاش برای ترمیم و بهبود آن و یا تسلیم شدن برابر وضع موجود و اجازه دادن به پیشروی بحران تا هرجا که جامعه را با خود ببرد.
جوامعی که راه اول را انتخاب میکنند و در جهت تلاش برای مهار بحران برمی آیند، معمولاً جوامعی هستند که تک تک افراد آن احساس مسئولیت اجتماعی دارند؛ یعنی هم برای نجات زندگی شخصی خود از طوفان تحولات برگ برندهای میسازند و هم در قبال جامعه خود احساس مسوولیت میکنند و هم مطالبات سرسختانهای از دولتمردان خود دارند و لذا تابع قوانین، باقی میمانند.
در مقابل در جوامعی که راه دوم را برمی گزینند، علاوه بر آنکه سطح احساس مسئولیت اجتماعی پایین است، بلکه هر کس مسئولیت را بردوش دیگری انداخته و همگان منتظر یک و تنها یک انسان بزرگ میمانند تا بیاید و بحران را فروبنشاند؛ در حالیکه تاریخ نشان داده است حتی اگر آن یک نفر هم بیاید، تا زمانیکه تک تک افراد احساس مسئولیت نکنند، راه به جایی نخواهد برد.
از این روست که دین مبین اسلام نیز عامل تغییر در تاریخ و جامعه را نه تصادف، نه جبر و نه قهرمان پرستی میداند. از میان عوامل مؤثر در سرنوشت جوامع که جامعه شناسان به آن اشاره کردهاند؛ یعنی شخصیتهای بزرگ، تصادف، سنت و قواعد اجتماعی و مردم، بزرگترین عامل مؤثر در سرنوشت جامعه از نظر اسلام “ناس” یعنی اراده انسان و متن مردم و “سنت” یعنی قوانین علمی موجود در جامعه است*.
از نظر جامعه شناسان، نسبت تأثیر هر یک از این عوامل چهارگانه بستگی به وضع موجود هر جامعه دارد، به طوریکه در جامعهای که متن مردم و ناس ترقی دارند، و در مرتبه عالی از تربیت و فرهنگ قرار دارند، شخصیتهای بزرگ نقش ضعیفی دارند زیرا تمدنهای بزرگ را پیکره جامعه حفظ میکنند.
به نظر میرسد که در جامعه امروز ما، نه تنها به سنتهای خداوندی و قواعد مسلم علمی بی تفاوت شدهایم، بلکه افراد در شناخت مسئولیت اجتماعی خود ضعیف عمل کرده و لذا سرنوشت خود و کشور خود را به دست تصادف سپردهایم.
قاعده ثابت شده علمی در زمان شیوع بیماریهای همه گیر، افزایش قدرت سرایت با افزایش تجمع است. وقتی جریمههای نقدی تاثیری ندارد، تعطیلی مراکز اداری و رسمی برای کاهش تجمعات، به معنی افزایش تردد و تجمع در مناطق تفریحی و گردهماییهای غیررسمی میشود، واضح است که عامل “ناس” نقش اجتماعی خود را ضعیف و یا حتی منفی ایفا میکند. همانگونه که سرنوشت هر انسان ماحصل رفتار او در تک تک لحظات گذشته بر آن فرد است، ماحصل سرنوشت هر جامعه نیز، ماحصل رفتار تک تک اجزای تشکیل دهنده آن یعنی مردم است. مردمی که میتوانند انتخاب کنند که چشم ببندند بر قاعده مسلم همه گیری و چشم بپوشند از سهمی که در گسترش بیماری دارند و نیز میتوانند انتخاب کنند که در قبال خود، خانواده و جامعه خود مسوولیت پذیری داشته باشند، به قوانین سختگیرانه پایبند بمانند و از مسوولان برای مقابله با بحران بیشتر و جدیتر مطالبه کنند.
*دکتر علی شریعتی، روش شناخت اسلام.